از یک جایی به بعد میفهمی که "پذیرش" مهمترین چیزه. پذیرش غمها، پذیرش از دست دادنها، پذیرش تنهایی، پذیرش واقعیتهایی که نمیشه تغییرشون داد و در نهایت، پذیرش همون چیزی که هستی.
ستارهٔ آبی(؟)
ویلا دختر جنگل
فرصت بشه حتما میخونم ، کنجکاو شدم درباره داستان..
با اینکه امروز از ساعت ۹ تا ۱۱ داشتم گریه میکردم بابت همه چیز، اما شد یکی از بهترین روز هایم؛ انگار دیگر هیچی غمی برایم وجود ندارد و تخلیه شدم، حس میکنم یک نوزادٔ هستم، کسی که تازه متولد شده است.