هدایت شده از ریـحـانـھـ؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
″درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین!
بی تو بودن درد دارد،
می زند من را زمین..!
تو بگو از چه بنویسم؟
دیگر نه آسمان میبارد که استشمام بوی خاک نم خورده را به رُخَت بشکم ؛
نه درخت ها خزان است تا بگویم پاییز عاشقیست ؛
اینجا ،
همه چیز پر از دود و شلوغ است ؛
تاکسیان بوق میزنند و بازاریان فریاد ؛
شهر بوی غبار گرفته ، لبخندها کوچ کردند
و تنها چیزی که اینجا حس میشود،
نبودن توست :)
تومیای با ی آدم هی بد رفتاری میکنی ، هی سرد رفتار میکنی ، هی تحویلش نمیگیری ..
اون هی مهربونی میکنه ، هی دورت میچرخه ، هی حرفای خوب بهت میزنه ..
بعد یهو ی روزی به خودت میای ..
باهاش مهربون میشی ، باهاش گرم میگیری ، دنبال ی فرصتی ک باهاش حرف بزنی ..
اما اون آدم دیگه مهربون نیست !
اصلا دیگه آدم سابق نیست .
هدایت شده از ریـحـانـھـ؛
15.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدایت شده از ●𝐇𝐀𝐍𝐈𝐍|حنین●
علیالاعلیمولاناعلی_۲۰۲۳_۱۲_۱۲_۱۳_۵۴_۵۰_۵۲۸.mp3
4.85M
غَـــريــق ؛
مست انگور و شراب و حُم و پیمانه شدم ؛ تا رسیدم به درش خادم میخانه شدم¹¹⁰.
غَـــريــق ؛
_
زمانخیلیزوددارهمیگذرهکاشمیشدزمانُ ببرمعقبتوشبِسوممحرم ؛ سالهجدیدداره میادُمنازالاننگراناربعیننگرانِ اینکه نکنه دوبارهازقافلهجابمونم ..
سالیکگذشتخیلیبدشروعشدُتمومشد ؛ انشاءاللهساله جدید هیشکیازقافلهجا نمونه :))
التماس دعا*
فاطمهسادات_ایوا_ .
¹⁴⁰²/¹²/²⁶
قشنگ ترین عکسا زمانی گرفته میشن که حواستون نیست و این عکسا رو کسی ازتون گرفته که تمام حواسش پیش شما بوده !
خیلی تلاش کردم بفهمم چرا خیلی از اتفاقا رخ داده ولی هرچقدر بیشتر تلاش کردم ، بیشتر نفهمیدم .
شاید اگه از اولش بگیم قِسمتمون همین بوده ، هم خودمونو راحت کردیم هم توی بیشترین فهمِ ممکن ، موضوع رها شده .
واقعا یه وقتهایی زندگی کردن یادم میره یادم میره برای چی زنده هستم ، برای چی صبحها از خواب بیدار میشم ، برای چی از خونه بیرون میرم ، یادم میره برای چی دارم ادامه میدم .
انقدر همه چیز سخت میشه که فراموش میکنم قبلا چطور زندگی میکردم قبلا فکر میکردم زمان همهچیز رو حل میکنه ، الان نمیدونم دقیقا چه چیزی شرایط رو درست میکنه ..
شاید به اون دوره و اون اتفاقات عادت میکنم که باز هم نمیدونم عادت کردن چیز خوبیه یا نه ؛ نمیدونم ، نمیدونم ، نمیدونم .
هیچچیزی نمیدونم گاهی اوقات چند روز طول میکشه ، بعضی وقتها چند هفته و شاید چند ماه بالاخره یک روز از خواب بیدار میشم و میبینم که انگار همهچیز سبکتر و قابلتحملتر شده .
یهو میبینم دارم یک آهنگ رو با صدای بلند گوش میدم ، بلند میخونم و بالا و پایین میپرم ، میبینم دوباره شروع کردم به انجام دادن کارهای مورد علاقهم ، به جمع کردن ریختوپاشی که درست کردم ، به قدم زدن توی خیابونها وقتی هیچ هدفی ندارم ..