⭕️زندگی در آمریکا، از تصور تا واقعیت
قبل از رفتنم به آمریکا، در ایران لابهلای بحثهای روزمره که در تاکسی یا در شبنشینیهای خانوادگی و دورهمیهای دوستانه شکل میگرفت، معمولا در قسمتی از صحبتها پای مقایسه ایران و سایر کشورها باز میشد. تصور عموم مردم از زندگی در خارج از کشور آمیخته با نوعی اغراق و خودکوچکبینی بود. در تاکسی سخن از نظم در فضای شهری شیک خارجی میرفت، در ادارهجات از سیستم اداری بی دردسر در غرب داستانسرایی میشد و در هواپیما از منظم بودن پروازها تمجید میشد. زندگی در آمریکا قسمت اعظمی از این تصورات رو از بین برد.
تقریبا غیر ممکنه که کسی در آمریکا زندگی تازهای شروع کرده باشه و از فرآیند خرید اینترنت و موبایل که توسط شرکتهای بزرگ مثل AT&T قبضه شده، نالان نباشه. حمل و نقل عمومی در بسیاری از شهرها مثل آتلانتا ضعفهای بنیادین داره به طوری که با توجه به مسطح و پخش بودن بستر شهری، زندگی بدون خودروی شخصی بسیار سخته.
متروهای کثیف و بدبوی شهرها مثل نیویورک همیشه زبانزد عام و خاص هست. به علاوه کافیه که یک کار اداری اندکی از روال معمول فاصله داشته باشه تا شاهد عدم انعطاف و تاخیر در خدمات باشیم. به طور خاص چند مدتی بود که به دلایل تحصیلی و کاری با هواپیما سفر میکردم. تقریبا بیش از نصف پروازهایم با تاخیر در مسافرگیری یا تاخیر در برخواستن و نشستن به دلیل شلوغی باند مواجه میشد. البته این تاخیر در فرودگاهها و مقاصد پررفت آمد چشمگیرتره.
مثلا به گزارش اداره حمل و نقل ایالت متحده، تقریبا ۲۱ درصد پروازها با تاخیر به مقصد رسیدهاند و میزان متوسط تاخیر پروازها ۵۷ دقیقه بوده. ناگفته نمونه که یک مقایسه عادلانه باید حجم بالای انتقال هوایی مسافر رو نیز در نظر بگیره، اما نکته جالبی که در این تاخیرها به شخصه مشاهده کردم آرامش و عدم هیاهوی مسافران بود. تقریبا هیچ وقت ندیدم که کسی اعتراض بکنه. در مقابل همیشه جو مشوش اتوبوس یا هواپیما در ایران پس از اندکی تاخیر برایم تداعی میشد.
این آرامش، خونسردی و آشتیطلب بودن مردم قسمتی از زندگی غربیست که علاوه بر ریشههای فرهنگی حکایت از کار خوب سازمانها و دولتها در جلب اطمینان و اعتماد مردم حتی در صورت تاخیر طولانی، داره.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️وضعیت تحمل در فرهنگ آلمان
📝خاطره ابراهیمی [برلین]
در این چند سال که آلمان زندگی کردهام، یک بار ندیدم در فروشگاه یا بانک، مطب دکتر یا ادارهای، برای انجام کار مشتری یا ارباب رجوعی که کمی طول میدهد، بیصبری و عجله از خودشان نشان بدهند و با نچنچ یا اعتراض بخواهند او را وادار به عجله کنند، نه فرد مسئول و نه بقیه کسانی که در صف منتظرند. فرقی نمیکند که در فروشگاه برای درآوردن و شمردن و خلاص شدن از دست پول خردهایت طول بدهی، پارک دوبل بلد نباشی و معطل کنی، یا در مطب دکتر یا پشت باجه بانک بخاطر کودکت که نمیگذارد کارت را سریع انجام دهی، معطلشان کنی، صبورانه منتظر می شوند و معمولا کسی حتی ابرو بالا نمیاندازد و با نگاه سنگینش بهت نمیگوید زودباش دیگه!
اولین بار که راننده ناشی ماشینی در جلوی اتوبوسمان ده بار جلو عقب کرد که پارک دوبل کند، و دیدم همه در اتوبوس آرام و منتظرند و از صف ماشینهای پشت سرمان هم هیچکدام بوق نمیزنند که یالا حرکت کن.
چند ماه بعد یک بار که در فروشگاه مشتری جلوییام داشت دنبال کارتش می گشت و طول کشید، به خودم جرات دادم که: من فقط یک سوال کوتاه داشتم... فروشنده با چشمان گرد و متعجب انگار که موجود شاخداری را دیده باشد نگاهم کرد و گفت: خانم من الان مسئولم که به این مشتری رسیدگی کنم، شما نفر بعدی هستید! و من از فاز عقب ماندگی اجتماعی نچنچ و نگاه معنی دار به فاز خودخوری و خشم درونی ارتقا یافتم! بعد از آن کلی تمرین کردم که نگاهم معنیدار و سنگین نباشد... تا این اواخر که دیگر به مقام تسلیم و رضا نایل شدم.
