eitaa logo
فرنگ، بدون روتوش
2هزار دنبال‌کننده
928 عکس
78 ویدیو
2 فایل
به کانال فرنگ، بدون روتوش خوش آمدید. کانالی متفاوت برای معرفی و شناخت دقیق‌تر ابعاد فرهنگی اجتماعی اقتصادی غرب و شرق، توسط مشاهدات بنده و ایرانیان مقیم @Dr_Mehrabaan ..................... راه ارتباطی 🔴تبلیغات نداریم🔴
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️پوشش مقدس 📝زهرا آزموده [ولینگتون نیوزیلند] به دعوت دوستم که اهل بیروت لبنان بود و با نیت دورهم بودن به دانشگاهش که همایشی برقرار بود رفتم. از اونجا که یکی از اساتیدشو می شناختم با خودم گفتم فرصت خوبیه که به این بهانه با ایشان صحبتی داشته باشم. دوستم قبلا درباره دعوت من به استادش گفته بود و ایشان هم با یک واکنش خیلی خوبی بیان کرده که حتما دعوت کن. وقتی رسیدم، دوستمو پیدا کردم و با هم مشغول صحبت شدیم که استادمون وارد شد. چون فاصله زیاد بود من به نشانه احترام سرمو پایین آوردم و بدون صدا سلام کردم. اما یک مرتبه استاد در میان جمع بلند جواب سلام داد و همین باعث شد کمی توجه‌ها جلب بشه. احساس مهمان ویژه بهم دست داده بود.😄سخنران که اومد از ما خواست که جلوتر بریم، شرایط طوری شد که من و دوست محجبه‌ام ناخواسته ردیف اول قرار گرفتیم. سخنران خیلی مفصل صحبت کرد و از اونجا که موضوع کاملا بی ربط با تخصص من بود واسم خسته کننده شد. صحبت سخنران که تمام شد، دوستم گفت: معلومه خسته شدم و من با شوخی گفتم: نه خیلی خوب بود، از اینکه اونقدر نمیفهمیدم لذت میبردم.😄 کلی خندید و ادامه داد: اشکال نداره، عوضش به وجه خوب داستان فکر کن، گفتم به چی؟ گفت: به اینکه جمعیت محجبه‌ها رو زیادتر و حضورشون رو پر رنگتر کردی! از این نگاه ارزشمند خیلی خوشم اومد، گفتم: راست میگی. اتفاقا داشتم دقت میکردم که در این جمع هشت دانشجو محجبه‌ن. دعوت شدیم برای پذیرایی، یک خانمی در جمع حضور داشت، نمیدونم شاید استاد بود یا نه. اما پوشش مناسبی نداشت. من و دوستم کناری ایستاده بودیم و در حال صحبت بودیم که با این خانم رو در رو شدیم، یک دفعه بی مقدمه گفت: شما ایرانی هستید؟ ما که خیلی تعجب کرده بودم، سرمو به نشانه تایید تکان دادم و کمی گپ و گفت شد. اما برای من که سوال بود، پرسیدم از کجا فهمیدید ایرانی هستم؟ گفت: استادتان به من گفت. نمیدونم بینشون چه صحبتی گذشته بود که از اون جمعیت بحث من مطرح شد و استاد هم منو معرفی کرده. اتفاقا خیلی خانم خوش برخورد و خوش مَشربی بود و متصل صحبت میکرد. در میان صحبت هایش هم گفت که ایران خیلی زیبا و فوق العاده است. و قصد بازدید از ایران رو داره. در طول صحبت هم چندین بار دستشو به سمت یقه باز لباسش میبرد که کمی خودشو بپوشونه. صحبتمان که تمام شد، فرصت رو غنیمت شمردم و بعد از بحث درباره درس و دانشگاه از استاد بابت دعوت ‌تشکر کردم، استاد هم به دور از انتظار گفت: من از حضور شما تشکر میکنم و از شما خوشم میاد. استفاده از واژه «مقدس» برایم بسیار جالب بود‌‌. دوستم اصرار کرد در این روزهایی که دانشگاه ندارم به دانشگاه‌ش برم و با هم مطالعه کنیم. من هم در راستای انگیزه حضور پر رنگ، پذیرفتم.☺️ ⭕️روایت‌های دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ @Farang_Without_Retouch