📚 #در_بزمگه_ادب
📌 نگاهی به بخشی از کتاب #ادب_الکاتب در خصوص واژگان پارسی عربی شده
💠« ادب الكاتب»، اثرى است به زبان عربى از ادب شناس مشهور، ابن قتيبه، عبد الله بن مسلم #دينورى متوفای 276 ق، این کتاب در ادب و فرهنگ كتابت و آنچه كاتب بايد بداند نگاشته شده است. غالب كسانى كه شرح حال #ابن_قتيبه را نوشته اند، از اين اثر، نام برده اند كه خود دليل اهميت آن است.
این کتاب کهن که بازمانده از قرون اولیه اسلامی است، فصلی دارد با عنوان «ما تكلم به العامة من الكلام الأعجمي».
یعنی: آن چه که عرب از گفتار اعجمیان بدان سخن می گویند.
🔸همان طور که از عنوان مطلب هویداست، ابن قتیبه، در این فصل واژگان پارسی را که به زبان عرب راه یافته و به اصطلاح معرب شده است بر می شمارد.
ترجمه بخشی از این فصل که البته برای پارسی زبانان جالب می نماید در ذیل آورده می شود:
-کلمه زرجون، همان درخت رز یا انگور است که به عربی به آن کُرم گفته می شود. این کلمه معرب کلمه فارسی زرگون، به معنای به رنگ طلا است.
-نقل شده است که اصمعی هیچگاه کلمه بغداد را به کار نمی برد و از گفتن آن نهی می کرد و بجای آن مدینه السلام می گفت. چرا که او در حدیث شنیده بود که بغ نام یک بت است و داد واژه ای پارسی به معنی عطیه است و و معنی بغداد، عطیه و دهش بت است.
-کلمه «القَفشَليل» همان مغرفه است. اصل آن به فارسی كفجليز (کفچلیز) یا کفگیر است.
-کلمه «الكَرد» به معنی عنق است و اصل آن به فارسی، کردن (گردن) است.
-کلمه «الدَّست» به معنی صحرا است که در این بیت از شاعر عرب یعنی اعشی آمده است:
قد علمت فارس و حمير و ال
أعراب بالدّست أيّكم نزلا
منظور اعشی از کلمه الدست در بیت فوق، همان صحرا است که به فارسی، دشت می شود.
-کلمه «البَرَق» در اصل پارسی، بره یا بچه گوسفند و مانند آن است.
-کلمه «السَّرَق» به معنی حریر است و اصل آن به فارسی، سره به معنی خوب و نیکو است.
-کلمه «اليَلمَق» به معنی قبا است و اصل آن در فارسی یلمه به معنی نوعی جامه دراز است.
-کلمه «المُهرَق» به معنی صحيفة و کاغذ است و اصل آن به فارسی، مهره است. مهره در فارسی هم به معنی کاغذ آمده و هم به معنی چیز مهره مانندی که با آن کاغذ را جلا می دهند و مهره می کشند.
-کلمه «البَلاس» برگرفته از واژه فارسی پلاس است.
-کلمه «باريّ» یا «بوريّ» همان بوريای فارسی است.
-کلمه «السَّبيج» به معنی بقيره و چادر است. اصل آن در فارسی، «شبي» است که به معنی جامه ای است که در شب بر خود می پیچند و به معنی جامه ای که از پشم سیاه باشد نیز آمده است.
-کلمه «الفَنزَج» همان کلمه پنجه فارسی است که یک معنی آن، رقصی است که در آن دستهای یکدیگر را می گیرند.
-کلمه «السَّمَرَّج»، همان واژه «سه مرّه» فارسی است که به معنی سه بار خراج گرفتن است.
-کلمه « الرَّهوَج»، اصل آن به فارسی، رهوار و گام زدن آسان و راحت است. معادل آن در عربی، هملاج است.
-کلمه «البَهرَج»، به معنی باطل است که برگرفته از واژه فارسی «نَبَهرَه» به معنی سیم بد و ناسره است.
-کلمه «البالغاء» به معنی پای گاو و گوسفند است. اصل فارسی این کلمه، واژه «پایها» یا «پاچها» به معنی پاچه است.
-کلمه «السّفسير» به معنی میانجی بین فروشنده و خریدار، برگرفته از کلمه فارسی سمسار است.
✍ محقق: آقای دکتر رضا #جلیلی
#در_خانه_بمانیم
#کرونا_را_شکست_می_دهیم
─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─
🔆 رسانه فرهنگی،
اجتماعی #فامنین_گرام
در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇
🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