چند روز پیش در داروخانه بودم. یک خانم سالمندی آنجا بود که داشت از تعداد نوه و نتیجههایش و اینکه خودش که چهار هفته دیگر نود و یک سالش میشه و داره برای پسر ۷۰ سالهاش دارو میخره حرف میزد. از کیفش چیزی برمیداشت و میگذاشت و رشته کلام را گم میکرد و دوباره از قبلترش میگفت... و خانمی که پشت پیشخوان ایستاده بود با خندیدنها و اوهوم گفتنهای صبورانهاش حتی نمیگذاشت پیرزن احساس بدی کند از پرحرفیهایش. و من که فقط میخواستم یک سوال بپرسم، میدانستم هر کاری جز صبر کردن، از نظر او و چندین نفری که در صف پشت سرم بودند، ناهنجار و غیرعادی است...
بالاخره پیرزن با سلام و صلوات خداحافظی کرد، روز خوش گفت و به امید دیدار شنید و همه به رویش لبخند زدیم و رفت و بقیه خیلی عادی به کارهایشان رسیدند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ مدرک و تخصص
📝مریم مقدسی [پاریس]
یکی از همکلاسیها خانمی اسپانیایی هست که امروز فرصتی شد که در خصوص علت حضورش در فرانسه و اهداف پیش رو کمی صحبت داشته باشم. از میان صحبتها آنچه مرا به فکر فرو برد موردی بود که بارها در گفتگو با ملیتهای مختلف یک پاسخ مشترک داشت. پرسیدم چرا زبان فرانسه میخونی؟ قصد دارید اینجا ادامه تحصیل بدی؟ گفت: نه! همسرم فرانسویست و من تصمیم گرفتم اینجا با هم زندگی کنیم و برای یافتن کار نیاز داشتم که زبان فرانسویام قوی شود.
گفتم: خب برای یافتن شغل نیازی به خواندن مستر و دکتری نیست؟
گفت: نه. هیچ نیازی نیست. اگر در یک حوزهای تخصص داشته باشی نیازی به ادامه تحصیلات نیست. به مجموعهها مراجعه میکنی و تخصصت رو ارائه میدی و متناسب با آن کار پیدا میکنی. گفتم: اما در کشور ما همه تا جایی که بتونن یک سره تا دکتری میخونند. چون هرچه مدرک بالاتر باشه احتمال یافتن شغلِ بهتر بیشتره.
چند وقته به این مسئله فکر میکنم. دنیای توسعه یافتهی امروز دیگر برایش تحصیلات و مدرک دانشگاهی اهمیت نداره. آنچه برایش مهمه اینه که چه چیزی بلدی؟ پس اگه در هر رشتهای و هنری و مهارتی تخصصی قابل ارائه داشته باشی در مجموعهای که به توان شما نیاز باشه استخدام میشی. حالا در هر سطح از توانمندی باشی در همون سطح انتخاب خواهی شد.
خیلیها در ایران تحصیلات ارشد و حتی دکتری دارن اما وقتی میپرسی دقیقا الان چه کاری بلدی و چه تخصصی داری و در چه حوزهای مهارت قابل ارائه داری خیلی مشخص نمیتونن پاسخی بدن. یک رزومه چندین صفحهای از شرکت در انواع همایشها و کارگاهها و دورههای آموزشی به شکل متنوع دارن اما آخر مشخص نیست اگه بخوای از این شخص در جایی استفاده کنی دقیقا در کدام بخش قابل به کاری گیری هست.
این مسئله واقعا در جوانان کشور مسئله پر رنگیه. نشون به این نشون که خیلی از جوانان شکایت از بیکاری دارن و خیلی از مهندسان و مدیران در به در دنبال چند متخصص برای انجام یک پروژه هستن و پیدا نمیکنن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ وضعیت نظافت در سوئیس
📝سهیل شمس[زوریخ]
قبل از اومدنم به اروپا، در فیلمهای عموما هالیوودی میدیدم که آدمها با کفش میرن داخل خونه و برای من سوال بود که چطوری اینقدر کثیف زندگی میکنن. این فرهنگ کاملا غربی به بعضی از مهمونیهای رسمی ایران هم رسیده بود و در مهمانیهایی بودم که مهمانها با کفش میومدن داخل.
اینجا که اومدم متوجه شدم که فرق زیادی بین ایران و اروپا وجود داره. اینجا به دلیل بارون زیاد، عموما خیابونها و پیادهروها خیلی تمیز هستند! همچنین دوده به میزان بسیار زیادی کمتر از ایرانه و کف کفشها سیاه نمیشه و اکثرا کفش آدمها رو که نگاه میکنی، بسیار تمیزه.
البته در جاهای دیگه که رفتم مثل فنلاند با کفش داخل خونهها نمیرن، ولی خب اینجا متفاوت از بقیه جاهاست.
