⭕️مستند دردناک Fat Fiction [داستان چربی]
داستان از این قراره که ۶۰ سال پیش صنایع غذایی آمریکا به خصوص صنایع شکر به تعدادی از دانشمندان پول دادن تا به دروغ، مقالاتی بنویسن و نشون بدن که مقصر اصلی در حملات قلبی، چربی هست. در حالی که بدن به چربی معقول و کافی نیاز داره و برای بدن مفیده. با این اقدامات، نهضت تولید مواد غذایی کم چرب آغاز شد و صنایع غذایی به استفاده بیش از حد از شکر در تولید انواع خوراکیها اقدام کردن.
برای جلوگیری از حساسیت مصرف کنندگان، ۷۰ اسم مختلف برای شکر اختراع کردن تا از تکرار یک کلمه شکر در مواد تشکیلدهنده جلوگیری کنن. بر اساس توصیههای سازمانهای غذایی دنیا، پایه اصلی تغذیه روزانه ما غلات و کربوهیدراتها مثل برنج، نان، ذرت، سیب زمینی، پاستا هستند. در صورتی که شکر و کربوهیدرات باعث افزایش انسولین در خون میشه. انسولین مانع میشه از اینکه بدن، چربیهای ذخیره شده در خودش مصرف و به انرژی تبدیل کنه. به خاطر همین همیشه شخص احساس خستگی و ضعف و گرسنگی میکنه و وزنش هم مرتبا در حال افزایش هست.
در صورتی که چربیها مثل روغن زیتون، کره، آووکادو، روغن نارگیل، زرده تخم مرغ، ذرهای باعث افزایش انسولین نمیشن و در طولانی مدت هم شخص انرژی خودشو حفظ و احساس گرسنگی نمیکنه. پزشکان اعلام میکنن که دیابت درمان نداره و اکثرا قابل کنترل نیست ولی در این مستند نشون داده میشه با حذف شکر و غلات و کربوهیدراتها و جایگزین کردن چربی مناسب و پروتئین به جای اونها، روند بیماری دیابت معکوس و درمان میشه و نیاز شخص به تزریق انسولین هم از بین میره.
وقتی غلات و شکر و کربوهیدراتها قطع بشن و به جای اونها از چربیها و پروتئین استفاده بشه، انسولین خون پایین میاد و بدن ناچار میشه از چربیهای ذخیره شده در بدن استفاده کنه و با این کار در بدن کیتون ترشح میشه و کیتونها انرژی بدن را تأمین میکنن و بدن به سمت کاهش وزن میره. در قدیم الایام، چربیها جزوی از مواد تشکیل دهنده تغذیه روزانه مردم بودن تا اینکه در دهه ۱۹۶۰ طبق هرم تغذیه اعلام شد که اساس تغذیه روزانه باید بر پایه غلات باشه و چربیها باید به ۵ درصد کاهش پیدا کنن.
همین توصیه غذایی باعث شد که هر سال به میزان چاقی و دیابت مردم در دنیا افزوده بشه و اکنون ۵۰ درصد مردم آمریکا دچار دیابت هستن و ۷۵ درصد اضافه وزن دارن. در قدیم فقط افراد پیر دیابت میگرفتن، ولی امروزه گاهی کودکان ۳ ساله هم دیابت میگیرن. تحقیقات زیادی غلط بودن سیاستهای غذایی آمریکا رو نشون میده، ولی مافیای صنایع غذایی و دارویی اجازه انتشار این تحقیقات رو نمیدن. چون اگه به مردم بگویی آرد و ذرت و شکر و سویا نخورند، ۴ تا از بزرگترین مزارع کشاورزی در آمریکا و شرکتهای داروسازی انسولین محصولاتشون رو نمیتونن بفروشن.
دو وظیفه گاها متناقض رو در آمریکا به عهده یک سازمان یعنی USDA گذاشتن. وظیفه توصیه غذایی سالم به مردم و همچنین وظیفه حمایت از صنایع کشاورزی. خوب گاهی این دو وظیفه با هم تناقض دارن. دستور العملهای تغذیه برای مردم به خصوص برای بیماران دیابتی دستورالعملهای بهبود سلامتی نیست بلکه دستورالعملی است برای سود بیشتر صنایع غذایی.
