کانون طه آبپخش
#معرفی_کتاب 📚 #مجید_بربری زندگینامه داستانی از حُر زمانه ما، جوان دهه هفتادی شهید مجید قربانخانی
#معرفی_کتاب
📚 #آرام_جان
شهید محمدحسین حدادیان به روایت مادر
✍🏻 #محمد_علی_جعفری
📇 #شهید_کاظمی
داستان زندگی شهید حریم امنیت محمد حسین حدادیان به روایت مادر؛ محمد حسین متولد ۱۳۷۴ و دانشجوی علوم سیاسی، بسیجی مخلص و پیرو خط ولایت و رهبری به طوری که به نقل از پدر بزرگوارش جز خط رهبری را قبول نداشت و در مسجد به مردم خدمت میکرد.
در آشوبهای محدوده خیابان پاسداران که در سال ۱۳۹۶ توسط دراویش و با انگیزه ایجاد ناامنی صورت پذیرفت. محمدحسین با عنوان بسیجی ویژه داوطلبانه برای مقابله با اشرار رفت که او را ابتدا به وسیله اسلحه شکاری مجروح و سپس توسط یک اتومبیل زیر گرفته شد و به شهادت رساندند.
خادم #هیأت_رایة_العباس #تهران
پیشنهاد مطالعه از سوی #حاج_محمود_کریمی
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#معرفی_کتاب 📚 #کاش_برگردی زندگی نامه شهید مدافع حرم زکریا شیری به روایت مادر مادرانهترین کتاب شه
#معرفی_کتاب
📚 #سربلند
روایتی داستانی از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم محسن حججی
✍🏻 #محمد_علی_جعفری
📇 #شهید_کاظمی
برگشتم به حاج سعید گفتم:
«آخه من چطور این بدن ارباٌ اربا رو شناسایی کنم؟!»
خیلی بهم ریختم. رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحه اش را کشید طرفم. سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟»
به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟ حاج سعید تند تند حرف هایم را ترجمه می کرد.
آن داعشی خودش را تبرئه کرد که این کار ما نبوده و باید از کسانی که او را برده اند «القائم» بپرسید. فهمیدم می خواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام می گوید اسیرتان را این طور شکنجه کنید؟ نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!»
پرسیدم به چه جرمی؟
بریده بریده جواب می داد و حاج سعید ترجمه می کرد:
«از بس حرصمون رو در آورد، نه اطلاعاتی به ما دادف نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود.......!»
@Fahma_KanoonTaha
کانون طه آبپخش
#معرفی_کتاب 📚 #آخرین_نماز_در_حلب زندگینامه و خاطرات جوان مؤمن انقلابی مدافع حرم، پاسدار شهید عباس
#معرفی_کتاب
📚 #عمار_حلب
زندگی نامه داستانی شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی
✍🏻 #محمد_علی_جعفری
📇 #روایت_فتح
«عمار حلب» بهقلم محمدعلی جعفری، قرار است ما را با شخصیت ناب یک شهید مدافع حرم بهنام محمدحسین محمدخانی آشنا کند. این کتاب هفتمین کتاب از مجموعه مدافعان حرم است که انتشارات روایت فتح آنها را منتشر کرده است. کتاب ۸ فصل دارد که عنوان آن را مصرعی از یک بیت شعر تشکیل داده است؛ هر فصل هم به بخشهای کوچکتری تقسیم شده که با شماره از هم تمیز داده میشوند.
شهید محمدحسین محمدخانی در ۹ تیرماه ۱۳۶۴ به دنیا آمد و ۸ تیر ۱۳۸۹ ازدواج کرد و ۱۶ آبان ۱۳۹۴ در حلب به شهادت رسید.
دفعۀ اول که پا گذاشتم توی هیأت، یکییکی من را چپاندند تنگ بغلشان و ماچبارانم کردند و حسابی تحویلم گرفتند. که چی؟! بیا بالای مجلس بنشین. ما را بردند جلو و کلی خوشآمد گفتند. خیلی جالب بود برایم. آدمهایی که میدیدم، خیلی جذاب بودند. به من میگفتند که ما تو را از خودمان میدانیم. من را به اسم کوچک صدا میزدند. میگفتم: بابا اینجا کجاست دیگه؟! چهجای باحالی!
@Fahma_KanoonTaha