دستشوییهای اینجا هم شلنگ داره که اصلا مرسوم نیست. لذا با کفش داخل خونه رفتن یه لازمهای داره و اون تمیزی عمومی شهر و خیابونهاست. این تمیزی باعث شده وقتی بچههاشون هم زمین میخورن خیلی حواسشون نباشه که کثیفه. همچنین آدمها زیادی رو میبینی که روی زمین/پلهها نشستن و چیز کثیفی محسوب نمیشه.
اینجا به اندازهای تمیز هست که با کفش بیای داخل، هرچند که من دوستش ندارم و بنظرم هرچقدر هم که تمیز باشه، به تمیزی خود خونه نیست. توی فرودگاه زیاد دیدم که آدمها با کفش میرن روی صندلی یا صندلیهای تختشو و کثیفی زیادی به جا نمیذاره. همچنین کفشهای ورزشی رو اینجا آدمها به طور منظم میشورن و این تمیزی خود کفش رو هم بیشتر میکنه و زیاد میبینم که آدمها در مکانهای عمومی مثل همون فرودگاه یا هواپیما کفششون رو درآوردن که راحتتر باشن. علاوه بر تمیزی شهر، کثیف نبودن کفش باعث شده اینکار متداولتر باشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دانشگاه هاروارد
قسمت پنجم[پایانی]: نقش زنان در دانشگاه
خانمها نقش پررنگی در دانشگاه هاروارد دارند. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ به مدت ۱۰ سال خانم درو فاست [Drew Faust] که استاد تاریخ است، ریاست دانشگاه رو بر عهده داشت. دانشکده با قدمت و پر اعتبار پزشکی هاروارد چندین بیمارستان مهم داره از جمله بیمارستان کودکان، بیمارستان زنان، موسسه تحقیقات و درمانِ سرطان، و بیمارستان عمومی ماساچوست؛ ریاست سهتای اولی را خانمها به عهده دارن.
رئیس بیمارستان کودکان که در چندین سال اخیر بهترین بیمارستان کودکان آمریکا شناخته شده خانم ساندرا فِن ویک است. رئیس موسسه بسیار معروف و بزرگ سرطانشناسی هاروارد موسسه دینا فاربر که معمولا جزو پنج موسسهی برتر درمان و تحقیقاتِ سرطان در آمریکا است خانم لوری گلیمچر است، و ریاست بیمارستان بزرگِ زنانِ هاروارد هم خانم الیزابت نابل بر عهده داره.
اما اوضاع برای خانمها همیشه این طور نبوده. دانشگاه هاروارد که حدود چهارصد سال قدمت داره، تاسیس شده بود که مردان در اون تحصیل کنن و هیچ جایی برای زنان نبود. اولین زمزمههای درخواست خانمها برای ورود به دانشگاه هاروارد در اواسط قرن نوزدهم شروع شد که با مخالفت سرسختانه رئیس دانشگاه، اساتید، دانشجویان و افکار عمومی مواجه شد.
در سال ۱۸۷۹، دانشگاه قانع شد که کالجی برای خانمها تاسیس شود تحت عنوان کالج ردکلیف که در آن اساتید هاروارد تعداد محدودی از درسها رو ارائه میکردن، اما دانشگاه این کالج رو به رسمیت نشناخت و به فارغالتحصیلان آن مدرک هاروارد نمیداد. کمی بعدتر خانمها کمکم تونستن وارد دانشکدههای اصلی هاروارد بشن. تا سال ۱۸۹۰ حدود ۲۰۰ خانم در دانشگاه تحصیل میکردن.
در سال ۱۹۲۰ هاروارد خانمها رو برای تحصیلات تکمیلی هم پذیرفت. ۲۵ سال بعد در سال ۱۹۴۵ دانشکده پزشکی هم شروع به پذیرش خانمها کرد و بالاخره در سال ۱۹۵۰ دانشکده حقوق هم خانمها رو برای تحصیل پذیرفت. در نهایت هاروارد در سال ۱۹۶۳ کالجِ زنانهی ردکلیف رو هم به رسمیت شناخت و از آن پس به فارغالتحصیلانش مدرک هاروارد اعطا میکرد.
نقش خانمها در هاروارد در طول ۵۰ سال گذشته به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد. در طول ریاست خانم فاست بر هاروارد، ۷ نفر از شورای ۱۶ نفره ریاست دانشگاه رو خانمها تشکیل میدادن. بسیاری از اساتید دانشگاه و مدیران میانی هم خانم هستن. حدود ۴۷٪ دانشجویان کارشناسی و ۵۱٪ دانشجویان پزشکی هم دختران هستن. در آن زمان نظر خانم فاست هم در این زمینه جالب بود: «برای اینکه به برابری جنسیتی برسیم، دانشگاه باید برای خانمها امکانات وسیعی فراهم کنه و در برخورد با خانمها بسیار منعطف باشه تا اینکه اونها بتونن هم کار حرفهایشون رو انجام بدن و هم به زندگی خانوادگیشون برسن. اگه این مسئله رو در نظر نگیریم در واقع چشمامون رو به روی واقعیت زندگی بسیاری از زنان بستهایم.»
