. 🌿🌿🌿به نام خدا🌿🌿🌿 🍃داستانِ چه کار کنم؟🔻 ✴ندا دختر خوب و زرنگی بود.از مادرش شنیده بود که آدم نباید کسی را ناراحت کند و اگر هم ناراحت کرد باید از او عذرخواهی کند و دلش را به دست آورد. ✴این حرف همیشه آویزه ی گوش ندا بود و سعی می کرد در رابطه ی دوستی اش کسی را از خودش ناراحت نکند و همیشه مواظب رعایت حقوق دیگران بود. ✴در درس ها به همه کمک می کرد اگر تکلیف را نمی دانستند به آنها اطلاع می داد .مخصوصا اگر کسی غایب می شد درس را برایش توضیح می داد . ✴یک روز معلم امتحان نسبتاً مشکلی از دانش آموزان گرفت .بغل دستی ندا دو سه تا سوال را بلد نبود و خیلی مضطرب و ناراحت بود . ⭕نگاهی به برگه ی ندا انداخت و متوجه شد ندا سوالاتی که جواب آنها را نمی داند پاسخ داده است. ⭕آرام به پای ندا زد و به برگه ی سفیدش اشاره کرد .ندا نگاهی به برگه ی سفید دوستش انداخت و یک نگاهی به معلم که در حال مطالعه بود مانده بود چه کار کند؟ ✴از طرفی نگران دوستش بود که نتیجه ی امتحانش بد می شود از طرفی هم می دانست که تقلب کار بدی است چون حق دیگران که برای آزمون زحمت کشیده اند ضایع می شود،همچنین معلم متوجه نمی شود کسی که تقلب کرده است چه مباحثی را بلد نیست تا به او کمک کند . ❓❓بچه ها به نظر شما ندا باید چه کار کنه؟🤔🤔 🔹️نظرتونو اینجا بهم بگید↙️ @fadaeivelayatt #سوره_فجر #رعایت_محدوده_ها @FahmeGuran