eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
“Your brothers fight too much,” the king told him. “I must protect my kingdom from all harm. They’ll divide it between them. The people won’t know what to do. There’ll be war. I can’t allow either of them to be king. Therefore, I’m making you king. Your kindness has always made you special. It’s the difference between you and your brothers. You can bring peace. They can’t.” Then the king died. Theseus and Pelias heard that their youngest brother was king. They were surprised. They realized that their fighting was wrong. It had kept them from saying goodbye to their father. They agreed to have Jason as their king. He was the best choice. شاه به او گفت «برادرانت بیش از حد با هم می‌جنگند»، «من باید حکومت ام را از هر گونه آسیبی حفظ کنم. آن‌ها آن (حکومت) را بین خودشان تقسیم می‌کنند. مردم نمی‌دانند باید چه کنند. جنگی در پی خواهد داشت. من نمی‌توانم هیچ یک از آن‌ها را پادشاه کنم. بنابراین، من تو را پادشاه می‌کنم. مهربانی تو همیشه تو را خاص کرده است. این تفاوت بین تو و برادرانت است. تو می‌توانی صلح را به ارمغان بیاوری. آن‌ها نمی‌توانند.» سپس شاه درگذشت. تسئوس و پلیاس شنیدند که برادر کوچک‌ترشان پادشاه شده است. آن‌ها شگفت‌زده شدند. آن‌ها متوجه شدند که جنگیدنشان اشتباه بوده است. این موضوع مانع از این شده بود که آن‌ها با پدرشان خداحافظی کنند. آن‌ها موافقت کردند که جیسون را به عنوان پادشاه خود بپذیرند. او بهترین انتخاب بود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
پایان درس۷ ✅
☘️ In The Name of God ☘️ درس هشتم
accept [əkˈsɛpt] v. To accept something that is offered is to take it. → I accepted the girl’s very nice gift. پذیرفتن کلمه accept چیزی که پیشنهاد می‌شود به معنی گرفتن آن است. → من هدیه بسیار زیبای دختر را پذیرفتم ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
arrange [əˈreɪn(d)ʒ] v. To arrange things is to put them in the right place. → Please arrange the bowling pins in order so we can play. مرتب کردن، منظم کردن کلمه arrange چیزها به معنی قرار دادن آن‌ها در جای درست است. → لطفا پین‌های بولینگ را مرتب کنید تا بتوانیم بازی کنیم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
attend [əˈtɛnd] v. To attend something is to go to it. → My sister and I attend the same school. حضور داشتن، مشارکت داشتن کلمه attend در چیزی به معنی رفتن به آن است. → من و خواهرم در مدرسه‌ای یکسان حضور داریم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
balance [ˈbal(ə)ns] v. To balance something is to keep it from falling. → We saw an elephant balance itself on a ball. تعادل برقرار کردن کلمه balance چیزی به معنی جلوگیری از افتادن آن است. → ما دیدیم که یک فیل خود را روی توپ متعادل می‌کند. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