" قسمت چهارم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️اهمیت رضایت مشتری
همه ما این تجربه رو داشتیم که برخلاف هزینهای که برای سرویس و یا محصولی پرداخت کردیم، رضایت کافی از اون سرویس و یا محصول رو نداشتیم و این عدم توجه از طرف سرویسدهنده و یا فروشنده تا حدی ما رو دلخور کرده که البته یک واکنش طبیعیست در مواقعی که میبینیم حقی از خودمان و یا دیگران ضایع شده و کاری از دستمون برنمیاد. این نارضایتی و ناتوانی در نهایت منجر به رو آوردن به سرویسدهندههای رقیب میشه.
یک فرهنگ جا افتاده در آمریکا و نسبتا جدید در ایران در برخورد با چنین مواقعی، امکان ردهبندی [rating] سرویسها و محصولات و سرویسدهنده و فروشندگان آنهاست که معمولا از راه یک سیستم بازخورد آنلاین صورت میگیره. برای مثال اگه شما از کیفیت یک محصول و یا نحوه ارسال و دریافت اون از طریق سرویسدهندههایی مثل آمازون راضی نیستین میتونین امتیاز کمی به اون محصول بدین و توضیح خودتونو از دلیل این نارضایتی اضافه کنین.
از این طریق اطمینان حاصل میکنین که سرویسدهنده و فروشنده متعاقبا متضرر شده، چرا که شما به سایر متقاضیان محصول و یا سرویس هشدار میدین که این سرویس یا محصول کیفیت مورد انتظار رو نداره. این فرهنگ علاوه بر این که به متقاضی کمک میکنه تا سرویس با کیفیت بهتر رو انتخاب کنه، به فروشنده هم کمک میکنه تا یک ارزیابی از محصولش داشته باشه و در جهت ارتقای آن و کسب سود بیشتر اقدام کنه.
برای مثال، شرکت تاکسی اینترنتی اوبر بعد از هر سرویس از شما میخان که نظرتون رو راجع به راننده وارد اپلیکیشن کنین و تنظیمات اپلیکیشن رو هم طوری تغییر بدین که تنها رانندگان با امتیاز بالا رو به شما پیشنهاد بده. از فواید جدی بودن فرایند بازخورد دادن و گرفتن، علاوه بر ایجاد جو رقابتی، که به خودی خود باعث ارتقای سرویس میشه، اطمینان از تاثیر مستقیم و سریع رضایت یا نارضایتی مشتری است.
در تاکسی آنلاین جو رقابتی ایجاد شده رانندهها رو به خلاقیتهایی مثل گذاشتن آب معدنی، ضدعفونیکننده دست، آدامس و غیره برای مسافران واداشته و راحتی سیستم باز خورد این اطمینان خاطر رو به مسافر ناراضی میده که نیازی به اعلام خشونت و یا برخورد لفظی با راننده نداره. طراحی سیستم گرفتنِ بازخورد معمولا به گونهایست که کمترین زمان و زحمت رو برای مشتری داشته باشه به طوری که با یک کلیک قبل از نهایی کردن پرداخت انجام بشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نحوهی تغییر تعداد خطوط رفت و برگشت بزرگراه بدون اخلال در ترافیک
پل دروازهی طلایی (Golden gate)، سَنفرانسیسکو، آمریکا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️خاطرهی اجاره خونه در آمریکا
• بخش اول
📝بهرام عباسی[دانشجوی دکترا، کالیفرنیا]
در بدو ورود به آمریکا به علت نداشتن اعتبار بانكی یا بقولی Credit History و همچنین آشنا نبودن با سيستم اجاره خونه، پیدا کردن خونه کمی سختتر از همیشه خواهد بود.. ما قصد جا به جایی رو داشتیم که اتفاقات جالبی افتاد. در حقیقت تصمیم جدی برای جابجایی خونه نداشتیم، چون مثلِ هر اسباب کشی دیگهای، هزینه و زمان زیادی میبره. در قرارداد سال اولمون ذکر شده بود که یه ماه مونده به اتمام اجاره، به صاحب خونه خبر بدیم که میمونیم یا تمدید میکنیم.
معمولا اگه مستاجر این کار رو انجام نده، قرار داد باید به صورت اتوماتیک برای سال بعد تمدید بشه. چون تقریبا هیچ صاحب خونهای حق نداره مستأجر رو بدون دلیل منطقی از خونه بیرون كنه!
