eitaa logo
🇮🇷Essential English Words🇮🇷
3.6هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
126 ویدیو
14 فایل
🙊Stop Talking, Start Walking🏃‍♀️🏃 🦋 ادمین👈🏽 @soft88 ⁦♥️⁩روزی۵ #صلوات به نیت سلامتی و ظهور امام زمان ⛔️کپی و نشر مطالب به هر شکل حرام⛔️ 🙂اصطلاحات و پادکست🙃 @English_House گروه چت انگلیسی eitaa.com/joinchat/4007067660C220529a69d
مشاهده در ایتا
دانلود
پایان درس سیزده✔️
☘ In the name of God ☘ درس چهاردهم
⭕️از این بعد معنی فارسی لغات همزمان قرار داده می شود ⭕️ صوت مربوط به هر ۴ لغت در یک فایل
coach [kəʊtʃ] n. A coach is a person who teaches sports. → My coach gets very excited during games. مربی ورزشی، مربی یک coach فردی است که ورزش را آموزش می‌دهد. → مربی من در طول مسابقات بسیار هیجان‌زده می‌شود. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
control [kənˈtrəʊl] v. To control something is to make it do what you want. → To control the TV, just push the buttons. کنترل کردن کلمه control چیزی به معنی وادار کردن آن به انجام آنچه شما می‌خواهید است. → برای کنترل تلویزیون، فقط دکمه‌ها را فشار دهید. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
description [dɪˈskrɪpʃ(ə)n] n. A description of someone or something says what they are like. → I gave a description of the man with the gun and hat to the police. شرح ، توضیح، توصیف یک description کسی یا چیزی به معنی گفتن این است که آن‌ها چگونه هستند. → من توصیف مردی که اسلحه و کلاه داشت را به پلیس دادم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
direct [dɪˈrɛkt] adj. If something is direct, it goes straight between two places. → The green path is a direct route to my house. مستقیم، بی پیچ و خم اگر چیزی direct باشد، بین دو مکان به صورت مستقیم حرکت می‌کند. → مسیر سبز یک مسیر مستقیم به خانه من است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
⛱ گروه چت انگلیسی و رفع اشکال eitaa.com/joinchat/4007067660C70fc6e7c69 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ✅ میانبر به ابتدای کانال eitaa.com/Essential_English_Words/6
exam [ɪɡˈzam] n. An exam is a test. → I did some practice questions for the math exam on the board. امتحان، آزمون یک exam یک آزمون است. → من برای امتحان ریاضی تعدادی سوال تمرینی روی تخته انجام دادم. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
example [ɪɡˈzɑːmp(ə)l] n. An example of something is a thing that is typical of it. → Cola is an example of a soft drink. مثال، نمونه یک example از چیزی چیزی است که معرف آن باشد (نمونه ای از آن باشد). → کولا مثالی از یک نوشابه است. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸
limit [ˈlɪmɪt] n. A limit is the largest or smallest amount of something that you allow. → My mother put a limit on how much I could use the phone. حد، حدود، محدودیت یک limit بزرگ‌ترین یا کوچک‌ترین مقداری است که شما اجازه می‌دهید. → مادرم محدودیتی برای میزان استفاده‌ام از تلفن تعیین کرد. ⛔️کپی و نشر به هر شکل حرام⛔️ 🌸 @Essential_English_Words 🌸