آشوبِ جهان و جنگِ دنیا به کنار
بحرانِ ندیدنِ تو را من چه کنم...
#شب_جمعه
@FORSAT_HOZOR
#نامه_محبوب
هذا یَومُ الجُمعه
و هُوَ يَومُکَ المُتَوَقَّعُ
فيهِ ظهورک
امروز روز جمعه، روز توست!
و روزےست که در آن
ظهور تو انتظار میرود
🔅زیارت امامزمان در روزجمعه "
تو آن خوب ِ همیشه همراهِ منی
نگاهت آرامم میکند...
#یاصاحب_قلبی
#اللهم_عجل_ان_شاالله
چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی
خستهای را
که
دل و دیده، به دست تو سپرد
🌥🌥🌥🌥🌥🌥
🗓جمعه
۶ اسفند ۱۴۰۰
۲۳رجب ۱۴۴۳
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم
سلام بر یاوران امام عصر عج ✌️
آدینه تون به کام دل
@FORSAT_HOZOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آستانه سالگرد شهادت امام موسیکاظم(ع) پیادهروی به طرف کاظمین شروع شده است و اهالی سنی مذهب اعظمیه از زائران پذیرایی میکنند.
@FORSAT_HOZOR
.
📖 کمی درنگ:
سلام بر صبوران آرام
لطفا هنگام خشم 10 ثانیه صبر کنید
شاید فحش بهتری به ذهنتان برسد😆😳😂😜
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
اِنَّ خَیرَ الرِّجالِ مَن کانَ بَطیءَ الغَضَبِ سَریعَ الرِّضا
بدانید که بهترین انسان ها کسانی هستند که دیر خشمگین و زود راضی می شوند.
نهج الفصاحه ص 243 ، ح 469
خشم دو نوع است خشمی الهی و مورد رضای خداوند و خشمی شیطانی و مورد سخط خداوند. خشم اگر تحت تدبیر و مدیریت عقل و شرع قرار داشته باشد، می تواند انسان را در جاده سعادت و آرامش نگهدارد و موجب نجات انسان شود و اگر کنترل و مدیریت آن را هوای نفسانی و خواهش های شیطانی به عهده بگیرد آتش آن ویران گر و خطرناک خواهد بود و ریشههاى سعادت فرد و جامعه را میسوزاند و دین و دنیاى آدمى را بر باد مىدهد. گاهی یک لحظه خشم یک عمر پشیمانی به بار می آورد. پس مراقب باشیم.
@FORSAT_HOZOR
﷽
💌
🔹️بر تن هر بدنظر یاوهگو لرزه درانداخته یاهوی تو
🔹️ فاتح خیبر اسدالله علی لعنت الله به بدگوی تو
💠۲۴ رجب سالروز فتح خیبر توسط امیرالمؤمنین علی علیه السلام گرامی باد.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
🗓شنبه
۷ اسفند ۱۴۰۰
۲۴ رجب ۱۴۴۳
سلام بر همراهان
روز اول هفته تون متصل به نگاه الهی
و سرشار از خیر و برکت
@FORSAT_HOZOR
حدیثِ دل :)
•• نقطه زنیِ آقا جان #امام_کاظم ؛
مومن کم حرف و پرکار است و منافق پرحرف و کم کار!
@FORSAT_HOZOR
📖 کمی درنگ:
سلام و درود بر عقلای محبوب
فک کنم تنها چیزی که توی دنیا عادلانه تقسیم شده، عقله😳
چون هیچ کی اعتراض نمیکنه؛ بگه مال من کمه!! 😐😔
همه فکر می کنند بیشتر از بقیه دارن
😂
تازه بعد از عقل،
بی فایدهترین چیز برای بعضیها
پل هواییه
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
لَا مَالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ
هيچ ثروتى سودمندتر از عقل نيست
بخشی از حکمت 113 نهج البلاغه
یعنی اگر از عقل درست استفاده شود این عقل پر درآمدترین ثروت برای انسان است چه بسا پول زیادی که در اثر بی عقلی فرد نابود و یا پول کمی که با تدبیر یک عاقل توسعه یافته و زیاد شده باشد. به ندای عقل خود گوش فرا دهید و آن را با شهوت و قدرت و محبت و خشم و غضب و ... مخلوط نکنید
@FORSAT_HOZOR
مداحی آنلاین - از تو نمانده غیر از عبایی در کنج زندان - میثم مطیعی.mp3
8.6M
🔳 #شهادت_امام_کاظم(ع)
🌴از تو نمانده غیر از عبایی در کنج زندان
🌴وای از تن نحیف و امان از این چشم گریان
🎤 #میثم_مطیعی
@FORSAT_HOZOR
🖤 🥀
🔘امام کاظم علیه السّلام فرمودند:
اَلمَغبُونُ مَن غَبَنَ من عُمرِهِ ساعَهً؛
زیانکار، کسی است که ساعتی از عمر خویش را باخته است.