صاحب خونه فقط حق داره که حدود ۲ تا ۳ درصد به کرایه خونه اضافه کنه. حتی اگر این ۲، ۳ درصد، بشه ۴۹ دلار، اجازه نداره ۵۰ دلار اضافه كنه
اواسط جولای به صاحب خونه خبر دادم که در فكر جا به جایی هستیم. خیلی تعجب کرد و دليلش رو پرسيد. فکر میکرد مشکلی وجود داشته که ما ازش پنهون کردیم. من توضیح دادم که دلایل ما بیشتر شخصیه و مشکل اساسی با خونه یا صاحب خونه نداریم. بعد از دو سه روز جستجو، یه مجتمع مسکونی پیدا شد و برای بازدید هماهنگ کردیم. روز بازدید مسئول دفتر املاک، آدرس یکی از واحدها رو داد و گفت خودتون برید ببیند. من مزاحم بازدیدتون نمیشم!
وقتی رفتیم برای بازديد خونه، در باز بود. اولش فکر کردیم حتما خونه خالیه که کسی همراه ما نیومده، اما با تعجب دیدیم که خونه پر از اسباب و اثاثیهست. اون خونه چيدمان خیلی منظم و تميزی داشت که به مشتری کمک میکرد ظرفيت و مساحت خونه رو بهتر بسنجه. حدود ۲۰ دقیقه خونه رو بررسی کردیم و زیر و بمش رو در آوردیم. از روی اندازه و مدل وسایلِ خونه هم حدس زدیم که اینجا بدرد ما میخوره و تصمیم شد تو همون مجتمع، یه خونه اجاره كنيم
[ادامه دارد...]
" بخش دوم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مراقبت و نگهداری از نوزاد
📝آزاده محبیان [پزشک اطفال فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ ساکن آمریکا]
• از خانم دکتر تقاضا کردم که در مورد نگهداری نوزاد کمی مطلب بنویسه و برام ارسال کنه تا بصورت سلسلهوار در کانال قرار بدم. ایشان موضوع [نحوهی صحیح شیردهی، خواب و غذای نوزاد] رو ترجیح دادن. امیدوارم به مفید فایده برای شما یا نزدیکان و عزیزانتون باشه •
⭕️ شیردهی [بخش اول]
اول از همه این که در آمریکا تشویق به تغذیه با شیر مادر خیلی زیاد است. علاوه بر توصیه، سعی میکنند شرایط مالی و امکاناتش را هم در حد امکان فراهم کنند. طبق آمار اخیر حدود هفتاد درصد مادران در اینجا شیردهی را برای تغذیهی نوزادشان انتخاب میکنند و تقریبا نصف آنها آن را تا ششماهگی نوزاد ادامه میدهند. این درحالی است که در گذشته میل به شیردهی کمتر بود و استاد خودم میگوید که همین امروز هم اکثر این مادرها مهاجر هستند و خود امریکاییها چندان علاقهای به شیردهی ندارند. هرچند من خودم آماری برای اثبات حرف استادم پیدا نکردم، ولی با شناختی که از او دارم بعید میدانم که از خودش حرفی بزند.
شیردهی در ملاء عام از نظر فرهنگی در این کشور خیلی پذیرفتهشده نیست. این را وقتی فهمیدم که وقتی بهارِ دلنشینم سههفتهاش بود، برای یک کار اداری در اداره منتظر بودم و مجبور شدم دخترکم را همانجا در سالن انتظار شیر بدهم. هر چند من همیشه حجاب دارم و علاوه بر حجاب، از پیشبند مخصوص شیردهی هم استفاده میکنم، ولی باز هم نگاههای سنگین آدمها واضحاً به چشمم آمد.
هیچکس در مقابل لبخند بیرمق یک مادر تازه زایمانکرده بهم لبخند نزد! همان شب به همسرم گفتم که فکر میکنم اینجا آدمها شیردادن در مکان عمومی را دوست ندارند و چند روز بعد، وقتی از استادم در این مورد سوال کردم، او هم تاییدم کرد و وقتی در مورد راهکارش پرسیدم، گفت:
Just keep doing it and ignore them!
کمپینهای مختلفی در راستای اصلاح این فرهنگ وجود دارند و مهمترین بُعد آن این است که قانون آمریکا از حق شیردهی مادر در هر زمان و مکانی دفاع میکند.
بسیاری از بیمارستانها، بیمهها و سیستمهای مالی حمایتکننده از اقشار کمدرآمد، دستگاه پمپ شیردوش را به صورت رایگان در اختیار مادران میگذارند و کلاسهای رایگان آموزش شیردهی و پمپکردن شیرِ مادر دارند. روزهای بعد از زایمان، تقریباً هر روز یک نفر متخصص این کار، به اتاق من سر میزد، جویای مشکلات احتمالی شیردهی میشد؛ شیردادن را از نزدیک نگاه میکرد و اگر ایرادی میدید، اصلاحش میکرد و امکاناتی مثل پماد و پد مخصوص سینه را به صورت رایگان در اختیارم میگذاشت.
ادامه دارد...