اینها بعضی از نکاتی بود که در این مستند به تفصیل بیان شده و از زبان محققین و دکترهای مختلف به شرح ماجرا میپردازه. اخیرا مستندهای مختلفی در این باره ساخته شدن با این هدف که به دلیل این که سازمانهای متولی تغذیه سالم به علت فساد و حمایت مالی مافیای صنایع کشاورزی و صنایع شکر از بیان حقایق درباره غلط بودن توصیههای ۶۰ ساله خود خودداری میکنن، اکنون این خود مردم و در مرحله بعد دکترها هستن که باید با شناخت حقایق و رعایت و توصیه آنها از شیوع بیشتر بیماریهای ناشی از عدم تغذیه سالم مانند دیابت جلوگیری کنن.
پ.ن: دیدن این مستند رو به همه کسانی که علاقهمند به تغذیه سالم هستن، به خصوص کسانی که خودشون یا اطرافیانشون با بیماری دیابت سر و کله میزنن به شدت توصیه میکنم. من خودم این مستند رو مدتها پیش به زبان انگلیسی دیدم. اخیرا نسخه زیرنویس فارسی اون هم منتشر شده که میتونین در اینجا اونو مشاهده کنین.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️آزار جنسی و تبعیض جنسیتی
مسئله آزار جنسی در دانشگاههای آمریکا بسیار جدی گرفته میشه و بسته به نوع آن، حتی ممکنه باعث اخراج فرد خطاکار هم بشه. طبق متمم قانون آموزشی سال ١٩٧٢ [Title IX]، هر گونه آزار جنسی و تبعیض جنسیتی در محیط دانشگاه ممنوع هست. اما طبق این قانون، آزار جنسی و تبعیض جنسیتی چه تعریفی دارد؟
آزار جنسی به هر گونه عمل یا کلامی گفته میشه که علنا یا تلویحا محتوای جنسی داشته باشه و بدون رضايت طرف مقابل انجام شود، و برای او ايجاد ناراحتی يا نا امنی كنه. در واقع این ممنوعیت شامل آزارهایی مثل لمس کردن، یا رفتارهای آزار دهندهی مستقیم یا غیرمستقیم مانند نشون دادن عکس با محتوای جنسی یا صحبت كردن در مورد مسائل جنسی حتی به صورت تلفنی، میشه.
مسئله دیگه تبعیض جنسیتی در محیط دانشگاهست که حساسیتهای زیادی در مورد آن وجود داره. تبعیض جنسیتی یعنی دستهبندی كردن فرد يا گروهی بر اساس جنسيت. به طور مثال گفتن جملاتی مثل: استادهای زن این درس رو خوب تدریس نمیکنن، يا دخترها در فلان درس ضعيفن و جملاتی از این دست که تبعیض جنسیتی محسوب میشن.
با وجود اهمیت بالای آزادی بیان در آمریکا، این جملات شامل حمایت آزادی بیان نمیشن. برای همه افرادی كه قربانی تبعيض جنسيتی يا آزار جنسی شدن، مراکزی در داخل دانشگاهها ايجاد شده كه دانشجويان بتونن سلامت روحی و روانی خودشونو به دست بیارن. به طور مثال دانشجویان از خدمات مشاوره تخصصی آزارهای جنسی میتونن استفاده کنن. محتوای این مشاورهها کاملا سرّی هست به طوری که مسئولین دانشگاه و خانوادهها به محتوای مشاوره دسترسی نخواهند داشت.