....
گهر عمر بدین خیرگی از دست مده
آخر این عمر گرانمایه بهایی دارد
قطار عمر به سرعت می گذرد.
روزها و شبها و هفته ها و ماهها، بی توقّف عبور می کنند. گرچه با گذشت زمان بر عمرمان افزوده می شود. در واقع، به تدریج از عمر ما کاسته می شود و به تعبیر حضرت علی(ع) هر نَفَس ما گامی است که به سوی مرگ برمی داریم.
پس سرمایه ی عمر را نباید رایگان از دست داد.
برخی برای گم کردن مقداری پول یا یک وسیله، اندوهگین می شوند، امّا نسبت به از دست رفتن لحظات پربهای عمر که هرگز بازگشت پذیر نیست، غصّه نمی خورند. آیا این خسارتی بزرگ نیست؟
زیانکار واقعی کسی است که عمرش را از دست بدهد، بی آن که دستاوردی داشته باشد.
ما با زمان در حال داد و ستد هستیم. شب و روز، #جوانی و نیرو و نشاط ما را می گیرد. در این میان ما از گذر شب و روز چه می گیریم؟ در این داد و ستد، سود می بریم یا زیان می کنیم؟
بازنده واقعی کسی است که یک ساعت از عمرش را ببازد.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
🗓یکشنبه
۸ اسفند ۱۴۰۰
۲۵ رجب ۱۴۴۳
سلام و درودها به حضور ارزشمندتان ✌️
شهادت امام موسی کاظم رو خدمت آقا امام زمان و رهبر انقلاب و شما بزرگواران تسلیت 🥀
@FORSAT_HOZOR
گاهی خیابان ها هم عاشق میشوند ...
من خیابانی را میشناسم که روز و شب برای غنجِ دلش فرقی ندارد ...
هم روزها که آسفالتش از حرارت مستقیم خورشید در حال عرق ریختن است،
و هم شبها در زیر خنکای آسمانِ سکوت ،
از تماشای دو معشوق خود
سیر نمیشود.
دلش ضعف میرود برای نگاه مهربان آن دو گنبد طلایی،
و
با دیدن تابِ پرچم ها، مدام بی تاب میشود ...
ذوق بی مثالش را نمیدانم چشیده ای یا نه!
اما
همان ساعتهای کوتاه زیارت #کاظمین ، برای من، خاطره هایی ساخته از جنس عشق ...
عشقی فراموش نشدنی، زیبا و عمیق...
عجیب احساس غریبگی در آن شهر نداشتم،
و عجیب بوی مشهد خودمان، حتی در خیابان هایش هم پُر بود! ...
آهای
خیابانِ آشنای عاشق ...
کمی از ذوق نگاهت را
امروز
به دل پر درد و اندوه ما، میدهی؟! ...
@FORSAT_HOZOR
#توییت
حمایت مستقیم آمریکا و اروپا نمیتواند مانع از پیروزی روسیه در اوکراین شود 🔺
@FORSAT_HOZOR
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸
🌸خاطرات بیادماندنی🌸
این قسمت
🌸 کم آوردم (وجیزه اول)
✍نمیدونم برای شما هم پیش اومده که دنبال تغییر و تحول در کاری باشید اما به یکباره متوجه می شوید که کار شما جزء از کل است. و خود شما نیز از ابتدای کار جزئی از کل بوده اید و خبر نداشتید.
🍃شرایط ما در زمان هشت سال دفاع مقدس چنین وضعیتی داشت تقریبا یه شکلی که ما در جبهه می گفتیم ،ما ترقه می زنیم و برادر... موشک کاتیوشا شلیک میکنه ما هم مجبوریم با صدای او چّه چّه بلبلی بزنیم😁
🍃به قول خودمان رفته بودیم بخشنامه ای را اصلاح اداری کنیم، ، هنوز مهرش نخکشیده بود، متوجه شدیم که باید کل سیستم اداری رو منحل و تغییر بدیم.😁
🍃از روزی که متوجه شدیم چنین اقدامی در شرف وقوع است. دیگر شب و روز نداشتیم. بخشنامه و دستورالعمل پی در پی از کانالهای وصولی آن زمان در طول ساعات شبانه روز میرسید.
🍃فاکس، تلکس و تلگرام و پیکهای دبیرخانه ای؛! که در آن زمان از بهترین کانالهای ارسال فوری بودند اما برای ارسال به ۳۰ زیر مجموعه و بیش از ۱۵ ردهی داخلی ؛ در چند صد کیلومتر انطرفتر بسیار کند و کم قدرت بودند.
🍃واین نقص که با کندی تکثیر دستورالعملهای دریافتی از تهران و سپس ابلاغیههای تهیه شده توسط مرکز منطقه و اعزام پیکهای دبیرخانهای روبهرو می شد نیز میافزود.
🍃معمولا هفتهای یک یا دوبار کار پیکرسانی انجام میشد اما تبدیل شد به هفتهای سه بار و دستگاههای کپی شارپ قارقارکی که هر ۱۵ ثانيه یک برگ کپی میزد و هر بار چاپ هر ۱۰۰برگ باید خاموش میشد تا سرد شود و هر ۵۰۰ برگ مّستر چاپش را عوض میکردیم و هر ۳۰۰۰ برگ پودر میریختم و ... بر گرفتاریها میافزود.
🍃مشکل بعدی پیکهای دبیرخانه در روزگار دفاع مقدس بنزین کوپنی دوران جنگ و نبود بنزین در جایگاههای سوخت به میزان کافی و همچنین صفهای طولانی بود. از طرفی اگر به جایگاهی سوخت میرسید ،ابتدا بایستی ماشینهای جبهه بنزین میزدند و مشکل بعدی مصرف سوخت زیاد یعنی صدی ۱۲ تا ۱۵ پیکانهای کاربراتوری بود.
🍃امنیت پیک ، استراحت افراد، رسیدن در ساعاتی که بشود نامهها را تحویل داد و دوری مسافت و خرابی جادهها و دو طرف بودن آن از دیگر مصائب آن روزگار بود.
🍃مثلا در پیک اعزامی به گیلان یکبار باید میرفتیم صومعه سرا و فومن و ماسال و بعد بر می گشتیم رشت و میرفتیم انزلی و هشتپر و آستارا بعد بر میگشتیم رشت و میرفتیم رودبار و بر میگشتیم رشت و میرفتیم چالوس... همچنین مشکلی هم در شهرهای مازندران تا گرگان داشتیم. البته کمتر ...
🍃اگر چه انفرادی بعضی اوقات در جبهه کم میآوردیم، اما پر رو تر از آن بودیم که پشت جبهه کم بیاریم ، خستگی مفرد و کم خوابی نیز روزهای رویایی پشت جبهه را به مداومت بیامان کار و کار و کار تبدیل نمود.
🍃جنگ و جبهه و خبرهای شهادت هم مدام از راه میرسید و بر سختی آن روزگار میافزود و خود مزید بر هر علتی بود که کار را طوری پیش ببریم که فرمانده کل میخواست تا جبهه ها تقویت و همهی مراکز سپاه به ید واحده تبدیل شده و در اجرای عملیاتهای گسترده شریک شوند.
🍃در همان زمان بود که آرام آرام سپاه شروع کرد به خرید و ساخت قایقهای فایبر کلاس در شهرهای مختلف شمالی بی سر و صدا برای عملیاتهای آبی خاکی در آیندهای نزدیک بسیار آرام و تحت پوشش و در پنهانی، البته مراکزی که قادر باشند چنین فعالیتی هم داشته باشند انگشت شمار بودند. نه مهندسی طراحی ، نه الگو ،نه مواد اولیه کافی مشکل از هر نوعی که بخواهی فراهم بود و میبایستی یکی پس از دیگری کنار زده شوند و البته افراد مورد اطمینان نیز کمتر..
🍃مشکل بعدی خرید موتور بود که خود این امر چگونه شکل گرفت و چه داستانهای راستانی برای خوددارد به اندازه یک مثنوی هفتاد من کاغذ که در حد ابتدایی میدانم و بهتر است بگویم بلد نیستم تا تعریف کنم برای خودم و شما هم بهتر است.✋😁
🍃اما وقتی فکر آن شب عملیات کربلای ۴ را میکنم که رفیق و دوست عزیزم چگونه یگان دریایی قرارگاه را کاملا با خاک یکسان کرد و آن را شبانه تحویل هواپیماهای عراقی داد تا مقری را که او فرماندهی آن را بر عهده داشت را بمباران نمایند و خودش جان سالم به دربرد...😳😁✋بماند.
🍃آشناست دیگر😁
🍃آن زمان زیاد به فکر نبودیم، اما بعدها و البته در همان دوران جنگ، پی به این مطلب عظیم بردم که چه افراد بی بدیل و بی نظیری درجنگ چه امکاناتی را با هزار خون و دل خوردن ازگوشه و کنار جهان با هزینه های فراوانی، فراهم و ما در چشم بر هم زدنی نابود میکردیم.بیشتر غصهام میشود.
🌸والعاقبه للمتقین
🌸این نوشتار ادامه خواهد داشت اگر خداوند متعال فرصتی عنایت فرماید.
🌸خوبان_عالم_دعا_بفرمایید
✍ نبی زاده
🌷اللّهُمَّصَلِّعَلی مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد🌷
🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷
@FORSAT_HOZOR
.
📖 کمی درنگ :
-به نام خدای بیزار از عجب و غرور و خود پسندی
😂
روزی ثروتمندی با غرور رفت به روستایی
به کشاورزی گفت از تو کاشتن و از ما خوردن
. کشاورز با خنده ای مرموزانه گفت
یونجه است
🤣
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
『بدان كه خودپسندى، خلاف راه درست است و آفت خرد آدمى.』
(نهج البلاغه بخشی ازنامه31)
@FORSAT_HOZOR
💌 #نامه_محبوب
▫️وانت خیرالفاتحین
تو بهترین داورانی
🔅اعراف ۸۹
نظرت چیه از قضاوت کردن بپرهیزیم؟!
خداوند بهترین قاضی است و ما معمولا در قضاوتهای خود اشتباه میکنیم!
یکی از ریشههای مهم قضاوت کردن منفی، بدبین بودن به دیگران است.
یکی از نکات مهم در تعاملات اجتماعی که از آداب اسلامی هم به شمار میرود خوشبین بودن و عدم سوء ظن داشتن به دیگران است.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
🗓دوشنبه
۹ اسفند ۱۴۰۰
۲۶ رجب ۱۴۴۳
سلام و عرض ادب
روز زیباتون قرین خیر و نیک بختی 💐
@FORSAT_HOZOR
فرصت حضور🇮🇷🇵🇸
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ🌸 🌸خاطرات بیادماندنی🌸 این قسمت 🌸 کم آوردم (وجیزه اول) ✍نمید
اینجا منظور یکی از دوستان اعضای این کانال هست
قسمتی خاطراتشون 🔻
اون شب بمباران یگان دریایی سپاه سوم قدس (تیپ دریایی خضر) را هیچوقت یادم نمیره.
تمام پرسنل و بسیجیان و سربازان و... را به زیر زمین بتونی سازمان آب خرمشهر که در جوار تیپ بود بردم و محوطهای که شناورها و خودروها و یدککشها و.... بود را هیچکس را نگذاشتم بماند.
کمی بعد یکی از رزمندگان بنام برادر سبحانی که بیرون رفته بود برگشت و گفت سایههایی را در محوطه تجهیزات دیده و خوب است هشت نفر را در قالب چهار تیم دو نفره گشت محوطه بذاریم تا پست بدهند که مخالفت کردم. ولی بمنظور نظارت و حفاظت از وسایل خودم تنهایی و مسلح به کلاش و منور در محوطه قدم میزدم. بواسطه سرد بودن هوا کلید یک وانت لندکروز را برداشتم و داخل آن رفتم. کمکم خواب مستولی شده بود و حدود یکی دو ساعت بعد داخل لندکروز خواب رفتم که از سرما بیدار شدم و بطرف سنگر رفتم تا گرم شده و مجدد برگردم.
هنوز دقایقی از ورود نگذشته بود که زمین مانند زلزله شروع به لرزیدن کرد و صداهای انفجار وحشتناک میآمد. بعد از آرام شدن وضعیت، به محوطه رفتم و عراقیها آنجا را موشک زده بودند و اون لندکروزی که داخلش بودم مانند کاغذ مچاله شده و به هم پیچیده شده بود درست مثل یه لباس خیس برای خشکاندن بپیچانند و اگر کسی داخل آن بود مثل گوشت چرخکرده میشد