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️فرار از کرهجنوبی
۸۰ درصد جوانان این کشور آرزوی فرار از این کشور را دارن. اما چرا؟ کره جنوبی به عنوان مقصد مورد علاقه بسیاری از افراد شناخته میشه، اما طی یک نظر سنجی، نشان میده که تقریبا ۸۰ درصد از شهروندان این کشور میخان ازش خارج بشن.
کره جنوبی هر سال میلیونها بازدید کننده داره و بسیاری از گردشگران بخاطر زیباییهای فصلی طبیعی، غذاهای عجیب و غریب، فرهنگ پاپ و متخصصان صنعت زیبایی به این کشور هجوم میارن. برای بسیاری از علاقمندان فرهنگ پاپ کره و نمایشنامه کرهای، ممکنه اونجا یک سرزمین رویایی باشه اما یک نظرسنجی توسط وبسایت کاریابی کرهای به نام"سارامین" نشون داده که در واقع اکثریت جمعیت کشور برای شرایط بهتر در فکر ترک سرزمین مادری خودشون هستن.
نظرسنجی از ۱۶۵۵ زن و مرد پرسیده که آیا قصد مهاجرت به خارج از کره جنوبی را دارند؟ که ۷۸ درصد اعلام کردن اگر میتونستن این کار رو انجام میدادن.در بین اونها ۴۷ درصد مشغول تدابیر عملی برای خروج از کشور بودن. نسل جوانتر تمایل بیشتری برای مهاجرت نشون داده و ۸۰ درصد جوانان در سن ۲۰ تا ۳۰ اظهار تمایل به زندگی در یک سرزمین بیگانه کردن. در مقابل ۷۲ درصد از افراد بین ۴۰ تا ۵۰ و ۵۹ درصد از افراد بالای ۵۰ سال تمایل به مهاجرت دارن.
و اما سوال اصلی که چه چیزی این افراد رو به سمت زندگی در کشورهای خارجی سوق میده؟
اینجا ۷ دلیل که توسط شرکت کنندگان در نظرسنجی عنوان شده بیان شده است:
۱. تمایل به سبک زندگی که آزادی بیشتری به آنها بده در عوض زندگی که در آن همیشه در حال مسابقه دادن با ساعت و فشار کاری که در کره جنوبی هم برای افراد جویای کار و هم برای افراد مشغول به کار وجود داره.
۲.شرایط نا مناسب زندگی و کار
۳. نابرابری اقتصادی
۴. نگرانی از زندگی بعد از بازنشستگی
۵. خسته شدن از شرایط اجتماعی پر از رقابت
۶. احساس اینکه کشور از شهروندان مراقبت نمیکنه
۷. کشورهای دیگر سیستم رفاهی بهتری مهیا میکنن
افراد جوان که قصد دارن کره جنوبی رو برای زندگی بهتر ترک کنن بسیار زیاد شده. خسته از فضای تبعیض آمیز و به شدت رقابتی جامعه کره تعداد زیادی از جوانان ۲۰ تا ۳۰ ساله ابراز تمایل برای مهاجرت میکنن. این میل به مهاجرت در بین زنان، افراد جویای کار و افراد با گرایش چپ عمومیت بیشتری داره.
طبق نظرسنجی عمده ترین عامل مشوق برای زندگی در یک کشور خارجی که توسط ۲۲ درصد افراد ابراز شد شرایط تبعیض آمیز و بشدت رقابتی برای مسائلی مثل زیبایی ظاهری، درجه تحصیلات آکادمیک، جنسیت و روابط است. دلایل دیگر سیستم رفاهی نامساعد با ۱۸ درصد و مشکل در پیدا کردن شغل با ۱۲ درصد بوده.
پستهای مرتبط:
انزجار از فرهنگ کرهجنوبی
فیلترینگ در کرهجنوبی
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دوربین نظارتی در مترو
📝خاطره ابراهیمی [برلین]
در هر گیت، دوربینهای مخفی قرار داده شده برای این که مسافران متقلب، به جای ارائه بلیط مترو، از روی گیتها نپرند آن طرف. با این حال، گاه گاهی بعضیها سعی میکنند بدون اینکه صورتشان دیده شود، از روی گیتها بپرند، یا دو نفر با یک بلیط رد شوند.
این دوربینها در فرانسه هم هست معمولا، اما در آلمان نه. در آلمان آدمهای متقلب بدون نیاز به رد شدن از گیت، مثل همه وارد مترو میشوند، اما قطار که حرکت کرد، ممکن است بازرس مترو در همان واگن باشد و آن وقت است که چنین فردی به جای دو سه یورو پول بلیط، شصت هفتاد یورو باید جریمه بدهد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مجازات روشنکننده آتش
📝پریسا محمودی[لاهه هلند]
در هلند قوانین سرسختانه و جریمههای سنگینی برای روشن کردن آتش روی زمین وجود دارد. لذا در بسیاری از فروشگاهها، کبابپزهای پایهدار فروخته میشود و بازار خاص خودش را دارد. همچنین گذاشتن و استفاده از این کباب پزهای پایه دار در هر مکانی هم مجاز و قانونی نیست. مثلا در بالکن خانهها به صورت معمول اجازه استفاده از کباب پز و روشن کردن آتش وجود ندارد.