آموزش، مهمترین قدم برای پیشگیری از این مسائل هست. در برخی از دانشگاههای آمریکا کارگاههایی برای ذکر مصادیق آزار جنسی و تبعیض جنسیتی، نحوه برخورد و کمک به شخص آسیب دیده، و معرفی مراکز حمایتی وجود داره. به عنوان یک نمونه موفق، دانشگاه هاروارد دوره آموزشی موارد آزار جنسی و تبعیض جنسیتی برای تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی برگزار میکنه و شرکت در این دوره شرط ضروری ثبت نام محسوب میشه. برگزاری چنین دورههای آموزشی در ایران نیز میتونه خیلی مفید باشه و موجب ایجاد فضای امنتر تحصیلی برای دانشجویان خواهد شد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مصرف دخانیات در اماکن عمومی آمریکا
قانونی بودن یا نبودن مصرف دخانیات در محافل عمومی از موضوعات جنجالی در ایران و آمریکاست، چرا که از طرفی مصرف دخانیات از حقوق فردی محسوب میشه و از طرف دیگه دولتها حق دارن از سلامت شهروندان خود محافظت و مصرف دخانیات رو محدود کنن. چند نمونه از موارد محدود شدن مصرف دخانیات در آمریکا را بررسی میکنم.
تعريف حداقل سن قانونی:
در آمریکا، بر اساس قانون بهداشت عمومی سال ۱۹۹۹، حداقل سن قانونی برای خرید یا مصرف دخانیات ۱۸ سال هست. بعضی از ایالتهای آمریکا مانند هاوایی و نیوجرسی این سن رو به ۲۱ سال افزایش دادن. در ایران هم بر اساس ماده ۱۲ قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات، فروش و عرضه دخانیات به افراد زیر ۱۸ سال ممنوعه. با وجود اين قانون، دستور العمل جدیای برای اجرای آن وجود نداره و فروشندگان زیادی اقدام به فروش دخانیات به نوجوانان زیر هجده سال میکنن.
چککردن کارت شناسایی:
در بسیاری از فروشگاهها و رستورانها برای فروش و مصرف دخانیات و همچنین نوشیدنیهای الکلی کارت شناسایی مصرفکننده چک میشه تا فروشنده بدونه که خریدار به سن قانونی رسیده یا نه. سن قانونی مصرف نوشیدنیهای الکلی در آمریکا ۲۱ سال هست.
ایجاد محیطهای عاری از تنباکو:
در ساختمانها و پردیس بعضی از دانشگاههای آمریکا، از جمله دانشگاه هاروارد، مصرف هرگونه دخانیات ممنوعه.
تنباکو و وسایلنقلیه:
بر اساس قوانین فدرال، هرگونه استفاده از دخانیات در پروازها و اتوبوسهای بین شهری ممنوع هست. همچنین بسیاری از ایالتها، این ممنوعیت رو شامل وسایل حمل و نقل شهری مانند اتوبوس و مترو هم کردن.
پست مرتبط:
وضعیت فروش سیگار در کانادا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️دانشگاه هاروارد
• قسمت چهارم: نمرات
در هاروارد یکی از وظایف اساتید دروس کارشناسی اینه که اگه در نیمهی ترم متوجه بشن که دانشجویی در عملکرد مشکلاتی داره، مثلا نمره پایینی در میان ترم کسب کرده یا تکالیفشو درست انجام نمیده و یا در کلاسها شرکت نمیکنه، باید رئیس خوابگاه دانشجو رو مطلع کنه. در خوابگاه با دانشجو جلسهای تشکیل و علل بررسی و راهکارهایی به دانشجو داده میشه، سپس نتیجهی گفتوگو با دانشجو رو به صورت خلاصه به استادش گزارش میدن.
اگه مشکل از ضعف پایه باشه به خرج دانشگاه تا چند ده ساعت برای دانشجو معلم خصوصی گرفته میشه. انداختن دانشجو در یک درس بدون هشدار قبلی به دانشجو و دانشگاه به راحتی امکان پذیر نیست. کسب نمرات مناسب در طول دوران کارشناسی عامل مهمی برای ورود به مقاطع بالاتر هست. مسؤولین دانشگاه هاروارد معتقدن که دانشجویان بسیار نخبهای رو از سراسر کشور و بلکه دنیا جذب کردند.
بنابراین اگه میانگین نمرات کلاسی پایینتر از حد باشه یکی از این دو اتفاق افتاده: یا استاد بیش از اندازه سختگیری داشته و یا استاد در انتقال مفاهیم و ایجاد انگیزش در دانشجویان کوتاهی کرده. یعنی در هر دو صورت به نوعی استاد زیر سوال میره. بسیاری از استادها سعی میکنن که میانگین کلاس رو در حد A نگه دارن
علاوه بر این، کسب نمرات بالا در نظرسنجیهای آخر ترم برای اساتید خصوصا اساتید جوان حائز اهمیته. در نتیجه بعضی از اساتید سعی میکنن تا درس رو تا حد امکان ساده ارائه بدن. از طرفی هم دانشجویان ملزم به گذراندن دروس پیشنیاز نیستن و به تشخیص خود و راهنماشون میتونن برای دروس پیشرفتهتر ثبت نام کنن. البته این رویه دانشجو سالاری با انتقادهایی از طرف اساتید مواجه هست که اعتقاد دارن میتونه سطح علمی دانشجویان رو پایین بیاره.
" قسمت سوم "
" قسمت پنجم "
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ سیاست مهم حکمرانان آمریکا در پژوهشهای دانشگاهی
• بخش دوم
در بحث پژوهشهای دانشگاهی در آمریکا، بنیاد ملی علوم نقش پررنگی ایفا میکنه. در صفحات اینترنتی اساتید دانشگاه یا در انتهای مقالات و یا بخش قدردانی از اونها، معمولا جملاتی با هدف تشکر از حمایت بنیاد ملی علوم و حتی گاهی با شماره کمکهزینه پیدا میشه. دانشجوها به محض ورود به فضای آکادمیک با مفهوم «پروپوزال» یا «طرح پیشنهادی» آشنا میشن که برای درخواست کمکهزینه به سازمانها یا نهادهای تخصیصدهنده بودجه، فرستاده میشه.
به علاوه بسیاری از دانشجوهای باسابقهتر معمولا در تهیه طرح پیشنهادی به استاد راهنمای خود کمک هم میکنن. اگه بنیاد ملی، طرح پیشنهادی رو بپذیره، خب بودجهای به اون تخصیص میدن که استاد میتونه دانشجو رو استخدام کنه و هزینههای تحصیلی و زندگیشو پوشش بده. تقریبا اکثر دانشجوهای مقطع دکترا که به عنوان دستیار پژوهشی در دانشگاهها تحصیل میکنن هزینه زندگی و آموزششون حداقل در دورههایی، از طریق کمکهزینههای دریافت شده از بنیاد تامین میشه.
بنیاد ملی علوم آمریکا سالانه تا چند ده هزار طرح پیشنهادی برای پژوهش دریافت میکنه. اساتید و محققانی که در زمینههای مربوطه خِبره هستن این طرحها رو بررسی و چندین هزار طرح رو برای تخصیص بودجه انتخاب میکنن. نکته جالب اینجاست که این طرحها نه فقط از لحاظ علمی بلکه از لحاظ تاثیرگذاری بلندمدتشون در جامعه هم مورد ارزیابی قرار میگیره.
مثلا طرحی که اقلیتهای جامعه علمی مثل آمریکاییانِ آفریقاییتبار یا زنان در علوم مهندسی رو وارد عرصه پژوهش میکنه و از امتیاز ویژهای برخوردار میشن. یا اگه استادی برای پژوهش چندساله خود اقدام به تدوین و ارائه درسی در دوره کارشناسی کنه میتونخ در طرح پیشنهادی خودش ادعا کنه که این پژوهش باعث تربیت نیروی ماهر خواهد شد.
به همین راحتی بنیاد ملی علوم به همراه سایر نهادهای موازی مثل موسسه ملی سلامت، سمت و سوی آموزش و پژوهش در ایالات متحده رو تعیین میکنه. اعضای اصلی بنیاد، دانشمندان و مهندسین بنام و خِبره هستن و با آگاهی و بینشی که از نیازهای علمی و صنعتیِ کشور دارن به حرکت دانشگاهی چشمانداز و جهت میدن.
متاسفانه در نظام پژوهشی دانشگاهی ایران، دانشجوهای مقطع دکترا یا حقوقی دریافت نمیکنن و یا مقدارش بسیار کم هست. دانشجویان باید از منابع دیگری مثل خانواده هزینههای زندگیشون رو تامین کنن و یا در حین تحصیل مشغول به کار بشن. این اولا یک رویکرد تبعیض آمیز تلقی میشه. چرا که تحصیلات عالی رو به خانوادههای مرفّه محدود میکنه، و ثانیا کیفیت تحصیلات تکمیلی رو که شتابدهنده اصلی صنعت و فناوری هست، میاره پایین.
در نهایت اینکه پروژههای دکترا خیلی وقتها فقط با توجه به مهارت استاد و دانشجو و مستقل از نیازهای واقعیِ صنعت کشور و بدون توجه به چشماندازی بلندمدت تعیین میشن. با سیاست گذاری درست [آنچه که بنیاد ملی علوم آمریکا انجام میده] به خوبی میشه از هدر رفت منابع مالی و انسانی کشور جلوگیری کرد.
[بخش اول]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️فیلترینگ در کره جنوبی
برخلاف توهمی که در ایران به شدت تبلیغ میشه، کشورهای معبود غربی و شرقی با روشهای متعدد سعی در عدم دسترسی شهروندانشون به سایتهای غیرمجاز دارن. کره جنوبی یکی از این کشورهاست که برای حفظ سلامت جامعه به شدت به فیلترینگ سایتها و مهمتر از آن حذف همیشگی سایتهای کرهای اقدام میکنه. در یکسال، ۸۶ هزار سایت در کره فیلتر شدن که از این بین ۲۳ هزار سایت به طور کلی حذف شدن
در همان سال ۵۰۰۰ کامنت از توییتر و فیس بوک به دستور مقامات کرهای پاک شدند. سایتهایی که تعطیل شدن غیر از فیلمهای غیر اخلاقی و قمار شامل بازیهای آنلاین هم میشدن!! چرا که طبق قوانین کره بازی آنلاین بین ساعت ۱۲ تا ۶ صبح برای زیر ۱۶ سال ممنوع هست، و افراد باید با کارت شناسایی رسمی در این سایتها ثبت نام کنن و در صورت عدم رعایت قانون و آنلاین بودن افراد زیر ۱۶ سال در ساعات مذکور، سایت مربوطه فیلتر میشه.
علاوه بر موارد فوق تمامی گوشیهایی که به نام افراد زیر ۱۹ سال ثبت شدند باید اپهای فیلترینگی داشته باشن که به طور خودکار اپهای غیرمجاز رو در گوشی فیلتر کنن و والدین هم میتونن از طریق این اپها مواردی که مناسب نمیدونن رو بلاک کنن.
پ.ن: حالا خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جشن «پوریم» به همراه رقص مقدس [Sacred dance] یکی از سنتهای قدیمی قوم یهود هست که پس از تشکیل رژیم جعلی اسرائیل در سرزمینهای اشغالی، رنگ و بوی متفاوتی به خودش گرفته. این جشن در حقیقت جشن و پایکوبی بر خون دهها هزار نفر از مردم ایران است که با توطئه و دسیسه دو یهودی نفوذی در دربار خشایارشاه کشته شدن.
پ.ن: به زودی در سلسله درسگفتار جامع یهودشناسی به آن مفصل خواهم پرداخت.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️زندگی در آمریکا، از تصور تا واقعیت
قبل از رفتنم به آمریکا، در ایران لابهلای بحثهای روزمره که در تاکسی یا در شبنشینیهای خانوادگی و دورهمیهای دوستانه شکل میگرفت، معمولا در قسمتی از صحبتها پای مقایسه ایران و سایر کشورها باز میشد. تصور عموم مردم از زندگی در خارج از کشور آمیخته با نوعی اغراق و خودکوچکبینی بود. در تاکسی سخن از نظم در فضای شهری شیک خارجی میرفت، در ادارهجات از سیستم اداری بی دردسر در غرب داستانسرایی میشد و در هواپیما از منظم بودن پروازها تمجید میشد. زندگی در آمریکا قسمت اعظمی از این تصورات رو از بین برد.
