⭕️اعتراض به برهنگی بانوان در بلژیک
دانشگاه ULB در بلژیک از فارغ التحصيلان خانم در رشته پزشكى درخواست کرده است:
«از منظر زيبايى شناسی بهتر است خانمهای جوان در جشن فارغ التحصيلى، پيراهنی با يقه باز و زیبا که قسمتی از سینهها پیدا باشد بپوشند».
پس از انتشار این درخواست، اعتراضات فراوانی به آن صورت گرفته است.
یکی از معترضان گفته است:«شوخی میکنید؟ اينها فارغ التحصیلان رشته پزشکی هستند و آن وقت شما از آن ها خواسته اید مقدار بیشتری از سینهشان را در معرض دید بگذارند؟!»
معترض ديگرى گفته است: «این که دکترا داشته باشید کوچکترین اهمیتی ندارد، مهم این است که سینههایتان را نشان دهید!»
این دانشگاه پس از مواجهه با موج اعتراضات، مجبور به عذرخواهی شد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ شناخت آمریکاییها از ایران
از 1746 آمریکایی خواسته شده تا ایران را روی نقشه جهان نشان بدهند.
نقاط آبی، پراکندگی حدسهای آنهاست!
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️وضعیت اتوبوسهای درون شهری آمریکا
امکانات درون اتوبوسهای آمریکا مانند ایران است و تفاوت چندانی ندارد اما سیستم اتوبوسرانی شان از دو نظر نسبت به ما کارآمدتر است:
اول اینکه مکان تمام اتوبوسها بصورت آنلاین بر روی نقشه نشان داده میشود. نقشه را میتوانید با اپ موبایلی nextbus یا سایت مربوطه و یا توسط اسکن کردن کد QR که در هر ایستگاه وجود دارد، ببینید. کاملاً و دقیقاً مشخص است که یک اتوبوس چند دقیقهی بعد به فلان ایستگاه میرسد. این مساله کمک حال خوبی در صرفهجویی وقت است.
تفاوت دوم این است که رانندهها در تمام ایستگاهها توقف نمیکنند. یک سیم زرد رنگ درون اتوبوس کشیده شده که هر موقع سرنشینان بخواهند در ایستگاه بعدی پیاده شوند آن را میکشند و به راننده اطلاع میدهند. راننده فقط در ایستگاههایی توقف میکند که مسافری منتظر سوار شدن بوده یا کسی داخل اتوبوس، تمایلش برای خروج را اعلام کرده باشد. این مساله نیز به صرفه جویی در توان و زمان کمک میکند.
امید است شهرداریهای ایران این دو ایدهی کم هزینه اما مفید را گرفته و در خطوط واحد کشور پیاده کنند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️گشت و گذار در آمریکا
چند مدت پیش به همراه چند تن از دوستان، سفری مجردی داشتیم به دیموین مرکز ایالت آیووا. یکی از دوستان میخواست ماشین بخره و همراهش رفتیم جهت گشت و گذاری چند ساعته.
۱. بزرگراه معمولی
بزرگراه ایمز به دیموین دو بانده هست و خیلی از جاهاش بجای آسفالت، بتن و سیمان شده و کیفیت خوبی نداره. محدودیت سرعت ۷۰ مایل هست، تقریباً مثل جادههای مشابه در ایران. مثل بزرگراه کاشان - تهران، در هر چند مایل، یک استراحتگاه یا Rest Area قرار داشت که به یکی از اونها رفتیم. کوچک اما شیک و تمیز بود. اصلاً به زیبایی و امکانات متنوع مجتمعهایی مثل مارال ستاره و مهتاب و امثالهم در ایران نمیرسید.
۲. اعتماد
دوستی که میخواست ماشین بخره، با دو نفر هماهنگ کرده بود که خودروهای دسته دوشون رو ببینه و تست کنه. اولین خودرو، یک تویوتا کمری ۲۰۰۸ به قیمت ۱۰ هزارتا بود که پس از صحبت با فروشنده، قرار شد بریم دوری با ماشین بزنیم. از طرف پرسیدیم شما هم میای؟ گفت نه، خودتون ماشین دارید؟ گفتیم داریم اونجاست، قرار شد تا میریم و بر میگردیم، سوییچ ماشین خودمون رو بهش بدیم که کنارش بشینه و منتظر بمونه. این در حالی بود که قیمت ماشینی که همراه ما بود، تقریباً نصف اون تویوتا کمری بود!! آپشنهای ماشین طرف تمام و کمال بود و فول. تنها فرمون ماشین به شدت به چپ میکشید که باعث مردد شدن دوست خریدارمون شد.
