eitaa logo
غَـــريــق ؛
958 دنبال‌کننده
93 عکس
14 ویدیو
0 فایل
تو که نیستی بیشتر از پرندگان سقوط میکنم ! بیشتر از ماهیان غرق میشوم ! بیشتر از هیزم میسوزم ! بیشتر از یخ ، یخ میزنم‌و بیشتر از مرگ میمیرم .. ــــــ ـــ ـــ ـ کنون که غرق ِخیال ِتو شعر میخوانم ، تو یاد میکنی از من ؟ بعید میدانم . ' کپی ؟ فقط فوروارد !
مشاهده در ایتا
دانلود
دقایقِ حضورَش؟ دل‌خواه ، دل‌چَسب ، دل‌گرم .
۱۴ مهر ۱۴۰۳
تایپ کردم: دلم واست تنگ شده ، دیدم کوچک‌نماییِ و حقِ مطلب و دل رو به خوبی اَدا نمی‌کنه ؛ نوشتم : دلم واست کوچولو شده ؛ یه مرحله بالاتر و بیشتر از دلتنگیِ ، که دل به کوچک‌ترین حالت‌ِ ممکن رسیده و امکانِ کوچک‌تر شدن یا به اصطلاح تنگ‌تر شدن رو نداره‌ و به اندازۀ نقطه‌های آخرِ هر جمله شده .
۱۵ مهر ۱۴۰۳
با من مدارا کن ، بعد ها که دِلت تنگ شد ، فایده ندارد .
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دل بی طاقتی چون طفل بدخو در بغل دارم . . .
۱۵ مهر ۱۴۰۳
یکی از بزرگ‌ترین باگ‌های تکراریِ خلقت‌ اینه‌ که نمیشه از دور ، محکمِ آخیش‌ دار در آغوش کشید ؛ نمیشه گرم بوسید ؛ نمیشه اصوات رو بغل و عکس‌ها رو حَی و حاضر کرد ؛ نمیشه حسِ لامسه رو دقایقِ طولانی به کار گرفت ؛ نمیشه اشک‌ها رو همون لحظه پاک کرد و لبخند‌ها رو به وضوح تماشا کرد .
۱۶ مهر ۱۴۰۳
می فهمید که چقدر سخت است ، که سکوت کنید و هیچی نگویید درحالی که ذره ذره وجودتان میخواهد منفجر شود ؟
۱۶ مهر ۱۴۰۳
چه فایده که همه تو را دوست داشته باشند ، جز آنکه در خلوتِ خود برایِ نبودنش اشک میریزی ؟‌
۱۶ مهر ۱۴۰۳
افسوس چه را بخوريم ؟ جوانی ؟ ما هرگز جوان نبوديم .
۱۷ مهر ۱۴۰۳
۱۷ مهر ۱۴۰۳
غَـــريــق ؛
_
در دو چالِ گونه ات دنیای من جا میشود عاشقِ دنیای خویشم ، لحظه ی خندیدنت .
۱۷ مهر ۱۴۰۳
بوسیدن‌عکس‌ از‌پشت‌ِ یک‌صفحه‌ی چهار‌اینچی همون غم‌عزیز‌ خودمونه .
۱۸ مهر ۱۴۰۳
منظورتون چیه که تا صحبت از بغل کردن میشه، میگید [ من از بغل خوشم نمیاد و به من دست نزنید ] ؟ بغل جزء دستۀ ضروریاتِ این زندگیه‌ سخت‌گیر و پرماجراست ؛ مثلِ هوا و آب و غذاست عزیزِ من . این دو تا دستِ گرمِ پیچیده شده و تنِ آسودۀ امن ، فلسفۀ آرومِ عجیبی دارن بغل کن ، بغل بگیر و نزار بغل یخ کنه از زندگی بیفته‌ .
۱۸ مهر ۱۴۰۳