eitaa logo
فامنین گرام
2.9هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
111 فایل
🌹آخرین اخبار و اتفاقات شهرستان #فامنین را اینجا دنبال کنید 🗣 💫 ارسال سوژه های خبری، آگهی ترحیم (ارسال #رایگان )، ارتباط با ادمین ها و هماهنگی تبلیغات (کسب و کار) #فقط با👇 @Famenin_Gram1402
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃❤️🍃💞🍃❤️🍃💞 ❤️🍃❤️ ﷽ 🍃💞 ❤️ 📝 متنی دیگر از دکتر (فامنینی)، در وصف شهرمان 🔹 هنوز ظهر نشده بود و آفتاب به بالای نرسیده بود که آخرین کوچه را پشت سر نهادم. خرمن جای در برابرم رخ نمود . آفتاب مثل شعله افکنی صورتم را می سوزانید . گاه وزش نسیمی خاک را از زمین بر می کَند . دشت از خوشه های انباشته شده ی برکت آکنده بود . کنار هر خرمن تنی چند در تکاپو. 🔸مستقیم به سمت خرمن دایی رفتم از دور مرا شناخت . دست تکان داد .لحظاتی بعد در برابرش ایستاده بودم .صورتش کاملا شکلاتی شده بود . چشمانش از اراده و امید سرشار بود . مثل همیشه لبخند می زد .دست در دستم نهاد . دستانش مثل الوند با صلابت و مثل ایمانش سخت گذر بود . 🔹 همینطور که می خندید گفت : _بشین برات چای بریزم. _گفتم: دایی جان تشنمه آب تو بساط تون پیدا می شه؟ بدون اینکه جواب بده مثل شعبده بازها از زیر خرمن کوزه کرم رنگی را بیرون کشید و کاسه ی سفالین آبی رنگی را که کنارش بود پر کرد. کاسه را با دو دستم گرفتم .خورشید در ژرفای کاسه نشسته بود و با لرزش آب می رقصید . جرعه ای سر کشیدم . زیر تابش سهمناک خورشید ، گوارایی آب حیرت انگیز بود . ترد و خنک مثل صبحهای خیال انگیز . 🔸هنوز جرعه ی آخر را سر نکشیده بودم که بانک اذان در دل خرمن جای، طنین انداخت . آستین ها بالا رفت . بر صورتهای آفتاب خورده ذلال آب جاری شد . زمزم ای راز آلود با نسیم بازیگوش در هم آمیخت . از هر خرمن دهها گل الله اکبر جوانه زد . پیشانی های فروتن بر سینه خاک آرمیدند و نفسهای مبارک مردان ، ذرات خاک را از برکت بارور ساخت . 🔻کجایند آن مردان خدایی، صفا بخشان دشت روشنایی ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─ 🔥 رسانه فرهنگی، اجتماعی 🌨☃️ @Famenin_Gram ☃️🌨 ❤️ 🍃💞 ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃💞🍃❤️🍃💞