۳. فوقِ اعتماد
سپس رفتیم دم خونهی یک پیرزن ۶۰-۷۰ ساله برای تست یک عدد هیوندای آکورد ۲۰۱۲. جالب اینجا بود که این پیرزن تنها کارت دانشجویی رفیق ما رو به عنوان گرو پیش خودش نگه داشت! ظاهراً اینجا اصل بر اعتماده، در این حد حتی.
۴. مالیات و ما ادراک ما المالیات
چند شب پیش بحثی شد راجع به ثبت شرکت در آمریکا. یکی از دوستان با تجربه گفت ثبت کار آسون و روتینی هست اما قوانین شرکت داری فوق العاده سخت و دشوار. ریز به ریز صورت حسابها باید ثبت بشه و برای کوچکترین چیزی باید مالیات بدید و قوانین بسیار سفت و سختی رو در این خصوص رعایت کنید. فرار کردن از مالیات در این کشور چیزی شبیه به محاله، ضرب المثلی دارن که در آمریکا از دو چیز نمیشه فرار کرد: مرگ و مالیات
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فرنگ، بدون روتوش
⭕️گشت و گذار در آمریکا چند مدت پیش به همراه چند تن از دوستان، سفری مجردی داشتیم به دیموین مرکز ایا
استراحتگاهی[Rest Area] که برای توقف ایستادیم
یک سیم کارتی را از شرکت AT&T خریدم. در مزایا و معایب شبکه موبایل اینجا نسبت به ایران خواهم نوشت. استفادهی همگانی از طرحهای نامحدود تماس و پیامک و همچنین مشکلات شدید آنتندهی تا ضعفهای غیر منتظرهی دیگری که خواندنیاند..
علی الحساب داشتم مقالهای را از پژوهشگران دانشگاه کَلتِک[CalTech موسسه فناوری کالیفرنیا که مخفف شدهی California Institute of Technology هستش] میخواندم که در انتهای آن نوشته شده بود این پژوهش تحت حمایت مالی لابراتوار AT&T انجام شده است.
ارتباط و وابستگی واقعیِ دانشگاه و صنعت
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️آگهی کار دانشجویی در کتابخانهی دانشگاه.
اتوبوسرانی دانشگاه هم پیشنهاد کار به عنوان راننده به دانشجویان میده، ساعتی ۱۴ دلار. معمولاً دانشجویان undergrad که فاند (بورس تحصیلی) ندارن، از این مشاغل استقبال میکنن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
قبل از ظهر امتحان میان ترم داشتم. بصورت جزوه باز بود و در اتوبوس مشغول مرتب کردن برگههای خلاصه نویسی شدهی درسم بودم و یادم رفت که موبایلم را کنارم روی صندلی انتهایی اتوبوس گذاشتهام. پیاده شدم و جیبم خالی بود! اتوبوس خط ۶، موبایلم را حدود ساعت ۱۱ با خود برد! کمی به دنبالش دویدم، منتهی بهش نرسیدم و ناچار و نالان به جلسهی امتحان رفتم..
ساعت ۱۳ امتحان تمام شد. به دانشکده رفتم و شمارهی بخش lost and found را از سایت cyride یادداشت کردم. در همکف دانشکده بطور اتفاقی به یک تلفن عمومی برخورده و شماره را گرفتم. با دادن مشخصات ظاهری موبایل، خانمِ پشت خط گفت که چنین موبایلی را پیدا کرده و به وی دادهاند. کف کردم، باورم نشد. چطور ممکن بود تنها دو ساعت پس از مفقود شدن، موبایل را به دفتر مرکزی رسانده باشند؟! آدرس آفیس cyride را پرسیدم و بعد از امتحان دومم، حدود ساعت ۱۵ به محل رفتم و بدون هیچ پرسش و پاسخی، پرومکس عزیز را تحویل گرفتم :)
قضیه را برای یکی از دوستان ایرانی که شهروند آمریکاست و تجربه زندگی در شهرهای مختلف این کشور را دارد تعریف کردم، گفت ایمز در آیووا همین امنیتش خوب است. اگر در شهر بزرگی بودی، نه تنها موبایلت را فقط در صورت دیدن پشت گوشت میتوانستی پس بگیری! بلکه محتمل بود در روز روشن جیبت را هم خالی کنند! آیمز تقریباً دزد ندارد و موارد سرقت در آن هر سال چند مورد انگشت شمار است.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فرنگ، بدون روتوش
⭕️گشت و گذار در آمریکا چند مدت پیش به همراه چند تن از دوستان، سفری مجردی داشتیم به دیموین مرکز ایا
دیروز دو اتفاق که گویای اعتماد مردم آمریکا به همدیگه بودن رو نوشتم.
حالا دو نقل متضاد رو بشنوید:
۱. یه تعمیرکار اینجا هست که ماشینهایی که نیاز به اصلاح و تعمیر دارن رو زیر قیمت میخره و درست میکنه و میفروشه. به این صورت، قیمتهاش نسبت به بازار مناسبتر در میاد. یکی از دوستان، سال گذشته ماشینی رو از این تعمیرکار خریده و بعد فهمیده بود که مایلیجش دستکاری شده! البته ماشین سالمه و مشکلی نداره..
۲. یکی دیگه از دوستان که در ایالت همسایه زندگی میکنه، تعریف کرد: با همین اعتماد و تقریبا به همین شیوه یکی از دوستان ماشین خرید. ظاهر ماشین خیلی تمیز بود. کم استفاده شده بود. یک کارت دادیم سوارش شدیم و دیدیم خوبه، قیمتش مناسب بود، بنده خدا خریدش و همه چیز به خیر و خوشی تموم شد. این دوستمون هم، هم از این اعتماد و هم از ماشین خوشش اومد تا وقتی که پارسال خواست بفروشدش. اون موقع بود که کاشف به عمل آمد که مالک قبلی کیلومتر شمارش رو دست کاری کرده بوده. این دوست مون هم چون آدم وجدانی بود نمیتونست به همون حالت بفروشدش و حسابی رفت تو پاچش.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
در دانشگاه های هلند رسم و قانون نانوشتهای هست که اگر دانشجوی دکترا نیاز به لپ تاپ داشته باشد استاد و یا گروه مربوطه برایش لپ تاپ تهیه میکنند و یکی از لپ تاپهای گروه را تا پایان دوره تحصیلاتش در اختیار او قرار میدهد و در صورت عدم وجود لپ تاپ، اقدام به خرید یک دستگاه لپ تاپ برای او می کند.
از آنجایی که همسرم نیز دانشجو شده بود، مجبور بودم لپ تاپ را به ایشان بدهم. لذا تصمیم گرفتم که از استادم بخواهم که به فکر لپ تاپ برای من باشد. البته باید قبلش این توضیح رو بدم که از اونجایی که موضوع تز و رساله من مربوط به سیاست گذاری مدیریت منابع است، نیاز من به لپ تاپ جدی نبود؛ ولی برای اینکه در زمان هایی که در کنفرانس هستم و یا در خانه تنها، بتوانم کارهام رو انجام بدم نیاز به لپ تاپ داشتم. به هر حال موضوع رو با استاد در میون گذاشتم و همان اول امر با اکراهش مواجه شدم! تعجب کردم. به من گفت:
«نگاه کن. من که خودم اینجا استادم، فقط لپ تاپ دارم و نمیشه که تو هم لپ تاپ داشته باشی و هم PC! چون موضوع کار و تز تو چیزی نیست که به هر دوی اینها نیاز داشته باشی. من هم چون مثل تو نیاز نداشتم فقط لپ تاپ رو گرفتم و تو اگه لپ تاپ میخوای باید پی سی رو بدی کس دیگه ای استفاده کنه تا ما برات یک لپ تاپ بخریم».
هر چند اول کمی ناراحت شدم، ولی می دونستم که داره حق میگه. ولی از طرف دیگه بچه های دیگه رو می دیدم که به جز پی سی، دانشگاه برای اونها لپ تاپ گرفته بود که بتونن کارهای تز رو انجام بدن. (ولی حقیقتاً اونها لازم داشتند، باید انصاف رو رعایت می کردم).
نهایت قرار شد مسوول کامپیوتر گروه، درخواست من رو بررسی کنه و اگه تایید کرد به جز پی سی، یک لپ تاپ هم برای من خریداری بشه. بعد از بررسی توسط مسوول کامپیوتر گروه، نهایت تصمیم این شد که باید بین لپ تاپ و پی سی، یکی رو انتخاب کنم چون یکی از اونها به تنهایی می تونست نیاز من رو به راحتی برآورده کنه و در نهایت مجبور شدم قید لپ تاپ رو بزنم و برای راحتی خودم به همون پی سی که داشتم قناعت کنم.
نکته جالب اینه که قیمت متوسط یک لپ تاپ در هلند نزدیک به پانصد تا ششصد یورو میشه و گروه و استاد به خاطر اینکه من به اون نیازی نداشتم حاضر نشدند پانصد یورو برای اون هزینه کنند، ولی در عوض در این دو سال، بیشتر از سه هزار یورو از آنها برای شرکت در کنفرانس های مختلف درخواست کرده بودم که بدون هیچ مساله و یا حرفی، آن را پذیرفتند و پرداخت کردند. چون معتقدند که من به آن نیاز دارم و شرکت در این کنفرانس ها و دوره های تخصصی علمی مربوط به رشته ام، برایم لازم است.
📝فرید محسنی[مقیم هلند]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
بهرهوری موثر از جاذبههای گردشگری در آمریکا
آبشار نیاگارا یکی از دیدنیترین مناظر طبیعی دنیا و پربازدیدترین نقاط ایالات متحده آمریکا و کانادا است.
رودخانه و آبشار نیاگارا مرز بین ایالت انتاریو کانادا و ایالت نیویورک آمریکا قرار دارد. سالانه حدود 20 میلیون نفر از نیاگارا دیدن میکنن که بیش از 2 میلیارد دلار درآمد حاصل از گردشگری این منطقه است.
چند سال پیش سفری به نیاگارا داشتم. در همان لحظات اول ورود به نیاگارا با صحنهای مواجه شدیم که بسیار جالب توجه بود. به محض رسیدن، درست در جایی که از اتوبوس پیاده شدیم، یک فروشگاه بزرگ با نمای شیشهای جلویمان قرار داشت. در کمترین فاصله ممکن از آبشار و رود نیگارا...(البته آن لحظه نمیدانستم که چقدر با آبشار فاصله داریم). روی دیوار شیشهای فروشگاه یک تابلوی بسیار بزرگ خودنمایی میکرد. روی تابلو نوشته شده بود: Made in America
تمام محصولات آن فروشگاه تولید و ساخت آمریکا بود. اتوبوس گردشگران جلوی این فروشگاه مسافران خود را پیاده می کردند و پارکینگ ماشینهای شخصی نیز درست پشت این فروشگاه قرار داشت. فاصله این فروشگاه تا آبشار شاید کمتر از 100 متر بود.
اتفاق جالبتر که در طبقه همکف فروشگاه، غرفههای متعدد غذا فروشی وجود داشت که در آنها غذاهای مطلوب برای ذائقههای مختلف از جمله چینی، هندی، #حلال، مکزیکی و... برای گردشگران با سلایق متفاوت آماده بود.
در طبقات دیگر هم انواع و اقسام محصولات که همگی برچسب ساخت آمریکا داشتند به فروش میرسید. بسیاری از گردشگران به خاطر همین برچسبها، هدیههایی را که میخواستند برای دوستان و بستگان در کشور خودشان به عنوان سوغات تهیه کنند از این فروشگاه خریداری میکردند.
پ.ن:عکسهایی از فروشگاه در ادامه خواهید دید.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
مدتی قبل، یک خانم ایرانی ساکن آمریکا ذیل صفحه فارسی وزارت امور خارجه آمریکا در فیسبوک که در مورد گرینکارت برای ایرانیان تبلیغ کرده بود، درباره مشکلات زندگی در آمریکا و تصورات غلط درباره آن، یک نظر گذاشته که اینجا بهشت برین نیست و فقط باید یک عمر کار کنین تا بتونین پول رِنت[اجاره] و هزینه هنگفت درمان و ... بدید. و اینکه هر کسی توی ایران زندگی خوب و مرفهی داره اشتباه محض میکنه که بلند شه بیاد آمریکا.
بعد از نوشتن این کامنت، سیل فحش و بد و بیراه بود که از طرف دنبال کنندههای صفحه مذکور نثار این خانم شد. ایشان در يک کامنت طولانیتر در جواب فحشها و انتقادات به نظرش که عمدتا هم از سوی افرادی بود که داخل ایران زندگی میکنند و آمریکا را فقط از دریچه فیلم های هالیوود دیدهاند! توضیحات بيشتری درباره زندگی در آمریکا نوشت.
بعد از کامنت دوم، حملات و فحشها به حدی رسید که این خانم همه کامنتهایش را پاک کرد و کلا بیخیال توضیح درباره واقعیات زندگی در آمریکا برای افراد داخل ایران شد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
بر اساس اطلاعات سایت USNews که معتبرترین مرجع آمار در مورد دانشگاههای امریکاست، ۱۲۶۶ دانشجوی مهندسی در دانشگاه ایالتی آیوا مشغول به تحصیل اند که تنها ۲۳ درصد آنها دختر اند. این آمار، بیانگر وضعیتِ معقول تری نسبت به دانشگاههای ایران بوده که در آنها، تعداد دانشجویان دختر مهندسی به طرز عجیبی از پسران پیشی گرفته است.
نکتهی جالب دیگر اینکه بیش از نصف دانشجویان مهندسی از کشورهای خارجی هستند که در این میان ۵ کشور آسیایی بیشترین آمار را از آن خود کرده اند: چین با ۴۲ درصد در جایگاه اول است و ایران با ۳ درصد در ردهی چهارم.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch