eitaa logo
فهم قرآن در دبستان
6.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
725 ویدیو
11 فایل
‹ ﷽ › 💠آموزش مفاهیم سوره های جزء ۳۰ قرآن برای دانش آموزان مقطع دبستان 🍃هزینه ی آموزشها:ذکر شریف صلوات و دعا برای ظهور امام زمان عج الله🤲 ◽راه ارتباطی↙️ @fadaeivelayatt
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿🌿به نام خدا🌿🌿🌿 ❇خورشید از پشت کوه‌ها بالا آمد و نور زرد رنگش را در جنگل سبز پهن کرد. فندقی سنجابه از خواب بیدار شد و صبحانه‌اش را خورد. ❇ مادرش، گل‌بلوط خانم به او گفت: فندقی جان! امروز در جنگل کار دارم. می‌خواهم تو هم همراه من بیایی. ❇فندقی با تعجّب پرسید: چه کاری؟ ❇گل‌بلوط خانم گفت: آماده شو برویم، در راه برایت توضیح می‌دهم. ❇فندقی آماده شد و با مادرش از خانه‌ی درختی‌شان خارج شدند. ❇گل‌بلوط خانم گفت: فندقی جان،امروز می‌خواهیم جمع‌آوری آذوقه برای فصل سرما را شروع کنیم. تو دیگر بزرگ شده‌ای، می‌توانی این کار را یاد بگیری و به من کمک کنی. ❇فندقی پرسید: چرا ما باید آذوقه جمع کنیم؟ ❇گل‌بلوط خانم گفت: حالا که میوه‌ی درختان گردو و فندق و بلوط رسیده‌اند، ما باید برای روزهای سرد زمستان که درخت‌ها میوه ندارند، آذوقه جمع کنیم. اگر این کار را نکنیم در فصل سرما گرسنه می‌مانیم. ❇فندقی گفت: چه خوب! حالا دلیلش را فهمیدم. فندقی و مادرش مدتی توی جنگل راه رفتند. آنها به درخت بزرگ گردو رسیدند و از درخت بالا رفتند و شروع کردند به چیدن گردوها. بعد از اینکه کار چیدن گردوها تمام شد و از درخت پایین آمدند؛ گل‌بلوط خانم سوراخ‌هایی در زمین ایجاد کرد. ❇فندقی پرسید: چرا زمین را سوراخ می‌کنید؟ ❇گل‌بلوط خانم گفت: برای این‌که گردوها را در زمین پنهان کنیم. این‌طوری تا رسیدن زمستان، همه گردوها سالم و دست نخورده باقی می‌مانند. ❇فندقی گفت: چه خوب! حالا دلیلش را فهمیدم! فندقی خواست در سوراخ کردن زمین به مادرش کمک کند و خیلی زود کارش را شروع کرد. گل‌بلوط خانم با دندان، پوست گردوها را شکست و آن‌ها را به صورتش مالید. فندقی پرسید: چرا این کار را می‌کنید؟ ❇گل‌بلوط خانم گفت: اینطوری گردوها بوی خاصی پیدا می‌کنند و ما وقتی خواستیم از زیر خاک آنها را بیرون بیاوریم، راحت‌تر می‌توانیم پیدایشان کنیم. ❇فندقی گفت: چه خوب! حالا دلیلش را فهمیدم! فندقی پوست گردوها را شکست و آن‌ها را به صورتش مالید. آنها همه گردوها را یک جا جمع کردند، تا داخل سوراخ‌هایی که ایجاد کرده بودند، پنهان کنند‌. ❇خرس قهوه‌ای فندقی و مادرش را دید و از کار آنها تعجب کرد. جلوتر رفت و پرسید: دارید چکار می‌کنید؟ ❇فندقی گفت: ما داریم برای فصل سرما آذوقه جمع می‌کنیم. شما هم جمع‌آوری آذوقه را شروع کرده‌اید؟ ❇قهوه‌ای با تعجب گفت: آذوقه؟ نه ما تا به حال این کار را نکرده‌ایم‌. ❇فندقی به مادرش نگاه کرد و گفت: مامان، چرا خانواده‌ی قهوه‌ای برای زمستان آذوقه جمع نمی‌کنند؟ ❇گل‌بلوط خانم گفت: چون خرس‌ها در فصل زمستان به خواب می‌روند و نیازی به جمع کردن آذوقه ندارند. ❇فندقی گفت: چه خوب! حالا دلیلش را فهمیدم. قهوه‌ای به گردوهایی که فندقی و مادرش یک‌جا جمع کرده بودند نگاه کرد و گفت: یعنی شما در زمستان همه‌ی این گردوها را پیدا می‌کنید؟ ❇گل‌بلوط خانم گفت: بیشترشان را پیدا می‌کنیم. ولی اگر بعضی از گردوها در زمین باقی ‌ماندند، بعد از مدتی سر از خاک بیرون می‌آورند و به درخت گردوی زیبایی تبدیل می‌شوند‌. نویسنده: ساجده کارخانه ای @FahmeGuran