البته پارکها محلی برای روشن کردن آتش وجود دارد که الزاما باید در همان محدوده انجام شود، در غیر این صورت باید منتظر جریمه پلیس بود.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️قرار دادن صندلی و استراحتگاه مخصوص در فرودگاه زونتم برای استراحت مسافرین
📝فریبا مشتاقی[بروکسل، بلژیک]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️در حالی برخی دختران جوان در ایران از پوشش خود احساس کراهت دارند که گرایش دختران جوان فرانسوی به پوشش، روز به روز بیشتر میشود.
📝مریم مقدسی[پاریس]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️خاطرهی اجاره خونه در آمریکا
بهرام عباسی[دانشجوی دکترا، کالیفرنیا]
• بخش دوم
دو سه روزی واقعا به این موضوع فک میکردم که چرا به منِ بازدید کننده اطمینان ۱۰۰ درصد داشتن. در همون روزها صاحب خونه قبلی تماس گرفت برای هماهنگی جهت بازدید از خونه. گفت که شمارهی شما و کلید خونه رو دادم به یه خانم در آژانس املاک. منتهیٰ هرکسی از هر جایی بخواد برای بازدید خونه بياد، باید با این خانم هماهنگ کنه. چون تجربه داشت که من شماره ناشناس رو جواب نمیدم، تأکید کرد: شماره این خانم رو لطفاً ذخیره کن که بتونه باهات تماس بگیره :)))
اینجا به ذهنم رسید تجربهی قبلی از بازدید خونه رو یه بار دیگه تست کنم. شاید اون اتفاق شانسی بوده و همیشه هم نباید اعتماد کامل داشت! یه هفتهای از تماس صاحب خونه گذشت و از اون آژانس هم کسی تماس نگرفت فک کردم احتمالا کسی از این خونه خوشش نیومده. اما معلوم شد صبر کردن تا دقیقا یک ماه به اتمام قرارداد برسه. صبح اول ماه بعد اون خانم یه پیامک داد که چه موقع وقت دارید باهاتون تماس بگیرم؟
منم از سر کنجکاوی که آیا طرف سر حرفش میمونه و به نظر من احترام میذاره، گفتم: فردا عصر ساعت ۶ تماس بگیرید. اونم فقط تشکر کرد. فرداش ساعت ۶:۱۵ عصر تماس گرفت و پرسید: چه ساعتی در طول هفته و آخر هفته، برای بازدید مناسبه؟ گفتم: شما که کلید خونه رو دارید، لازمه من حتما باشم؟
گفت:نمیخوایم ناهماهنگی وجود داشته باشه که شما از سرزده اومدن ما ناراحت بشید. آخرش برای ۲ تا بعدازظهر در طول هفته و یک روز هم آخر هفته (هر کدوم ۳ ساعت)، وقت بازدید تعیین کردیم.
[ادامه دارد...]
" بخش اول "
" بخش سوم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ علاقه به اسلام
یک سایت به زبان انگلیسی در یک نظرسنجی، تیتر زده که فرانسویها بیشتر و بیشتر معتقد میشوند که اسلام با جامعهی آنها سازگار است.
این نظرسنجی نشون میده که 56 درصد از مردم فرانسه معتقد هستند که اسلام با جامعه فرانسه سنخیت داره و این درصد به نسبت دو سال قبل رو به رشد بوده است.
بخش جالب دیگر این نظرسنجی در خصوص این مسئلهست که بر محصولات حلال نیز در فرانسه مالیات تعلق بگیرد، و این مالیات صرف مسائل مالی مراکز دینی و عبادی مسلمانان شود که 72 درصد مردم فرانسه با این کار اعلام موافقت کردند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ مراقبت و نگهداری از نوزاد
📝آزاده محبیان، [پزشک اطفال فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ ساکن آمریکا]
⭕️شیردهی[بخش دوم]
بیمقدمه میروم سراغ نکاتی از شیردهی که در یکی از بهترین مراکز درمانی آمریکا، به من آموزش دادند.
تنها معیار کافی بودن شیر مادر، تعداد پوشکهایی است که بچه خیس میکند. معیار دراز مدت آن هم وزنگیری و نمودار رشد بچهست. پس به جز حرف پزشک، لطفاً به حرف خالهخانباجیهای فامیل گوش نکنید. نوزاد تا قبل از یک ماهگی باید حداقل شش بار پوشکش را خیس کنه و از این تعداد، معمولاً سه تا چهار نوبت آن باید مدفوع باشه. این تعداد بعد از دو ماهگی به چهار تا شش عدد در روز کاهش پیدا میکنه. هر چند در عمل در هر سنی معمولا کمی بیشتر از این تعداد پوشک مصرف میشه.
اگر بخوایم به سختیهای شیردهی از یک تا ده نمره بدیم، تغذیه با شیر خشک همیشه و در ادوار مختلف رشد، یک سختی ثابت حدود چهار و پنج داره. باید آبجوش در دسترس باشه، شستن شیشه و سر شیشه، به دمای مناسب رساندن شیر و... اما تغذیه با شیرمادر در ابتدای زایمان سختی حدود نه و ده داره و خیلی زود و تقریباً بعد از یک تا دو ماه، این سختی به یک و دو کاهش پیدا میکنه.
پس اگر کسی تازه زایمان کرده و از سختیهای شیر دادن شوکه شده، بهتره کمی صبر کنه تا لذتها و آسانیهای اونو هم تجربه کنه. خواهشا تعصب رو کنار بذارین! گاهی آنقدر به شیر مادر گیر میدیم که روح و روان اطرافیان و خودمون رو له میکنیم! به هر دلیلی اگر نتونستین شیردهی رو تجربه کنین، خودتون رو سرزنش نکنین و اگر حتی شیردهی موفقی دارین، هیچ اشکالی ندارد برای چند وعده و استراحت خودتون هم که شده، گاهی از شیر خشک استفاده کنید.
از امکانات بیمارستانی که من در آن زایمان کردم این بود که قبول میکردند بچه را برای هر زمانی که مادر بخواهد، از او جدا کنند تا مادر فرصت استراحت و ریکاوری داشته باشه. هرچند من از این امکان استفاده نکردم، ولی شاید در طول این سه ماه و قبل از اینکه موفق شوم شیرم را پمپ کنم، در مجموع شش تا هشت وعده از شیر خشک استفاده کردم که اتفاقا بیشتر آنها مربوط به همان روزهای اول بود. از عذاب وجدانش که بگذریم، خیلی زود فهمیدم که چقدر به آن استراحتهای کوچک و مختصر احتیاج داشتم. در نهایت این مادر است که در این مورد تصمیم میگیرد و شکی نیست که شیر مادر بهتر از شیر خشک است؛ ولی تعصب داشتن هم قطعا کار خوبی نیست.
پ.ن: اتاقهای شیردهی در اماکن عمومی آمریکا [داشتم فکر میکردم ای کاش کسی که در شهرداری یا کار ساخت و ساز پاساژ و اینهاست، این عکسها و ایدهها رو ببینه و کمکم این فرهنگ در ایران هم جا بیافته که این امکانات باید وجود داشته باشند.]
ادامه دارد...
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ قوانین دوچرخه سواری در بلژیک
📝حمیدرضا محقق [بروکسل]
در بلژیک علاوه بر قوانین رانندگی با خودرو و موتورسیکلت، قوانینی ناظر به دوچرخهسواری نیز وجود دارد که به شدت هم اجرا میشود. برای تخلف در تمامی موارد پایین در قانون جریمه مشخص شده است، ولی در اکثر موارد مبلغ جریمه توسط مامور پلیس تعیین میشود.
• مالکین دوچرخه باید برای جلو لامپ سفید و پشت لامپ قرمز رنگ نصب کنند. جریمه دوچرخه سواری در شب بدون چراغ ۵۰ یورو هست.
• هنگامی که قصد گردش به راست یا چپ رو دارید، باید با دست [👉 👈] مسیر خود را نشان دهید که دوچرخه یا خودروهای پشت سر شما متوجه تغییر مسیر شما بشوند.
• در صورتی که زیر تابلو [⛔️ورود ممنوع] جملهی [به استثنای دوچرخه سوار] وجود ندارد، نباید وارد آن خیابان شد. جریمه این تخلف برای دوچرخه و خودرو یکسان و ۱۶۵ یورو میباشد.
• هرگز نباید روی مسیر عابر پیاده دوچرخه سواری کرد. فقط کودکان تا ۱۲ سال حق دارند روی مسیر عابر پیاده دوچرخه سواری کنند.
• هنگامی که مجبور هستید با عابران پیاده از خیابان رد شوید و مسیر مخصوص عبور دوچرخه وجود ندارد، باید از دوچرخه پیاده شوید. عبور بصورت سواره ۵۰ یورو جریمه دارد.
• دوچرخهها باید مانند خودروها پشت چراغ قرمز توقف کنند. جریمه هر دو یکسان و ۱۷۰ یورو میباشد.
• هنگام دوچرخه سواری استفاده از گوشی همراه ممنوع است.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️در کتابخانههای کالیفرنیا ایستگاه به امانتگرفتن لپتاپ وجود داره که افراد با پرداخت چند دلار میتونن به مدت چند روز لپتاپ رو بردارن و استفاده کنن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ قبرستانی در شهر نیواورلئان در ایالت لوئیزیانا
پ.ن: در تصاویر، قبرهای خانوادگی نیز مشاهده میکنین. پیکر اعضای خانوادههایی از اشراف در اماکن لوکس قرار داده میشن. بر روی بعضی از قبرها نماد Obelisk میگذارن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch