eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
980 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها، دلش مالامال از اندوه، قلم در دست گرفت و چنین نوشت: سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. 😒 در همین سال به سن شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. 😔 در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت.😢 در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد.😟 مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد.😔 و در پایان نوشت، "، !" 👈در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند. بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد. نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود: سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم. 😊 سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر صرف نوشتن کنم. 😄 در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت. 😊 در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید. 🤗 اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند. و در پایان نوشته بود: *سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!* نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد. ✨در زندگی روزمره باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه است که ما را مسرور و شادمان می‌سازد.🌹🌹 نوع نگاه و نگرش را به زندگی تغییر بده این راهکار است. @Fahma_KanoonTaha
کانون طه آب‌پخش
🔺#عارفی_به_تمام_معنا... #شهید_محمودرضا_استادنظری🌹 #حسینیـــہ_مجـــازے #ما_ملت_امام_حسینیم @Fahma
🔺 دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. آنچه در ادامه می آید، جملاتی از مناجات یک شهید است:  ؛ دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. چشمانم را به نقطه ای خیره کنم، تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم. آنقدر که از هوش بروم. بعد به هوش بیایم و ببینم سرم روی دامن شماست. حس کنم بوی خوش از نسیم تنت به مشامم می خورد. آن وقت با اشتیاق در آغوشت بگیرم و بعد ... تو با دست های خودت، اشک های مرا پاک کنی ... ؛ سرم را به سینه ات قرار دهی، موهایم را شانه کنی. آن وقت احساس کنم وصال حقیقی عاشق و معشوق روی داده. بعد به من وعده شهادت بدهی. آن وقت با خیال راحت در آتش عشق مثل شمع بسوزم و آب شوم، روی دامانت بریزم و هلاک شوم و جان دهم ... دوست دارم وقتی نگاهم می کنند و باهام گرم می گیرند و میل با هم بودن را دارند، احساس غرور و خودپسندی و بزرگی و خوب بودن و برتری نکنم. در عوض بترسم و شرم کنم از آن روزی که پیش همین دوستان پرده را بالا زنی و مرا پیش چشم پاکشان افشا کنی. آن وقت من از خجالت بگویم: یا لیتنی کنتُ ترابا ... ای کاش من خاک بودم ... ؛ به من لیاقت خوب بودن دادی و این طور بین دوستان نشانم دادی، پس لیاقت حقیر شمردن خود در مقابل آن بزرگان را هم بده تا گمراه نشوم ... ؛ من از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آورده، به این امید که در پناه تو باشم و با تو درد دل کنم ... مرا از تاریکی شب چه باک و ترس که سیاهی را در درون سینه ام دارم و در تاریکی شب می نشینم که در تاریکی، سیاهی قلبم را پاک کنی. ؛ تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت. اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و در عین حال مزه اش را به تو می چشانم...! پس خدا؛ برای خلاصی از این هوس ها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست. شهید محمودرضا استادنظری ولادت: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۴۸، تهران شهادت: ۲۴ بهمن ۱۳۶۴، عملیات والفجر ۸ - فاو مزار: بهشت زهرا(س)، قطعه‌ ۲۷، ردیف ۳، شماره‌ ۱۱ 🌹 @Fahma_KanoonTaha
💎 شهید عبدالحسین برونسی ! اگر می‌دانستم با مرگـــــ من يڪ دختر در دامان حجاب مے‌رود، حاضر بودم هزاران بار بميـــــرم تا هزاران دختر در دامان حجابـــــ بروند...🍃 @Fahma_KanoonTaha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برایـم بخواه؛ که بشـود؛ برسـد؛ بیـاید درسـت شـود؛ خـوب شود؛ خـوب خـوب...♡ 🌐 به کانون طه آب‌پخش بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e