تقریبا غیر ممکنه که کسی در آمریکا زندگی تازهای شروع کرده باشه و از فرآیند خرید اینترنت و موبایل که توسط شرکتهای بزرگ مثل AT&T قبضه شده، نالان نباشه. حمل و نقل عمومی در بسیاری از شهرها مثل آتلانتا ضعفهای بنیادین داره به طوری که با توجه به مسطح و پخش بودن بستر شهری، زندگی بدون خودروی شخصی بسیار سخته.
متروهای کثیف و بدبوی شهرها مثل نیویورک همیشه زبانزد عام و خاص هست. به علاوه کافیه که یک کار اداری اندکی از روال معمول فاصله داشته باشه تا شاهد عدم انعطاف و تاخیر در خدمات باشیم. به طور خاص چند مدتی بود که به دلایل تحصیلی و کاری با هواپیما سفر میکردم. تقریبا بیش از نصف پروازهایم با تاخیر در مسافرگیری یا تاخیر در برخواستن و نشستن به دلیل شلوغی باند مواجه میشد. البته این تاخیر در فرودگاهها و مقاصد پررفت آمد چشمگیرتره.
مثلا به گزارش اداره حمل و نقل ایالت متحده، تقریبا ۲۱ درصد پروازها با تاخیر به مقصد رسیدهاند و میزان متوسط تاخیر پروازها ۵۷ دقیقه بوده. ناگفته نمونه که یک مقایسه عادلانه باید حجم بالای انتقال هوایی مسافر رو نیز در نظر بگیره، اما نکته جالبی که در این تاخیرها به شخصه مشاهده کردم آرامش و عدم هیاهوی مسافران بود. تقریبا هیچ وقت ندیدم که کسی اعتراض بکنه. در مقابل همیشه جو مشوش اتوبوس یا هواپیما در ایران پس از اندکی تاخیر برایم تداعی میشد.
این آرامش، خونسردی و آشتیطلب بودن مردم قسمتی از زندگی غربیست که علاوه بر ریشههای فرهنگی حکایت از کار خوب سازمانها و دولتها در جلب اطمینان و اعتماد مردم حتی در صورت تاخیر طولانی، داره.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️وضعیت تحمل در فرهنگ آلمان
📝خاطره ابراهیمی [برلین]
در این چند سال که آلمان زندگی کردهام، یک بار ندیدم در فروشگاه یا بانک، مطب دکتر یا ادارهای، برای انجام کار مشتری یا ارباب رجوعی که کمی طول میدهد، بیصبری و عجله از خودشان نشان بدهند و با نچنچ یا اعتراض بخواهند او را وادار به عجله کنند، نه فرد مسئول و نه بقیه کسانی که در صف منتظرند. فرقی نمیکند که در فروشگاه برای درآوردن و شمردن و خلاص شدن از دست پول خردهایت طول بدهی، پارک دوبل بلد نباشی و معطل کنی، یا در مطب دکتر یا پشت باجه بانک بخاطر کودکت که نمیگذارد کارت را سریع انجام دهی، معطلشان کنی، صبورانه منتظر می شوند و معمولا کسی حتی ابرو بالا نمیاندازد و با نگاه سنگینش بهت نمیگوید زودباش دیگه!
اولین بار که راننده ناشی ماشینی در جلوی اتوبوسمان ده بار جلو عقب کرد که پارک دوبل کند، و دیدم همه در اتوبوس آرام و منتظرند و از صف ماشینهای پشت سرمان هم هیچکدام بوق نمیزنند که یالا حرکت کن.
چند ماه بعد یک بار که در فروشگاه مشتری جلوییام داشت دنبال کارتش می گشت و طول کشید، به خودم جرات دادم که: من فقط یک سوال کوتاه داشتم... فروشنده با چشمان گرد و متعجب انگار که موجود شاخداری را دیده باشد نگاهم کرد و گفت: خانم من الان مسئولم که به این مشتری رسیدگی کنم، شما نفر بعدی هستید! و من از فاز عقب ماندگی اجتماعی نچنچ و نگاه معنی دار به فاز خودخوری و خشم درونی ارتقا یافتم! بعد از آن کلی تمرین کردم که نگاهم معنیدار و سنگین نباشد... تا این اواخر که دیگر به مقام تسلیم و رضا نایل شدم.
چند روز پیش در داروخانه بودم. یک خانم سالمندی آنجا بود که داشت از تعداد نوه و نتیجههایش و اینکه خودش که چهار هفته دیگر نود و یک سالش میشه و داره برای پسر ۷۰ سالهاش دارو میخره حرف میزد. از کیفش چیزی برمیداشت و میگذاشت و رشته کلام را گم میکرد و دوباره از قبلترش میگفت... و خانمی که پشت پیشخوان ایستاده بود با خندیدنها و اوهوم گفتنهای صبورانهاش حتی نمیگذاشت پیرزن احساس بدی کند از پرحرفیهایش. و من که فقط میخواستم یک سوال بپرسم، میدانستم هر کاری جز صبر کردن، از نظر او و چندین نفری که در صف پشت سرم بودند، ناهنجار و غیرعادی است...
بالاخره پیرزن با سلام و صلوات خداحافظی کرد، روز خوش گفت و به امید دیدار شنید و همه به رویش لبخند زدیم و رفت و بقیه خیلی عادی به کارهایشان رسیدند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ مدرک و تخصص
📝مریم مقدسی [پاریس]
یکی از همکلاسیها خانمی اسپانیایی هست که امروز فرصتی شد که در خصوص علت حضورش در فرانسه و اهداف پیش رو کمی صحبت داشته باشم. از میان صحبتها آنچه مرا به فکر فرو برد موردی بود که بارها در گفتگو با ملیتهای مختلف یک پاسخ مشترک داشت. پرسیدم چرا زبان فرانسه میخونی؟ قصد دارید اینجا ادامه تحصیل بدی؟ گفت: نه! همسرم فرانسویست و من تصمیم گرفتم اینجا با هم زندگی کنیم و برای یافتن کار نیاز داشتم که زبان فرانسویام قوی شود.
گفتم: خب برای یافتن شغل نیازی به خواندن مستر و دکتری نیست؟
گفت: نه. هیچ نیازی نیست. اگر در یک حوزهای تخصص داشته باشی نیازی به ادامه تحصیلات نیست. به مجموعهها مراجعه میکنی و تخصصت رو ارائه میدی و متناسب با آن کار پیدا میکنی. گفتم: اما در کشور ما همه تا جایی که بتونن یک سره تا دکتری میخونند. چون هرچه مدرک بالاتر باشه احتمال یافتن شغلِ بهتر بیشتره.
چند وقته به این مسئله فکر میکنم. دنیای توسعه یافتهی امروز دیگر برایش تحصیلات و مدرک دانشگاهی اهمیت نداره. آنچه برایش مهمه اینه که چه چیزی بلدی؟ پس اگه در هر رشتهای و هنری و مهارتی تخصصی قابل ارائه داشته باشی در مجموعهای که به توان شما نیاز باشه استخدام میشی. حالا در هر سطح از توانمندی باشی در همون سطح انتخاب خواهی شد.
خیلیها در ایران تحصیلات ارشد و حتی دکتری دارن اما وقتی میپرسی دقیقا الان چه کاری بلدی و چه تخصصی داری و در چه حوزهای مهارت قابل ارائه داری خیلی مشخص نمیتونن پاسخی بدن. یک رزومه چندین صفحهای از شرکت در انواع همایشها و کارگاهها و دورههای آموزشی به شکل متنوع دارن اما آخر مشخص نیست اگه بخوای از این شخص در جایی استفاده کنی دقیقا در کدام بخش قابل به کاری گیری هست.
این مسئله واقعا در جوانان کشور مسئله پر رنگیه. نشون به این نشون که خیلی از جوانان شکایت از بیکاری دارن و خیلی از مهندسان و مدیران در به در دنبال چند متخصص برای انجام یک پروژه هستن و پیدا نمیکنن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات زیسته ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch