⭕️هزینههای بالای درمان در آمریکا
📝آزاده محبیان[پزشک اطفال فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ ساکن آمریکا]
چند هفته پیش وقتی داشتم غذا درست میکردم دستم رو بدجوری بریدم و مجبور شدم بروم درمانگاه. پرستار متخصص ۵ بخیه به دستم زد که حدود نیم ساعت زمان برد. بعد از چند روز یک صورت حساب از درمانگاه به خانهام آمد. برای پنج بخیه باید ۷۰۰ دلار پرداخت میكردم!
البته عدم هماهنگی بین درمانگاه و شرکت بیمه باعث ارسال اشتباه صورت حساب به آدرس من شده بود و بیمه تقریبا تمام ۷۰۰ دلار را پرداخت کرد. در آمریکا برای بستری کردن و یا پذیرش بیمار - مخصوصا اگر اورژانسی باشد - هیچ هزینهای دریافت نمیشه بلکه پس از مرخص شدن صورت حساب را برای شما میفرستند و شما ملزم به پرداخت آن هستید.
هزینههای درمان و پزشکی بسیار بالاست و بدون داشتن بیمهی مناسب به هیچ عنوان نمیتوان از عهدهی هزینهها برآمد. برای مثال یک بسته قرص و یا شربت سرماخوردگی حدود ۱۵-۳۰ دلار است، ویزیت اورژانسی حدود ۱۰ هزار دلار و هزینههای مربوط به زایمان حدود ۱۵-۲۰ هزار دلار میشود.
نكته بسیار جالب ديگر آنكه اکثر شرکتهای بیمه شما را ملزم میکنند که یک پزشک عمومی مخصوص به خود داشته باشید. نمیتوانيد هر بار که مشکلی بود پیش یک دکتر بروید. پزشک عمومی خود را باید با هماهنگی بیمه انتخاب کنید. اگر بخواهید دکتر متخصص شما را ببیند باید اول پزشک عمومیتان شما را معاینه کند و اگر تشخیص داد که شما به متخصص نیاز دارید، آنوقت شما را به پزشک متخصص ارجاع میدهد. در غیر این صورت حتی اگر پزشک متخصص بدون واسطه شما را بپذیرد بیمه هزینهی ویزیت را نمیدهد. معمولا ویزیت پزشک متخصص از صد دلار شروع میشود و تا چند صددلار هم میرسد.
پست مرتبط:
هزینه درمان در آمریکا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️تبعیض قیمت در آمریکا
•بخش اول
تبعیض قیمت به معنی فروختن یک جنس یکسان با قیمتهای متفاوت به اشخاص مختلف هست، و در شکلهای مختلفی در آمریکا ظاهر میشه. هدف اصلی این سیاست سودرسانی بیشتر به فروشندهها و کاهش سود مشتریان است و در دید اول به هیچ عنوان عادلانه به نظر نمیاد ولی گاهی برای مشتریان هم سودهایی داره.
فرض کنید شما فروشنده خودکاری هستید که قیمت آن برای شما دونهای ۵۰۰ تومان تموم میشه و شما میخواید بدونید که خودکارتون رو چند بفروشید. شما قطعا خودکار رو کمتر از ۵۰۰ تومان نمیفروشید چون ضرر میکنید. حالا فرض کنید از نظر من این خودکار ۲ هزار تومان میارزه یعنی اگه شما این خودکار رو کمتر از ۲ هزار تومان به من بفروشید من اونو از شما میخرم.
اگه شما این خودکار رو به من ۱۰۰۰ تومان بفروشید شما ۵۰۰ تومان سود میکنید که به اون میگن مازاد تولید کننده [Producer Surplus] و من ۱۰۰۰ تومان سود میکنم چون از نظرم ارزش خودکار ۲ هزار تومان بوده ولی تنها ۱۰۰۰ تومان بابتش هزینه کردم. به اینم میگن مازاد مصرف کننده [Consumer Surplus].
ارزش این خودکار از نظر آدمهای مختلف بسته به نیازشان، درآمدشان و... متفاوته. مثلا ممکنه از نظر دوست من همان خودکار ۴ هزار تومان بیارزه. حالا اگه شما قیمت خودکار رو ۲ هزار تومان بذارید، ۱۵۰۰ تومان از من سود میکنید و ۱۵۰۰ تومان از دوستم که در مجموع میشه ۳ هزار تومان سود. اما اگه قیمت رو بذارید ۴ هزار تومان، من خودکار رو نمیخرم پس از طرف من هیچ سودی نمیکنید ولی دوست من خودکار رو میخره و شما در مجموع ۳۵۰۰ تومان سود میکنید که از حالت قبلی بیشتره.
در دید کلی با بالا بردن قیمت، تعداد افراد کمتری این خودکار رو از شما میخرن ولی با قیمت بیشتر. پس این سوال پیش میاد که چه قیمتی باعث میشه شما به عنوان فروشنده بیشترین سود رو داشته باشین؟ جواب اینه که سعی کنین خودکار رو به من ۲۰۰۰ تومان و به دوستم ۴۰۰۰ تومان بفروشید. در این مابین فروشندگان، بسته به نوع بازاری که در آن فعالیت میکنن و بسته به قدرت انحصاریشون سعی در اعمال تبعیض قیمت فروش یک کالا به قیمتهای مختلف میکنن. در بخش بعدی، چند مثال از این سیاست در آمریکا رو ذکر میکنم که ملموستر باشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️جایگاه کودکان در مکانهای عمومی آمریکا
توجه و احترام به کودکان به عنوان آیندهسازان در بسیاری از کشورها از اهمیت ویژهای برخوردار هست. در آمریکا در اکثر مکانهای عمومی برای سرگرم کردن کودکان برنامهریزی شده است. در کتابخانههای عمومی هر شهر بخشی به کودکان اختصاص داده میشه که علاوه بر فضای جذاب، تعداد قابل توجهی کتاب، و اسباب بازی و سرگرمیهای مختلف برای آنها وجود داره.
برنامههایی از قبیل شعرخوانی دستهجمعی و داستانخوانی با برنامه قبلی نیز هر روز برگزار میشه. حتی در بسیاری از کتابفروشیها قسمتی وجود دارد که کودکان با والدینشان بتونن به راحتی نشسته و کتاب بخونن. در یکی از فروشگاههای بزرگ و زنجیرهای ابزارفروشی هم آخرهفتهها کلاسهایی برای آشنایی کودکان با ابزارها و کاردستی برگزار میشه که اکثر این برنامهها هم رایگان هستن.
در اکثر شهرها موزههای کودکان وجود دارد که محلی برای بازیهای جالب و آموزنده است. یک بار در موزهای به مورد جالبی برخورد کردیم که به ازای هر کودک دو بزرگسال همراه او بصورت رایگان پذیرش میشدن. در اکثر سوپرمارکتها از همراهی کودک با والدین استقبال میشه و اغلب به کودکان هنگام پرداخت خرید، برچسبهایی به عنوان جایزه میدن.
اگه کودک در هنگام خرید خسارتی به کسب و کار وارد کنه با روی خوش با او برخورد میکنن و هیچ خسارتی از والدینش گرفته نمیشن. در سوپرمارکتهایی که از محصولات غذایی جدید به مشتریان نمونه داده میشه گاهی مقداری از بیسکوییتهای مورد علاقه کودکان قرار داره که اگر کودکی به هر دلیل نتونست از نمونه ارائه شده استفاده کنه، گزینه دیگری داشته باشه.
حضور در مکانها و موقعیتهای جدید و برخورد با احترام با کودکان، طوری که احساس ارزشمند بودن رو به آنها القا کنه، سبب بالا رفتن اعتماد به نفس شده و اونها رو برای نقشآفرینی موثر در آینده آماده میکنه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دانشگاه هاروارد
• قسمت سوم: خوابگاهها
به خوابگاههای هاروارد خانه (house) میگن. مانند بسیاری از دانشگاهها، تمام دانشجویان سال اول کارشناسی، حتی اگر ساکن همین شهر هم باشن مجبورند در خوابگاه سکونت کنن. خوابگاههای دانشجویان سال اول در محوطه قدیمی و اصلی هاروارد و اطراف آن قرار داره. به طور سنتی حدود ۲۰ نفر از دانشجویان ساکتتر در طبقهی بالای دفتر رییس دانشگاه که قدیمیترین ساختمان دانشگاه است و قبلا خوابگاه بوده است اسکان داده میشن. سال ساخت برخی از این خوابگاهها به قرن ۱۸ میلادی بر میگرده.
بعد از سال اول، تقریبا تمام دانشجویان میان ۱۲ خوابگاه مختلط که دورتر از محوطه اصلی هستن تقسیم میشن و تا انتهای سال آخر در همان خوابگاهها میمونن و بعضا نسبت به خوابگاه خود تعصب پیدا میکنن. هر یک از این ۱۲ خوابگاه سلف سرویس خودشو داره و صبحانه و ناهار و شام و میان وعده سرو میشه. اگر چه دانشجویان این امکان رو دارن تا برای غذا یا مطالعه و معاشرت به خوابگاههای دیگه هم برن.
دانشجویان یا اتاق مستقل خودشونو دارن یا حداکثر با یک نفر دیگه هماتاق میشن. هر دو یا سه اتاق دارای یک اتاق نشیمن مشترک هستش. مراسم اعطای مدارک کارشناسی به دانشجویان کارشناسی به جای دانشکدهها در خوابگاهها برگزار میشه.
در هریک از این خوابگاهها تعدادی از دانشجویان تحصیلات تکمیلی برای هدایت تحصیلی دانشجویان کارشناسی زندگی میکنند. رؤسای خانهها [house master] اساتیدی جا افتاده هستن که به همراه خانوادهی خود در خوابگاهها زندگی میکنن و بر فعالیتهای خوابگاه و پیشرفت تحصیلی تک تک دانشجویان نظارت دارن.
هر کسب و کاری نیاز به افراد با تخصصهای متفاوت داره. مصاحبت طولانی افراد درون یک خوابگاه سبب میشه که دانشجویان با دانشجویان دیگه غیر هم رشته نیز دوست بشن که میتونه زمینه ساز فعالیتهای مشترک آینده بشه.
" قسمت دوم "
" قسمت چهارم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️تلاش دختران مسلمان آمریکایی برای حفظ حجب و حیا در مدرسه
به گزارش نیویورکپست، یکی از دبیرستانهای آمریکا ویژۀ نخبگان به نام دبیرستان استایوسنت [یکی از معدود مدارس متوسطه در سراسر جهان که چندین برنده جایزه نوبل رو آموزش داده] با حذف کلاسهای شنای مخصوص دختران، باعث اعتراض دختران مسلمان در آنجا شده، چون آنها اگه میخان دیپلم معتبری بدست بیارن، باید حجب و حیایی که دین از آنها خواسته رو قربانی این موضوع کنن.
این دبیرستان که دارای استخری به اندازه استخر المپیک هست، یک ترم کلاس شنای مختلط رو تا پایان سال دوم به عنوان شرط فارغالتحصیلی الزامی کرده و برخی از دانش آموزان مسلمان دختر، به جای خیانت به ایمان خود از شرکت در این کلاس شنا با پسران خودداری کردن.
مسئولین وزارت آموزش و پرورش به نیویورکپست گفتند که این مدرسه مقررات A-630 رو نقض کرده، زیرا مطابق با این مقررات، مدارس ملزم هستند تا در صورت امکان، «آداب و رسوم و اعمال مذهبی رو رعایت کنند.»
در پاسخ به اعتراض دختران مسلمان، دستیار مدیر تربیت بدنی این دبیرستان گفت که این دختران میتونن یک مایو تمام اندام بپوشند که تمام بدن رو به جز صورت، دستها و پاها میپوشونه. اما با این حال، بسیاری از دختران با پوشیدن این نوع لباسها در کنار پسران احساس بیحیا بودن میکنن.
یکی از مدیران اداره آموزش و پرورش گفت: «استایوسنت مدرسهای که خیلی از دانشآموزان به دنبال پذیرش در آن هستند و این مدرسه دانشآموزانی رو میپذیره که بالاترین نمرات رو در آزمون ورودی در سطح شهر دارن، باید این برنامه رو به گونهای اجرا کنه که کلاسهای مخصوص دختران رو هم در بر بگیره، یا اینکه این اجبار را لغو کنه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ در حال مطالعهی کتاب نظم جدید جهانی برای تدریس یک دوره آموزشی هستم. به نکتهی قابل تأملی برخورد کردم.
این کتاب در سال ۱۹۸۹ [۱۳۶۸] به چاپ رسیده، آنچه در کتاب نوشته شده برای نظم جدید خط و مشی تعیین کرده، امروز شاهد گسترش اون هستیم:
• ازدواج همجنسگرایان[به عبارت دقیقتر همجنسبازان] قانونی میشود.
•والدین قادر به آموزش و کنترل فرزندان خود نخواهند بود.
• زنان به کار خود ادامه میدهند و نمیتوانند خانه دار باشند.
•طلاق بسیار آسان، سبک ازدواج به کلی تغییر خواهد کرد.
•مذهب بکلی حذف و طرد خواهد شد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️جریمه ۱۲ میلیون پوندی تیکتاک بدلیل سوءاستفاده از دادههای کودکان
به گزارش بیبیسی ، تیکتاک به دلیل کوتاهی در محافظت از حریم خصوصی کودکان توسط ناظر داده بریتانیا ۱۲ میلیون پوند جریمه شد. مطابق با تخمینها، تیکتاک به ۱.۴ میلیون کودک زیر ۱۳ سال بریتانیا اجازه استفاده از این پلتفرم را در سال ۲۰۲۰ داده است.
بر اساس تحقیقات دفتر کمیساریای داده (ICO)، این سایت اشتراکگذاری ویدیو از دادههای کودکان در این سن بدون رضایت والدین استفاده کرده است. گفته میشود که ممکن است از دادههای کودکان برای ردیابی آنها استفاده شده و به طور بالقوه محتوای مضر یا نامناسب به آنها ارائه شده باشد.
جان ادواردز، کمیسر اطلاعات گفت: «قوانینی وجود دارد تا اطمینان حاصل کنیم که فرزندان ما در دنیای دیجیتال به همان اندازه در دنیای فیزیکی ایمن هستند. تیکتاک از این قوانین تبعیت نکرد.»
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️تبعیض قیمت در آمریکا
•بخش دوم
در مطلب قبل گفتم که فروشندگان با ایجاد تبعیض قیمت میتونن سود خودشون رو افزایش بدن. در این مطلب دو مثال از روشهای ایجاد تبعیض قیمت رو توضیح میدم.
• استفاده از کد و کارت تخفیف:
اوایل ورود به آمریکا، استفاده از کدهای تخفیف برایم جالب بود. اونجا اگه بخواید به صورت اینترنتی خرید کنید، برای بسیاری از اجناس میتونین با کمی جستجو در اینترنت کد تخفیفی پیدا کنین که قیمت جنس مثلا ۱۰ درصد ارزانتر بشه. بعد از مدتی دیدم که حوصله و وقت کافی برای این کار رو ندارم و کمکم از این کدها کمتر استفاده کردم.
چرا چنین سیستمی میتونه به نفع فروشنده و مشتری تمام بشه؟ به طور متوسط افرادی که درآمد بیشتری دارن سرشون شلوغتره و وقتشون ارزش مالی بیشتری داره، یا به زبان اقتصادی، هزینه فرصتشون بالاتر خواهد بود. همچنین این افراد معمولا حساسیت کمتری نسبت به تغییر قیمتها دارن. برای این دسته از افراد، به صرفه نیست دنبال کد تخفیف بگردن.
اما وقتِ افراد با درآمد پایینتر ارزش مالی کمتری داره و نسبت به تغییر قیمت اجناس حساسیت بیشتری دارن. از اینرو به صرفهست که از این کدها استفاده کنن تا همون جنس رو با قیمت کمتری بخرن.
• تعیین قیمت بر اساس سن و شغل:
یک مثال دیگه، تخفیفهای بلیط اتوبوس، مترو، موزهها و اماکن تفریحی برای دانشجویان و سالمندان هست. این گروه از افراد معمولا با کارت دانشجویی یا کارت سالمندی براحتی قابل شناسایی هستن و از طرفی بخاطر درآمد پایینتری که نسبت به افراد دیگه دارن، نسبت به تغییر قیمت حساستر خواهند بود. یعنی کشش تقاضاشون بالاتره. فروشنده با تخصیص قیمت پایینتر به دانشجویان و سالمندان و قیمت بالاتر به سایر افراد میتونه بخشی بزرگتری از مازاد خریداران رو به جیب خود واریز کنه.
در نهایت سیاست قیمتگذاریهای مختلف برای افراد مختلف با اینکه از جهتی عادلانه نیست اما از دید دیگری[نظام سرمایهداری] مفید به نظر میاد. چون افراد بیشتری با وسع مالی متفاوت توانایی خرید یک جنس رو پیدا میکنن. در نتیجهی این سیاستگذاری از مازاد مشتری کم، و به مازاد فروشنده اضافه میشه، به این معنی که زمانهای کمتری خریدار حس میکنه که یک جنس رو خوب خرید کرده.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مستند دردناک Fat Fiction [داستان چربی]
داستان از این قراره که ۶۰ سال پیش صنایع غذایی آمریکا به خصوص صنایع شکر به تعدادی از دانشمندان پول دادن تا به دروغ، مقالاتی بنویسن و نشون بدن که مقصر اصلی در حملات قلبی، چربی هست. در حالی که بدن به چربی معقول و کافی نیاز داره و برای بدن مفیده. با این اقدامات، نهضت تولید مواد غذایی کم چرب آغاز شد و صنایع غذایی به استفاده بیش از حد از شکر در تولید انواع خوراکیها اقدام کردن.
برای جلوگیری از حساسیت مصرف کنندگان، ۷۰ اسم مختلف برای شکر اختراع کردن تا از تکرار یک کلمه شکر در مواد تشکیلدهنده جلوگیری کنن. بر اساس توصیههای سازمانهای غذایی دنیا، پایه اصلی تغذیه روزانه ما غلات و کربوهیدراتها مثل برنج، نان، ذرت، سیب زمینی، پاستا هستند. در صورتی که شکر و کربوهیدرات باعث افزایش انسولین در خون میشه. انسولین مانع میشه از اینکه بدن، چربیهای ذخیره شده در خودش مصرف و به انرژی تبدیل کنه. به خاطر همین همیشه شخص احساس خستگی و ضعف و گرسنگی میکنه و وزنش هم مرتبا در حال افزایش هست.
در صورتی که چربیها مثل روغن زیتون، کره، آووکادو، روغن نارگیل، زرده تخم مرغ، ذرهای باعث افزایش انسولین نمیشن و در طولانی مدت هم شخص انرژی خودشو حفظ و احساس گرسنگی نمیکنه. پزشکان اعلام میکنن که دیابت درمان نداره و اکثرا قابل کنترل نیست ولی در این مستند نشون داده میشه با حذف شکر و غلات و کربوهیدراتها و جایگزین کردن چربی مناسب و پروتئین به جای اونها، روند بیماری دیابت معکوس و درمان میشه و نیاز شخص به تزریق انسولین هم از بین میره.
وقتی غلات و شکر و کربوهیدراتها قطع بشن و به جای اونها از چربیها و پروتئین استفاده بشه، انسولین خون پایین میاد و بدن ناچار میشه از چربیهای ذخیره شده در بدن استفاده کنه و با این کار در بدن کیتون ترشح میشه و کیتونها انرژی بدن را تأمین میکنن و بدن به سمت کاهش وزن میره. در قدیم الایام، چربیها جزوی از مواد تشکیل دهنده تغذیه روزانه مردم بودن تا اینکه در دهه ۱۹۶۰ طبق هرم تغذیه اعلام شد که اساس تغذیه روزانه باید بر پایه غلات باشه و چربیها باید به ۵ درصد کاهش پیدا کنن.
همین توصیه غذایی باعث شد که هر سال به میزان چاقی و دیابت مردم در دنیا افزوده بشه و اکنون ۵۰ درصد مردم آمریکا دچار دیابت هستن و ۷۵ درصد اضافه وزن دارن. در قدیم فقط افراد پیر دیابت میگرفتن، ولی امروزه گاهی کودکان ۳ ساله هم دیابت میگیرن. تحقیقات زیادی غلط بودن سیاستهای غذایی آمریکا رو نشون میده، ولی مافیای صنایع غذایی و دارویی اجازه انتشار این تحقیقات رو نمیدن. چون اگه به مردم بگویی آرد و ذرت و شکر و سویا نخورند، ۴ تا از بزرگترین مزارع کشاورزی در آمریکا و شرکتهای داروسازی انسولین محصولاتشون رو نمیتونن بفروشن.
دو وظیفه گاها متناقض رو در آمریکا به عهده یک سازمان یعنی USDA گذاشتن. وظیفه توصیه غذایی سالم به مردم و همچنین وظیفه حمایت از صنایع کشاورزی. خوب گاهی این دو وظیفه با هم تناقض دارن. دستور العملهای تغذیه برای مردم به خصوص برای بیماران دیابتی دستورالعملهای بهبود سلامتی نیست بلکه دستورالعملی است برای سود بیشتر صنایع غذایی.
اینها بعضی از نکاتی بود که در این مستند به تفصیل بیان شده و از زبان محققین و دکترهای مختلف به شرح ماجرا میپردازه. اخیرا مستندهای مختلفی در این باره ساخته شدن با این هدف که به دلیل این که سازمانهای متولی تغذیه سالم به علت فساد و حمایت مالی مافیای صنایع کشاورزی و صنایع شکر از بیان حقایق درباره غلط بودن توصیههای ۶۰ ساله خود خودداری میکنن، اکنون این خود مردم و در مرحله بعد دکترها هستن که باید با شناخت حقایق و رعایت و توصیه آنها از شیوع بیشتر بیماریهای ناشی از عدم تغذیه سالم مانند دیابت جلوگیری کنن.
پ.ن: دیدن این مستند رو به همه کسانی که علاقهمند به تغذیه سالم هستن، به خصوص کسانی که خودشون یا اطرافیانشون با بیماری دیابت سر و کله میزنن به شدت توصیه میکنم. من خودم این مستند رو مدتها پیش به زبان انگلیسی دیدم. اخیرا نسخه زیرنویس فارسی اون هم منتشر شده که میتونین در اینجا اونو مشاهده کنین.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️آزار جنسی و تبعیض جنسیتی
مسئله آزار جنسی در دانشگاههای آمریکا بسیار جدی گرفته میشه و بسته به نوع آن، حتی ممکنه باعث اخراج فرد خطاکار هم بشه. طبق متمم قانون آموزشی سال ١٩٧٢ [Title IX]، هر گونه آزار جنسی و تبعیض جنسیتی در محیط دانشگاه ممنوع هست. اما طبق این قانون، آزار جنسی و تبعیض جنسیتی چه تعریفی دارد؟
آزار جنسی به هر گونه عمل یا کلامی گفته میشه که علنا یا تلویحا محتوای جنسی داشته باشه و بدون رضايت طرف مقابل انجام شود، و برای او ايجاد ناراحتی يا نا امنی كنه. در واقع این ممنوعیت شامل آزارهایی مثل لمس کردن، یا رفتارهای آزار دهندهی مستقیم یا غیرمستقیم مانند نشون دادن عکس با محتوای جنسی یا صحبت كردن در مورد مسائل جنسی حتی به صورت تلفنی، میشه.
مسئله دیگه تبعیض جنسیتی در محیط دانشگاهست که حساسیتهای زیادی در مورد آن وجود داره. تبعیض جنسیتی یعنی دستهبندی كردن فرد يا گروهی بر اساس جنسيت. به طور مثال گفتن جملاتی مثل: استادهای زن این درس رو خوب تدریس نمیکنن، يا دخترها در فلان درس ضعيفن و جملاتی از این دست که تبعیض جنسیتی محسوب میشن.
با وجود اهمیت بالای آزادی بیان در آمریکا، این جملات شامل حمایت آزادی بیان نمیشن. برای همه افرادی كه قربانی تبعيض جنسيتی يا آزار جنسی شدن، مراکزی در داخل دانشگاهها ايجاد شده كه دانشجويان بتونن سلامت روحی و روانی خودشونو به دست بیارن. به طور مثال دانشجویان از خدمات مشاوره تخصصی آزارهای جنسی میتونن استفاده کنن. محتوای این مشاورهها کاملا سرّی هست به طوری که مسئولین دانشگاه و خانوادهها به محتوای مشاوره دسترسی نخواهند داشت.
آموزش، مهمترین قدم برای پیشگیری از این مسائل هست. در برخی از دانشگاههای آمریکا کارگاههایی برای ذکر مصادیق آزار جنسی و تبعیض جنسیتی، نحوه برخورد و کمک به شخص آسیب دیده، و معرفی مراکز حمایتی وجود داره. به عنوان یک نمونه موفق، دانشگاه هاروارد دوره آموزشی موارد آزار جنسی و تبعیض جنسیتی برای تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی برگزار میکنه و شرکت در این دوره شرط ضروری ثبت نام محسوب میشه. برگزاری چنین دورههای آموزشی در ایران نیز میتونه خیلی مفید باشه و موجب ایجاد فضای امنتر تحصیلی برای دانشجویان خواهد شد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مصرف دخانیات در اماکن عمومی آمریکا
قانونی بودن یا نبودن مصرف دخانیات در محافل عمومی از موضوعات جنجالی در ایران و آمریکاست، چرا که از طرفی مصرف دخانیات از حقوق فردی محسوب میشه و از طرف دیگه دولتها حق دارن از سلامت شهروندان خود محافظت و مصرف دخانیات رو محدود کنن. چند نمونه از موارد محدود شدن مصرف دخانیات در آمریکا را بررسی میکنم.
تعريف حداقل سن قانونی:
در آمریکا، بر اساس قانون بهداشت عمومی سال ۱۹۹۹، حداقل سن قانونی برای خرید یا مصرف دخانیات ۱۸ سال هست. بعضی از ایالتهای آمریکا مانند هاوایی و نیوجرسی این سن رو به ۲۱ سال افزایش دادن. در ایران هم بر اساس ماده ۱۲ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات، فروش و عرضه دخانیات به افراد زیر ۱۸ سال ممنوعه. با وجود اين قانون، دستور العمل جدیای برای اجرای آن وجود نداره و فروشندگان زیادی اقدام به فروش دخانیات به نوجوانان زیر هجده سال میکنن.
چککردن کارت شناسایی:
در بسیاری از فروشگاهها و رستورانها برای فروش و مصرف دخانیات و همچنین نوشیدنیهای الکلی کارت شناسایی مصرفکننده چک میشه تا فروشنده بدونه که خریدار به سن قانونی رسیده یا نه. سن قانونی مصرف نوشیدنیهای الکلی در آمریکا ۲۱ سال هست.
ایجاد محیطهای عاری از تنباکو:
در ساختمانها و پردیس بعضی از دانشگاههای آمریکا، از جمله دانشگاه هاروارد، مصرف هرگونه دخانیات ممنوعه.
تنباکو و وسایلنقلیه:
بر اساس قوانین فدرال، هرگونه استفاده از دخانیات در پروازها و اتوبوسهای بین شهری ممنوع هست. همچنین بسیاری از ایالتها، این ممنوعیت رو شامل وسایل حمل و نقل شهری مانند اتوبوس و مترو هم کردن.
پست مرتبط:
وضعیت فروش سیگار در کانادا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دانشگاه هاروارد
• قسمت چهارم: نمرات
در هاروارد یکی از وظایف اساتید دروس کارشناسی اینه که اگه در نیمهی ترم متوجه بشن که دانشجویی در عملکرد مشکلاتی داره، مثلا نمره پایینی در میان ترم کسب کرده یا تکالیفشو درست انجام نمیده و یا در کلاسها شرکت نمیکنه، باید رئیس خوابگاه دانشجو رو مطلع کنه. در خوابگاه با دانشجو جلسهای تشکیل و علل بررسی و راهکارهایی به دانشجو داده میشه، سپس نتیجهی گفتوگو با دانشجو رو به صورت خلاصه به استادش گزارش میدن.
اگه مشکل از ضعف پایه باشه به خرج دانشگاه تا چند ده ساعت برای دانشجو معلم خصوصی گرفته میشه. انداختن دانشجو در یک درس بدون هشدار قبلی به دانشجو و دانشگاه به راحتی امکان پذیر نیست. کسب نمرات مناسب در طول دوران کارشناسی عامل مهمی برای ورود به مقاطع بالاتر هست. مسؤولین دانشگاه هاروارد معتقدن که دانشجویان بسیار نخبهای رو از سراسر کشور و بلکه دنیا جذب کردند.
بنابراین اگه میانگین نمرات کلاسی پایینتر از حد باشه یکی از این دو اتفاق افتاده: یا استاد بیش از اندازه سختگیری داشته و یا استاد در انتقال مفاهیم و ایجاد انگیزش در دانشجویان کوتاهی کرده. یعنی در هر دو صورت به نوعی استاد زیر سوال میره. بسیاری از استادها سعی میکنن که میانگین کلاس رو در حد A نگه دارن
علاوه بر این، کسب نمرات بالا در نظرسنجیهای آخر ترم برای اساتید خصوصا اساتید جوان حائز اهمیته. در نتیجه بعضی از اساتید سعی میکنن تا درس رو تا حد امکان ساده ارائه بدن. از طرفی هم دانشجویان ملزم به گذراندن دروس پیشنیاز نیستن و به تشخیص خود و راهنماشون میتونن برای دروس پیشرفتهتر ثبت نام کنن. البته این رویه دانشجو سالاری با انتقادهایی از طرف اساتید مواجه هست که اعتقاد دارن میتونه سطح علمی دانشجویان رو پایین بیاره.
" قسمت سوم "
" قسمت پنجم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ سیاست مهم حکمرانان آمریکا در پژوهشهای دانشگاهی
• بخش دوم
در بحث پژوهشهای دانشگاهی در آمریکا، بنیاد ملی علوم نقش پررنگی ایفا میکنه. در صفحات اینترنتی اساتید دانشگاه یا در انتهای مقالات و یا بخش قدردانی از اونها، معمولا جملاتی با هدف تشکر از حمایت بنیاد ملی علوم و حتی گاهی با شماره کمکهزینه پیدا میشه. دانشجوها به محض ورود به فضای آکادمیک با مفهوم «پروپوزال» یا «طرح پیشنهادی» آشنا میشن که برای درخواست کمکهزینه به سازمانها یا نهادهای تخصیصدهنده بودجه، فرستاده میشه.
به علاوه بسیاری از دانشجوهای باسابقهتر معمولا در تهیه طرح پیشنهادی به استاد راهنمای خود کمک هم میکنن. اگه بنیاد ملی، طرح پیشنهادی رو بپذیره، خب بودجهای به اون تخصیص میدن که استاد میتونه دانشجو رو استخدام کنه و هزینههای تحصیلی و زندگیشو پوشش بده. تقریبا اکثر دانشجوهای مقطع دکترا که به عنوان دستیار پژوهشی در دانشگاهها تحصیل میکنن هزینه زندگی و آموزششون حداقل در دورههایی، از طریق کمکهزینههای دریافت شده از بنیاد تامین میشه.
بنیاد ملی علوم آمریکا سالانه تا چند ده هزار طرح پیشنهادی برای پژوهش دریافت میکنه. اساتید و محققانی که در زمینههای مربوطه خِبره هستن این طرحها رو بررسی و چندین هزار طرح رو برای تخصیص بودجه انتخاب میکنن. نکته جالب اینجاست که این طرحها نه فقط از لحاظ علمی بلکه از لحاظ تاثیرگذاری بلندمدتشون در جامعه هم مورد ارزیابی قرار میگیره.
مثلا طرحی که اقلیتهای جامعه علمی مثل آمریکاییانِ آفریقاییتبار یا زنان در علوم مهندسی رو وارد عرصه پژوهش میکنه و از امتیاز ویژهای برخوردار میشن. یا اگه استادی برای پژوهش چندساله خود اقدام به تدوین و ارائه درسی در دوره کارشناسی کنه میتونخ در طرح پیشنهادی خودش ادعا کنه که این پژوهش باعث تربیت نیروی ماهر خواهد شد.
به همین راحتی بنیاد ملی علوم به همراه سایر نهادهای موازی مثل موسسه ملی سلامت، سمت و سوی آموزش و پژوهش در ایالات متحده رو تعیین میکنه. اعضای اصلی بنیاد، دانشمندان و مهندسین بنام و خِبره هستن و با آگاهی و بینشی که از نیازهای علمی و صنعتیِ کشور دارن به حرکت دانشگاهی چشمانداز و جهت میدن.
متاسفانه در نظام پژوهشی دانشگاهی ایران، دانشجوهای مقطع دکترا یا حقوقی دریافت نمیکنن و یا مقدارش بسیار کم هست. دانشجویان باید از منابع دیگری مثل خانواده هزینههای زندگیشون رو تامین کنن و یا در حین تحصیل مشغول به کار بشن. این اولا یک رویکرد تبعیض آمیز تلقی میشه. چرا که تحصیلات عالی رو به خانوادههای مرفّه محدود میکنه، و ثانیا کیفیت تحصیلات تکمیلی رو که شتابدهنده اصلی صنعت و فناوری هست، میاره پایین.
در نهایت اینکه پروژههای دکترا خیلی وقتها فقط با توجه به مهارت استاد و دانشجو و مستقل از نیازهای واقعیِ صنعت کشور و بدون توجه به چشماندازی بلندمدت تعیین میشن. با سیاست گذاری درست [آنچه که بنیاد ملی علوم آمریکا انجام میده] به خوبی میشه از هدر رفت منابع مالی و انسانی کشور جلوگیری کرد.
[بخش اول]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️فیلترینگ در کره جنوبی
برخلاف توهمی که در ایران به شدت تبلیغ میشه، کشورهای معبود غربی و شرقی با روشهای متعدد سعی در عدم دسترسی شهروندانشون به سایتهای غیرمجاز دارن. کره جنوبی یکی از این کشورهاست که برای حفظ سلامت جامعه به شدت به فیلترینگ سایتها و مهمتر از آن حذف همیشگی سایتهای کرهای اقدام میکنه. در یکسال، ۸۶ هزار سایت در کره فیلتر شدن که از این بین ۲۳ هزار سایت به طور کلی حذف شدن
در همان سال ۵۰۰۰ کامنت از توییتر و فیس بوک به دستور مقامات کرهای پاک شدند. سایتهایی که تعطیل شدن غیر از فیلمهای غیر اخلاقی و قمار شامل بازیهای آنلاین هم میشدن!! چرا که طبق قوانین کره بازی آنلاین بین ساعت ۱۲ تا ۶ صبح برای زیر ۱۶ سال ممنوع هست، و افراد باید با کارت شناسایی رسمی در این سایتها ثبت نام کنن و در صورت عدم رعایت قانون و آنلاین بودن افراد زیر ۱۶ سال در ساعات مذکور، سایت مربوطه فیلتر میشه.
علاوه بر موارد فوق تمامی گوشیهایی که به نام افراد زیر ۱۹ سال ثبت شدند باید اپهای فیلترینگی داشته باشن که به طور خودکار اپهای غیرمجاز رو در گوشی فیلتر کنن و والدین هم میتونن از طریق این اپها مواردی که مناسب نمیدونن رو بلاک کنن.
پ.ن: حالا خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جشن «پوریم» به همراه رقص مقدس [Sacred dance] یکی از سنتهای قدیمی قوم یهود هست که پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خودش گرفته. این جشن در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون دهها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدن.
پ.ن: به زودی در سلسله درسگفتار جامع یهودشناسی به آن مفصل خواهم پرداخت.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️زندگی در آمریکا، از تصور تا واقعیت
قبل از رفتنم به آمریکا، در ایران لابهلای بحثهای روزمره که در تاکسی یا در شبنشینیهای خانوادگی و دورهمیهای دوستانه شکل میگرفت، معمولا در قسمتی از صحبتها پای مقایسه ایران و سایر کشورها باز میشد. تصور عموم مردم از زندگی در خارج از کشور آمیخته با نوعی اغراق و خودکوچکبینی بود. در تاکسی سخن از نظم در فضای شهری شیک خارجی میرفت، در ادارهجات از سیستم اداری بی دردسر در غرب داستانسرایی میشد و در هواپیما از منظم بودن پروازها تمجید میشد. زندگی در آمریکا قسمت اعظمی از این تصورات رو از بین برد.
تقریبا غیر ممکنه که کسی در آمریکا زندگی تازهای شروع کرده باشه و از فرآیند خرید اینترنت و موبایل که توسط شرکتهای بزرگ مثل AT&T قبضه شده، نالان نباشه. حمل و نقل عمومی در بسیاری از شهرها مثل آتلانتا ضعفهای بنیادین داره به طوری که با توجه به مسطح و پخش بودن بستر شهری، زندگی بدون خودروی شخصی بسیار سخته.
متروهای کثیف و بدبوی شهرها مثل نیویورک همیشه زبانزد عام و خاص هست. به علاوه کافیه که یک کار اداری اندکی از روال معمول فاصله داشته باشه تا شاهد عدم انعطاف و تاخیر در خدمات باشیم. به طور خاص چند مدتی بود که به دلایل تحصیلی و کاری با هواپیما سفر میکردم. تقریبا بیش از نصف پروازهایم با تاخیر در مسافرگیری یا تاخیر در برخواستن و نشستن به دلیل شلوغی باند مواجه میشد. البته این تاخیر در فرودگاهها و مقاصد پررفت آمد چشمگیرتره.
مثلا به گزارش اداره حمل و نقل ایالت متحده، تقریبا ۲۱ درصد پروازها با تاخیر به مقصد رسیدهاند و میزان متوسط تاخیر پروازها ۵۷ دقیقه بوده. ناگفته نمونه که یک مقایسه عادلانه باید حجم بالای انتقال هوایی مسافر رو نیز در نظر بگیره، اما نکته جالبی که در این تاخیرها به شخصه مشاهده کردم آرامش و عدم هیاهوی مسافران بود. تقریبا هیچ وقت ندیدم که کسی اعتراض بکنه. در مقابل همیشه جو مشوش اتوبوس یا هواپیما در ایران پس از اندکی تاخیر برایم تداعی میشد.
این آرامش، خونسردی و آشتیطلب بودن مردم قسمتی از زندگی غربیست که علاوه بر ریشههای فرهنگی حکایت از کار خوب سازمانها و دولتها در جلب اطمینان و اعتماد مردم حتی در صورت تاخیر طولانی، داره.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️وضعیت تحمل در فرهنگ آلمان
📝خاطره ابراهیمی [برلین]
در این چند سال که آلمان زندگی کردهام، یک بار ندیدم در فروشگاه یا بانک، مطب دکتر یا ادارهای، برای انجام کار مشتری یا ارباب رجوعی که کمی طول میدهد، بیصبری و عجله از خودشان نشان بدهند و با نچنچ یا اعتراض بخواهند او را وادار به عجله کنند، نه فرد مسئول و نه بقیه کسانی که در صف منتظرند. فرقی نمیکند که در فروشگاه برای درآوردن و شمردن و خلاص شدن از دست پول خردهایت طول بدهی، پارک دوبل بلد نباشی و معطل کنی، یا در مطب دکتر یا پشت باجه بانک بخاطر کودکت که نمیگذارد کارت را سریع انجام دهی، معطلشان کنی، صبورانه منتظر می شوند و معمولا کسی حتی ابرو بالا نمیاندازد و با نگاه سنگینش بهت نمیگوید زودباش دیگه!
اولین بار که راننده ناشی ماشینی در جلوی اتوبوسمان ده بار جلو عقب کرد که پارک دوبل کند، و دیدم همه در اتوبوس آرام و منتظرند و از صف ماشینهای پشت سرمان هم هیچکدام بوق نمیزنند که یالا حرکت کن.
چند ماه بعد یک بار که در فروشگاه مشتری جلوییام داشت دنبال کارتش می گشت و طول کشید، به خودم جرات دادم که: من فقط یک سوال کوتاه داشتم... فروشنده با چشمان گرد و متعجب انگار که موجود شاخداری را دیده باشد نگاهم کرد و گفت: خانم من الان مسئولم که به این مشتری رسیدگی کنم، شما نفر بعدی هستید! و من از فاز عقب ماندگی اجتماعی نچنچ و نگاه معنی دار به فاز خودخوری و خشم درونی ارتقا یافتم! بعد از آن کلی تمرین کردم که نگاهم معنیدار و سنگین نباشد... تا این اواخر که دیگر به مقام تسلیم و رضا نایل شدم.
چند روز پیش در داروخانه بودم. یک خانم سالمندی آنجا بود که داشت از تعداد نوه و نتیجههایش و اینکه خودش که چهار هفته دیگر نود و یک سالش میشه و داره برای پسر ۷۰ سالهاش دارو میخره حرف میزد. از کیفش چیزی برمیداشت و میگذاشت و رشته کلام را گم میکرد و دوباره از قبلترش میگفت... و خانمی که پشت پیشخوان ایستاده بود با خندیدنها و اوهوم گفتنهای صبورانهاش حتی نمیگذاشت پیرزن احساس بدی کند از پرحرفیهایش. و من که فقط میخواستم یک سوال بپرسم، میدانستم هر کاری جز صبر کردن، از نظر او و چندین نفری که در صف پشت سرم بودند، ناهنجار و غیرعادی است...
بالاخره پیرزن با سلام و صلوات خداحافظی کرد، روز خوش گفت و به امید دیدار شنید و همه به رویش لبخند زدیم و رفت و بقیه خیلی عادی به کارهایشان رسیدند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ مدرک و تخصص
📝مریم مقدسی [پاریس]
یکی از همکلاسیها خانمی اسپانیایی هست که امروز فرصتی شد که در خصوص علت حضورش در فرانسه و اهداف پیش رو کمی صحبت داشته باشم. از میان صحبتها آنچه مرا به فکر فرو برد موردی بود که بارها در گفتگو با ملیتهای مختلف یک پاسخ مشترک داشت. پرسیدم چرا زبان فرانسه میخونی؟ قصد دارید اینجا ادامه تحصیل بدی؟ گفت: نه! همسرم فرانسویست و من تصمیم گرفتم اینجا با هم زندگی کنیم و برای یافتن کار نیاز داشتم که زبان فرانسویام قوی شود.
گفتم: خب برای یافتن شغل نیازی به خواندن مستر و دکتری نیست؟
گفت: نه. هیچ نیازی نیست. اگر در یک حوزهای تخصص داشته باشی نیازی به ادامه تحصیلات نیست. به مجموعهها مراجعه میکنی و تخصصت رو ارائه میدی و متناسب با آن کار پیدا میکنی. گفتم: اما در کشور ما همه تا جایی که بتونن یک سره تا دکتری میخونند. چون هرچه مدرک بالاتر باشه احتمال یافتن شغلِ بهتر بیشتره.
چند وقته به این مسئله فکر میکنم. دنیای توسعه یافتهی امروز دیگر برایش تحصیلات و مدرک دانشگاهی اهمیت نداره. آنچه برایش مهمه اینه که چه چیزی بلدی؟ پس اگه در هر رشتهای و هنری و مهارتی تخصصی قابل ارائه داشته باشی در مجموعهای که به توان شما نیاز باشه استخدام میشی. حالا در هر سطح از توانمندی باشی در همون سطح انتخاب خواهی شد.
خیلیها در ایران تحصیلات ارشد و حتی دکتری دارن اما وقتی میپرسی دقیقا الان چه کاری بلدی و چه تخصصی داری و در چه حوزهای مهارت قابل ارائه داری خیلی مشخص نمیتونن پاسخی بدن. یک رزومه چندین صفحهای از شرکت در انواع همایشها و کارگاهها و دورههای آموزشی به شکل متنوع دارن اما آخر مشخص نیست اگه بخوای از این شخص در جایی استفاده کنی دقیقا در کدام بخش قابل به کاری گیری هست.
این مسئله واقعا در جوانان کشور مسئله پر رنگیه. نشون به این نشون که خیلی از جوانان شکایت از بیکاری دارن و خیلی از مهندسان و مدیران در به در دنبال چند متخصص برای انجام یک پروژه هستن و پیدا نمیکنن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ وضعیت نظافت در سوئیس
📝سهیل شمس[زوریخ]
قبل از اومدنم به اروپا، در فیلمهای عموما هالیوودی میدیدم که آدمها با کفش میرن داخل خونه و برای من سوال بود که چطوری اینقدر کثیف زندگی میکنن. این فرهنگ کاملا غربی به بعضی از مهمونیهای رسمی ایران هم رسیده بود و در مهمانیهایی بودم که مهمانها با کفش میومدن داخل.
اینجا که اومدم متوجه شدم که فرق زیادی بین ایران و اروپا وجود داره. اینجا به دلیل بارون زیاد، عموما خیابونها و پیادهروها خیلی تمیز هستند! همچنین دوده به میزان بسیار زیادی کمتر از ایرانه و کف کفشها سیاه نمیشه و اکثرا کفش آدمها رو که نگاه میکنی، بسیار تمیزه.
البته در جاهای دیگه که رفتم مثل فنلاند با کفش داخل خونهها نمیرن، ولی خب اینجا متفاوت از بقیه جاهاست.
دستشوییهای اینجا هم شلنگ داره که اصلا مرسوم نیست. لذا با کفش داخل خونه رفتن یه لازمهای داره و اون تمیزی عمومی شهر و خیابونهاست. این تمیزی باعث شده وقتی بچههاشون هم زمین میخورن خیلی حواسشون نباشه که کثیفه. همچنین آدمها زیادی رو میبینی که روی زمین/پلهها نشستن و چیز کثیفی محسوب نمیشه.
اینجا به اندازهای تمیز هست که با کفش بیای داخل، هرچند که من دوستش ندارم و بنظرم هرچقدر هم که تمیز باشه، به تمیزی خود خونه نیست. توی فرودگاه زیاد دیدم که آدمها با کفش میرن روی صندلی یا صندلیهای تختشو و کثیفی زیادی به جا نمیذاره. همچنین کفشهای ورزشی رو اینجا آدمها به طور منظم میشورن و این تمیزی خود کفش رو هم بیشتر میکنه و زیاد میبینم که آدمها در مکانهای عمومی مثل همون فرودگاه یا هواپیما کفششون رو درآوردن که راحتتر باشن. علاوه بر تمیزی شهر، کثیف نبودن کفش باعث شده اینکار متداولتر باشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دانشگاه هاروارد
قسمت پنجم[پایانی]: نقش زنان در دانشگاه
خانمها نقش پررنگی در دانشگاه هاروارد دارند. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ به مدت ۱۰ سال خانم درو فاست [Drew Faust] که استاد تاریخ است، ریاست دانشگاه رو بر عهده داشت. دانشکده با قدمت و پر اعتبار پزشکی هاروارد چندین بیمارستان مهم داره از جمله بیمارستان کودکان، بیمارستان زنان، موسسه تحقیقات و درمانِ سرطان، و بیمارستان عمومی ماساچوست؛ ریاست سهتای اولی را خانمها به عهده دارن.
رئیس بیمارستان کودکان که در چندین سال اخیر بهترین بیمارستان کودکان آمریکا شناخته شده خانم ساندرا فِن ویک است. رئیس موسسه بسیار معروف و بزرگ سرطانشناسی هاروارد موسسه دینا فاربر که معمولا جزو پنج موسسهی برتر درمان و تحقیقاتِ سرطان در آمریکا است خانم لوری گلیمچر است، و ریاست بیمارستان بزرگِ زنانِ هاروارد هم خانم الیزابت نابل بر عهده داره.
اما اوضاع برای خانمها همیشه این طور نبوده. دانشگاه هاروارد که حدود چهارصد سال قدمت داره، تاسیس شده بود که مردان در اون تحصیل کنن و هیچ جایی برای زنان نبود. اولین زمزمههای درخواست خانمها برای ورود به دانشگاه هاروارد در اواسط قرن نوزدهم شروع شد که با مخالفت سرسختانه رئیس دانشگاه، اساتید، دانشجویان و افکار عمومی مواجه شد.
در سال ۱۸۷۹، دانشگاه قانع شد که کالجی برای خانمها تاسیس شود تحت عنوان کالج ردکلیف که در آن اساتید هاروارد تعداد محدودی از درسها رو ارائه میکردن، اما دانشگاه این کالج رو به رسمیت نشناخت و به فارغالتحصیلان آن مدرک هاروارد نمیداد. کمی بعدتر خانمها کمکم تونستن وارد دانشکدههای اصلی هاروارد بشن. تا سال ۱۸۹۰ حدود ۲۰۰ خانم در دانشگاه تحصیل میکردن.
در سال ۱۹۲۰ هاروارد خانمها رو برای تحصیلات تکمیلی هم پذیرفت. ۲۵ سال بعد در سال ۱۹۴۵ دانشکده پزشکی هم شروع به پذیرش خانمها کرد و بالاخره در سال ۱۹۵۰ دانشکده حقوق هم خانمها رو برای تحصیل پذیرفت. در نهایت هاروارد در سال ۱۹۶۳ کالجِ زنانهی ردکلیف رو هم به رسمیت شناخت و از آن پس به فارغالتحصیلانش مدرک هاروارد اعطا میکرد.
نقش خانمها در هاروارد در طول ۵۰ سال گذشته به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرد. در طول ریاست خانم فاست بر هاروارد، ۷ نفر از شورای ۱۶ نفره ریاست دانشگاه رو خانمها تشکیل میدادن. بسیاری از اساتید دانشگاه و مدیران میانی هم خانم هستن. حدود ۴۷٪ دانشجویان کارشناسی و ۵۱٪ دانشجویان پزشکی هم دختران هستن. در آن زمان نظر خانم فاست هم در این زمینه جالب بود: «برای اینکه به برابری جنسیتی برسیم، دانشگاه باید برای خانمها امکانات وسیعی فراهم کنه و در برخورد با خانمها بسیار منعطف باشه تا اینکه اونها بتونن هم کار حرفهایشون رو انجام بدن و هم به زندگی خانوادگیشون برسن. اگه این مسئله رو در نظر نگیریم در واقع چشمامون رو به روی واقعیت زندگی بسیاری از زنان بستهایم.»
" قسمت چهارم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️اهمیت رضایت مشتری
همه ما این تجربه رو داشتیم که برخلاف هزینهای که برای سرویس و یا محصولی پرداخت کردیم، رضایت کافی از اون سرویس و یا محصول رو نداشتیم و این عدم توجه از طرف سرویسدهنده و یا فروشنده تا حدی ما رو دلخور کرده که البته یک واکنش طبیعیست در مواقعی که میبینیم حقی از خودمان و یا دیگران ضایع شده و کاری از دستمون برنمیاد. این نارضایتی و ناتوانی در نهایت منجر به رو آوردن به سرویسدهندههای رقیب میشه.
یک فرهنگ جا افتاده در آمریکا و نسبتا جدید در ایران در برخورد با چنین مواقعی، امکان ردهبندی [rating] سرویسها و محصولات و سرویسدهنده و فروشندگان آنهاست که معمولا از راه یک سیستم بازخورد آنلاین صورت میگیره. برای مثال اگه شما از کیفیت یک محصول و یا نحوه ارسال و دریافت اون از طریق سرویسدهندههایی مثل آمازون راضی نیستین میتونین امتیاز کمی به اون محصول بدین و توضیح خودتونو از دلیل این نارضایتی اضافه کنین.
از این طریق اطمینان حاصل میکنین که سرویسدهنده و فروشنده متعاقبا متضرر شده، چرا که شما به سایر متقاضیان محصول و یا سرویس هشدار میدین که این سرویس یا محصول کیفیت مورد انتظار رو نداره. این فرهنگ علاوه بر این که به متقاضی کمک میکنه تا سرویس با کیفیت بهتر رو انتخاب کنه، به فروشنده هم کمک میکنه تا یک ارزیابی از محصولش داشته باشه و در جهت ارتقای آن و کسب سود بیشتر اقدام کنه.
برای مثال، شرکت تاکسی اینترنتی اوبر بعد از هر سرویس از شما میخان که نظرتون رو راجع به راننده وارد اپلیکیشن کنین و تنظیمات اپلیکیشن رو هم طوری تغییر بدین که تنها رانندگان با امتیاز بالا رو به شما پیشنهاد بده. از فواید جدی بودن فرایند بازخورد دادن و گرفتن، علاوه بر ایجاد جو رقابتی، که به خودی خود باعث ارتقای سرویس میشه، اطمینان از تاثیر مستقیم و سریع رضایت یا نارضایتی مشتری است.
در تاکسی آنلاین جو رقابتی ایجاد شده رانندهها رو به خلاقیتهایی مثل گذاشتن آب معدنی، ضدعفونیکننده دست، آدامس و غیره برای مسافران واداشته و راحتی سیستم باز خورد این اطمینان خاطر رو به مسافر ناراضی میده که نیازی به اعلام خشونت و یا برخورد لفظی با راننده نداره. طراحی سیستم گرفتنِ بازخورد معمولا به گونهایست که کمترین زمان و زحمت رو برای مشتری داشته باشه به طوری که با یک کلیک قبل از نهایی کردن پرداخت انجام بشه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نحوهی تغییر تعداد خطوط رفت و برگشت بزرگراه بدون اخلال در ترافیک
پل دروازهی طلایی (Golden gate)، سَنفرانسیسکو، آمریکا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch