⭕️ نگاهی به دگرگونی واژگان
در پایان مطلب اول گفتم دور و بر موز مطالب جالب دیگهای هم هستن. از عینک خود موز اگه بخوایم نگاه کنیم، چون موز هسته یا دونه داره یعنی همون نقطههای ریز قهوهای رنگ وسط موز، پس یه جور میوه حساب میشه. اینو به خاطر داشته باشین تا بعد. از دیدگاه گیاهشناسی و بر اساس ساختمان میوه، موز از خانوادهی بِریها [Berry] هست. کیوی، انگور، گوجه فرنگی، بادمجون، فلفل و آووکادو هم از خانهوادهی بریها هستن ولی برخلاف انتظار، توتفرنگی [Strawberry]، توت سفید [Malberry]، تمشک [Raspberry] و شاتوت [Blackberry] با اینکه توی اسم فرنگیشون کلمهی Berry دارن، در علم گیاهشناسی، از خانوادهب بِریها حساب نمیشن، بلکه از خانوادهی "میوههای کاذب تودهای یا تجمعی" [Aggregate Accessory Fruit] هستن.
نامگذاری این میوهها قبل از تدوین علم گیاهشناسی رایج شده و دیگه نمیشه کاریش کرد. اما، به عنوان مثال، زرشک [Cranberry] واقعا از خانواده متشخص بِریهاست. حالا بریم از عینک درختچه یا بوتهی موز ببینیم چجوریه. بر خلاف اونچه رایج شده، موز درخت نداره. اون درختچه یا بوتهی موز از راستهی زنجبیلسانان حساب میشه و مثل گل گلایل ریشهی پیازی داره. بوتهی موز مثل درختها تنهی چوبی نداره و تنهی اون از تجمع برگها تشکیل میشه؛ مثل گل لاله. بنابراین، بر اساس ساختمان گیاه موز، و نه میوهی موز، این گیاه جزو خانهوادهی سبزیها [Herb] محسوب میشه، و چون سبزیها میوه نمیدن، در نتیجه، تلقی عنوان میوه به محصول این سبزی یعنی موز اشتباهه. پس موز هم میوه هست و هم نیست!😄
بستگی داره روی صحبت شما با کدوم بخش از موز باشه. انگشتهای موز خودشونو میوه میدونن ولی بوتهش یا درختچهش خودشو صاحب میوه نمیدونه. بیش از هزار نوع [شاید در ۵۰ گروه متفاوت] موز در دنیا وجود داره. اسامی بعضی از اونا هم جالبن، مثل مونا لیزا، آیسکریم، هزار انگشت و گولد فینگر [انگشت طلایی، برگرفته از انگشت، واحد شمارش موز.] اما عنوان اون نوعی که ما امروزه به عنوان موز مصرف میکنیم، کَوِندیش [Cavendish] هست که متداولترین نوع موز در دنیاست، صرفا چون اروپاییها و آمریکاییها از این نوع خوششون اومده. شاید مردم کشورهای دیگه انواع دیگهای از موز رو بپسندن ولی فرصت امتحان کردنش رو نداشتن.
اروپاییها با موز از طریق مردم سنگال آشنا شدن ولی الان بزرگترین تولیدکنندهی موز در دنیا کشور هند و برزیل هست و کشور سنگال بین تولیدکنندهگان مطرح موز در دنیا نیست. موز اصالتا در طبیعت وحشی دارای هستههای متعدد، سخت و بزرگی هست. خوردن اون موزهای وحشی کار راحتی نیست و باید دائم دونهها رو بیرون آورد، چون سفت هستن و قابل خوردن نیستن. اما موزهایی که ما مصرف میکنیم، توسط آدمیزاد عقیم شدن و دونههای اون به کوچکی سر سوزن هستن تا بشه اونو بیدردسر خورد. خب تا حالا گل موز دیدین؟ جالبه که بوتهی موز گل هم میده؛ گلهایی که گاه از خود موزها بسیار بزرگتر هستن. توی کشورهای جنوب شرقی آسیا از گل موز به عنوان سبزیجات استفاده میشه و توی بازار به فروش میرسن.
بعضی از موزها هستن که میوهشون زیاد مورد استفاده نیست، مثل موز حبشی که انگلیسیها بهش [Ensete] میگن. در واقع محتوای ساقه و ریشهی این موز مورد توجه مردم اتیوپی بوده و از اون به عنوان منبع تأمین نشاسته استفاده میکنن. این موز فقط در اتیوپی شناخته شدهست و به دست مردم این کشور اهلی شده. گل موز حبشی یکی از بزرگترین گلهای خانوادهی موزهاست. موز مصارف غذایی متعدد داره و در کشورهای آسیای جنوب شرقی، هند و آفریقا، غذاهای متنوعی از موز درست میشه. یکیش همون موز حبشی بود که عرض شد. در شمال ایران، از موز برا تهیهی مربا استفاده میشه که خیلی هم با نون و کره خوشمزه از آب در میاد.
یادمه از قدیمیها شنیدم که وقتی موز تازه وارد ایران شده بوده، بعضیا افراد ناآشنا رو سر کار میذاشتن و میگفتن که این بادمجون زرده.[اونا احتمال قوی نمیدونستن که موز و بادمجون واقعا هم خانواده هستن]. وقتی طرف میپرسیده که چی کارش میکنن، برا خنده جواب میدادن که سرخش میکنن، لای نون میذارن و میخورنش. ولی واقعا توی اندونزی همین بلا رو سر موز میارن. یا مثلا توی مالزی موز رو میپزن و باهاش دسر و شیرینی درست میکنن. توی تایلند با مغز ساقهش و توی هند با خود میوهش خوراکِ کاری درست میکنن. توی نیکاراگوئه از برگش برا دلمه کردن استفاده میکنن و فیلیپینیها هم از گل موز خوراک تهیه میکنن.
به هر حال موز پیشینه عجیبِ واژهای و بهرهبرداری از خودش داره. امیدوارم که این دادهها مفید بوده باشه😄
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️مردمِ غیر رسمی
📝علی فراهانی [استکهلم]
مردم سوئد و به طور کلی منطقه اسکاندیناوی، مردم غیر رسمی و خیلی سادهای هستن. اینجا در عین رعایت احترام و ادب متقابل، همه همدیگه رو با اسم کوچیک صدا میکنن. هلنا، استاد فرهنگ سوئدیمون با یه حالت استیصالی میگفت "من خیلی وقتها که با افراد مهمی در کشورهای دیگه مکاتبه دارم، خیلی سعی میکنم رسمی بنویسم، ولی اصلاً بلد نیستم، نمیتونم!" یکی از سختترین چالشهای من این بود که اساتیدم رو با اسم کوچیک صدا کنم، واقعاً معذب میشدم بگم "هِی هانس!" ولی به خواست هلنا احترام گذاشتم که گفت: دانشجوهای بینالمللی، لطفا ما رو همونطور که دوست داریم و راحت تریم صدا کنین.😅
تنها کسی رو که با اسم کوچیک صدا نمیزنن و در موردش ضمیر جمع به کار میبرن، اعلیحضرتشون کارل گوستاف شانزدهم، پادشاه سوئده! در مورد رفتار و لباس پوشیدن هم همین سادگی و بیتکلفی دیده میشه، نه اینکه کثیف و شلخته باشن، برعکس، با توجه به سطح درآمد بالا، مردم بسیار مرتب و خوشلباس اما به سبک راحت و غیر رسمی ظاهر میشن و راحت و صمیمی ارتباط برقرار میکنن. عکس بالایی، آنا، رئیس یک شرکت انرژی در سوئد هست که به دعوت هانس اومده بود در یک جلسهی رسمی برای ما از افقهای انرژی در سوئد بگه. نصف مدت سخنرانیش روی میز نشسته بود و راحت حرف میزد...😄 یا مثلا اون دو نفر عکس پایین، توی بازار دوست داشتن این شکلی لباس بپوشن، جالبه که هیچکس هم بهشون نگاه نمیکرد.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️استودیوی طراحی خانه
در فروشگاه وسایل و دکوراسیون منزل Living Spaces، قسمتی در نظر گرفته شده که مشتریان میتونن توسط یک نرمافزار، در کمتر از ۵ دقیقه، المانهای مورد نظر خودشون رو کنار هم بچینن و تصویری سه بعدی از طراحی مد نظرشون دریافت کنن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️آشنایی با مدارس آمریکا
در آمریکا شروع سال تحصیلی هرساله از پنجم سپتامبر تقریبا نیمه شهریور ماه آغاز میشه. تحصیلات ابتدایی و متوسطه در آمریکا تا دیپلم اجباری هست و کسی نمیتونه دوازده سال تحصیلات ابتدایی و متوسطه خودشو در مدارس خارج از آمریکا بگذرونه، و یا اصلا درس نخونه. مدارس عمومی در آمریکا تا دیپلم مجانی و در مدارس خصوصی پولیه. [سالانه بین ۳ تا ۱۰ هزار دلاربرای هر دانش آموز]. با شروع سال تحصیلی ، کودکان در سن ۵ سالگی به مدرسه میرن و تحصیل رو با کلاس آمادگی آغاز میکنن و پس از اون تا کلاس پنجم دوران تحصیلات ابتدایی و سپس به مدت سه سال تا کلاس نهم در مدارس راهنمایی [Secondary School] تحصیل میکنن.
و از کلاس نهم تا دوازدهم به مدت ۴ سال به دبیرستان [High School] میرن. در مورد سال تحصیلی قوانین مدارس توی هر ایالت با همدیگه فرق داره. بعضی ایالتها تعطیلی تابستونه نداره و توی طول سال مدارس باز هستن
بعضیها ۴۵ روز تحصیل، ۱۵ روز استراحت و بعضیها هم مثل تقویم آموزشی کشور خودمون، از اول مهر تا اول تیر ماه سال بعد هست. در بعضی مدارس خصوصی به ویژه مربوط به اقلیتهای مذهبی، همه سطوح آموزشی تا دیپلم [از ابتدایی تا دبیرستان] در یک مدرسه متمرکز هستن.
کیفیت مدارس عمومی معمولا ونه همیشه به میزان مالیاتی بستگی داره که مردم یک منطقه به دولت میپردازن. بنابراین در مناطق ثروتمند کیفیت مدارس عمومی بهتر است و بالعکس. به علاوه مدارس خصوصی بسته به تعلقات اجتماعی فرهنگی و میزان شهریهای که دریافت میکنن عموما خدمات آموزشی و رفاهی بیشتر و پیشرفتهتری ارائه میدن.
در ادامه چند نکته در مورد تحصیلات ابتدایی و متوسطه در آمریکا اشاره خواهم کرد:
• آمار دانش آموزان: طبق آمار رسمی، با شروع سال تحصیلی در آمریکا بیش از ۳۵ میلیون دانش آموز به مدرسه میرن که ۲۲ میلیون نفرشون از خدمات تقریبا مجانی اتوبوسهای مدارس استفاده میکنن.
• زبان دومیها:
آمریکا به دلیل اینکه کشوری مهاجر پذیره، همواره در مدارس با ورود دانش آموزان تازهای روبروست که ممکنه زبان انگلیسی بلد نباشن. این دانش آموزان در هر سنی و سطحی که باشن، باید مدتی رو در مدرسه به کلاسهای خاصی به نام ESL که انگلیسی رو به عنوان زبان دوم آموزش میدن برن تا تواناییهای لازم رو برای شرکت در کلاسهای معمولی پیدا کنن. نوع این کلاسها و طول مدت آنها بسته به سطح زبان انگلیسی دانش آموز داره،اما این دوره میتونه بین یک تا چهار سال ادامه پیدا کنه.
ادامه دارد...
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️داستان منو و مسئول کنفرانس
📝 زهرا آزموده [ولینگتون نیوزیلند]
ماه مبارک رمضان گذشته به یک کنفرانس دعوت شده بودم. به مسئول ذیربط پیام دادم چون مدارس تعطیل هست و کسی نیست مراقب دخترم باشه امکان داره با بچهام بیام کنفرانس؟ جواب داد که هیچ مانعی نداره و میتونی بچهتو بیاری. با دخترم تسنیم رفتیم کنفرانس، موقع ظهر ناهار دادن و من غذامو دادم تسنیم و از سالن بیرون رفتم تا بوی غذا گرسنهم نکنه.
وقتی برگشتم یکی از مسئولین کنفرانس که خانم بود سمتم اومد و گفت: شما به خاطر ماه شریف رمضان که مسلمانها روزه هستند ناهار نخوردید؟ [عنوان شریف رو که برای رمضان بکار برد خیلی ذوق کردم] گفتم: بله. گفت: پس هماهنگ میکنم که یک غذا به شما بدن و لطفا با خودتون ببرید. گفتم: من سهم خودمو گرفتم و به دخترم دادم ممنون از شما. خانم رفت و با یک ظرف غذا برگشت و گفت: "مسئول اصلی کنفرانس گفته باید به شما غذا بدهم که برای افطار ببرید. مطمئن باشید که غذاش حلاله."
تشکر کردم و پرسیدم: "شما چطور در مورد رمضان و روزهداری میدونید؟" گفت: "ما یک همکار مسلمان از کشور بوسنی داشتیم. آنقدر مهربان و خوش برخورد بود که خودمان نسبت به دین او کنجکاو میشدیم و از او یاد گرفتیم. متشکر از اینکه با وجود روزه بودن به کنفرانس اومدید. اگه از قبل گفته بودید برای کنفرانس بعد از اتمام ماه دعوتتون میکردیم." من هم از محبت و درک متقابل او تشکر کردم. اونجا بود که تاثیر رفتار و عمل یک مسلمان رو درک کردم و سعی کردم که در این کشور غریب الگوی رفتاری برای دیگران باشم.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️توالت قابل حمل
استفاده از اینگونه توالتهای موقت در آمریکا خیلی رواج داره. مثلا جایی که ساخت و ساز در حال انجامه، یه دونه از این یونیتها مستقر میکنن که کارگران بتونن استفاده کنن. یا وقتی در جایی مراسم یا تجمعی برگزار میشه و توالت کافی وجود نداره، چند تا از این یونیتها رو الزاما قرار میدن.
معمولا در کنار یک یونیت، مخزن آب هم قرار میدن که برای شستشوی دست استفاده میشه. طبیعتا داخل توالت مثل سایر جاها خبری از شلنگ آب یا آفتابه نیست و هر کسی بخواد باید خودش ببره. چون آمریکاییها با دستمال کاغذی فرآیند پاکسازی رو انجام میدن. قیمت اجارهی این نوع توالتها چیزی بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ دلار در ماه هست.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ پارتیبازی
ورودی خیابون مجتمعای که من توش بودم رو داشتن تعمیر میکردن. پیمانکار گیر داده بود که توری حفاظ دور مغزهگیر آسفالت رو باید یه جوشکاری که گواهی داره[همون جواز کسب خودمون] جوش بزنه. گاهی یه چیزای مسخرهای میخوان که خودشونم خندهشون میگیره ولی میگفت به ما اینجوری گفتن. با مسئول مجتمع رایزنی کردیم. خلاصه همکارا گشتن و با هزار بدبختی یه جوشکار گواهیدار پیدا کردن.
پسره که اومد داخل محوطه ایکی ثانیه فهمیدم که ایرانیه. باهاش سلام علیک کردم. اسمش حسین بود. تنها جوشکار دارندهی گواهی مورد نظر، اونم ایرانی! حسین توی ایران مهندس مکانیک بوده با سابقهی ۱۷ ساله و ۷ سال هم انگلیس زندگی کرده. گفتم چرا اومدی اینجا؟ گفت: "از درد پارتیبازی توی ایران فرار کردم اول رفتم انگلیس." لبخندی زدم؛ توی هوا منظورمو زد. ادامه داد: "ولی اونجا هم همهی کارامو با رابطه و آشنا پیدا کردم". بعد هر هر میخندید. "بابا ما فکر میکردیم انگلیس از این خبرا نیست."
اون اوایل که رفته بودم انگلیس ۲۰۰-۳۰۰ جا که میشد برا کار اپلای کردم. توی روح باباشون، حتی یکیشونم نگفت بیا مصاحبه حداقل. با یه ایرانی اهل مشهد آشنا شدم و بعد از ۲ سال انتظار، یه هفته بعدش رفتم سر کار. اونام تازه به زبانم گیر دادن ولی این رفیقمون قول داد که حلش میکنیم. کار رو کامل بلد بودما ولی نمیتونستم لامصبو توضیح بدم.
شمارهشو گرفتم که شاید روزی به کار بیاد. به قول خودش توی یه خانوادهی مذهبی توی تهران بزرگ شده اما چند وقت بعدش یه عکس ازش دیدم با یه لیوان آبجو دستش. فکر میکنید کی کنارش نشسته بود؟ همون ایرانی که براش اولین بار با پارتیبازی کار پیدا کرده بود! بالاخره جوّ زندگی غربی آدما رو تغییر میده. خدایا اینجوری ما رو تغییر نده.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ نماز خانه در رستوران
وارد یک رستوران فستفود در کلیفرنیا شدم که این نوشته رو دیدم: "میخواید نماز بخونید؟ بهمون بگید موسیقی رو خاموش کنیم. ما رو در دعاهاتون فراموش نکنید. با عشق، تیم رستوران". صاحب رستوران یک آمریکایی بود که بسیار احترام به مشتریها میگذاشت و غذای حلال در آن سرو میکرد.
📍رستوران Lados، در شهر SunnyVale، ایالت کلیفرنیا
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️رفته بودم فروشگاه، تو قسمت غذاهای آماده یک غذا دیدم روش نوشته بود جواهر پلوی زعفرانی. فکر کنم منظورش همون مرصع پلوی خودمون بوده. قیمت یک پرس ۸۰۰ گرمی ۱۰ دلار.
📸زهرا آزموده[ولینگتون نیوزیلند]
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
سلام
ببینین بطور کلی نمیشه چنین چیزی رو گفت. همونطور که در سلسله پستهای "فرآیند اپلای" توضیح دادم، فاند دانشگاهها و اساتید بستگی به وضعیت مالیشون داره و معمولا بر اساس هزینههای معمولی زندگی دانشجویی در شهر مربوطه تعیین میشه.
اما ممکنه دانشگاه و استادی باشه که به دلیل محدودیت منابع مالی، در کلیفرنیا خصوصا، فاند تیإی و آر إی که میتونه تامین کنه کفاف هزینههای بالای زندگی رو نده. بطور کلی راجع به یک ایالت اون هم ایالتی به بزرگی کلیفرنیا که دهها دانشگاه در شهرهای کوچک و بزرگ داره نمیشه حکم داد و باید هر دانشگاه رو بررسی کنید. یه راهش اینه از طریق لینکداین یا سایت دانشگاهی که مد نظرتون هست، دانشجوهای ایرانیش رو پیدا کنید و در مورد تناسب فاند و هزینههای زندگی بپرسید.
امیدوارم هر جا هستین موفق باشین
⭕️نظم غیرانسانی
📝پریسا محمودی [لاهه هلند]
وقتی وارد دنیای غرب میشی از شدت نظم در خیلی موارد شوکه میشی. اوایل خوشت میاد، از با برنامه بودن و دقیق بودن و سر وقت بودنها احساس رضایت میکنی. اما به مرور خلاءهایی رو حس میکنی. نظم بیرحمانه کمکم در اتفاقات مختلف خیلی آزارت میده. از اینکه حساب نمیشی. به عنوان انسان دیده نمیشی. ناگهان احساس میکنی اسیر شدی. اسیر یک نظم رباتیک که اگه طبق اون پیش نری بین چرخدندههای منظمش خورد میشی.
داستان خودمو بگم که ملموستر بشه. دستم سوخته بود و مسئول اورژانس هلند مثل ربات فقط تکرار میکرد که نباید اورژانس میومدی. باید قبلش تلفنی وقت میگرفتی.🤦🏻♀😑 و مم مات و حیران، فقط میگفتم بابا نمیدونستم، اما الان درد دارم. میترسم عفونت کنه. باز مثل پلی کردن مجدد نوار، جملاتش رو از ابتدا تکرار میکرد و هی تکرار میکرد و هی تکرار، تکرار، تکرار....
غرب اونقدر قانونمداره که حتی انسانیت هم مانع رعایت قانونش نمیشه. قبلا غصه میخوردم از برخی بینظمیها در ایران و تصور میکردم باید تلاش کنیم به نظم غربیها دست پیدا کنیم. الان نظر دیگری دارم. نظم منهای اتصال به جهانبینی الهی هم کار دست بشر میده. اونقدر همه مقید به رعایت آنچه به آنها دیکته شده میشن که حاضرن حتی بیتفاوت از کنار هر حادثهای عبور کنن. چون ممکنه دخالتشون، نظم جامعه رو بهم بزنه.
خیلی باید مراقب باشیم. برخی آدمها و بخشها در ایران هم ناخواسته به سمت چنین نظم بی پشتوانهای میرن. راه نجات، داشتن نگاه فلسفیه. اصلا فلسفهی داشتنِ نظم چه بود؟ خود نظم داشتن که هدف نیست که همه چیز قربانیش بشه... نظم قراره فرصت انسانتر شدن و انسانیتر عمل کردن رو مهیا کنه. نه خودش هدف غایی باشه که بخاطر تحققش، انسانها هم قربانی بشن...
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️فرهنگ آمریکاییها بعد از زایمان
📝آزاده محبیان، [پزشک اطفال فارغ التحصیل دانشگاه علوم پزشکی تهران؛ ساکن آمریکا]
یه رسم خوب که اینجا وجود داره اینه که وقتی خانمی وضع حمل کرد یا حتی اگه جراحی داشت یا بیمار بود، آشنایان و دوستانش تا یکی دو هفته نوبتی داوطلب میشن و غذای ناهار و شام خانوادهی فرزند دار شده رو تهیه میکنن. علتش اینه که والدین اکثر خانمها پیشش نیستن تا بعد زایمان، مادر رو حمایت کنن و بهش برسن. برای برنامهریزی و راحت کردن تهیهی غذا، حتی سایت وجود داره که یه نمونهش رو میتونین ببینین.
میشه در این سایت برنامهریزی کرد که به مدت n روز برای این خانواده میخوایم غذا تهیه کنیم و تعدادشون اینقدره، این آلرژیها و حساسیتهای غذایی رو دارن و آدرسشون اینه. بعد یه لینک بین داوطلبها به اشتراک گذاشته میشه و هر کسی یه روز رو انتخاب میکنه و مینویسه چه غذایی درست میکنه و میبره. در سایت Meal Train امکان گذاشتن گیفتکارت برای تهیهی غذا از رستوران هم وجود داره و میشه یادآورهای ایمیلی ارسال کرد و همینطور آلبوم عکس ساخت و با شرکتکنندگان به اشتراک گذاشت. این سایت در کشور آمریکا به شدت مورد استفاده قرار میگیره و خانمهایی که زایمان انجام میدن، توسط دوستانشون حمایت میشن که به افسردگی بعد از زایمان دچار نشن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️حفاظت از محیط زیست
اینجا مرز شهر میلپیتاس و فریمانت در سیلیکونولی هست. در تابلو نوشته شده استفاده از وسایل آتشبازی در فریمانت ممنوعه. این ممنوعیت از سال ۱۹۸۶ برپاست و برای کاهش جراحات، آتش سوزیها و آسیبها به طبیعت در نظر گرفته شده است. خاطیان از این قانون، تا ۵۰ هزار دلار جریمه شده یا تا یکسال به زندان محکوم میشوند.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️تجربیات زندگی در آمریکا و کانادا
📝ﺭﺿﺎ نجفی[اﺳﺘﺎﺩ ﺭﺷﺘﻪ ﻫﻴﺪﺭﻭﻟﻮﮊی، ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻭﺳﺘﺮﻥ اﻭﻧﺘﺎﺭﻳﻮ، ﻛﺎﻧﺎﺩا]
• بخش سوم: مسائل فرهنگی
قسمت چهارم: فرهنگ رانندگی
در مورد رانندگی خوب این جوامع سخن فراوان گفته شده و در اینجا سعی میکنم از زوایای دیگری به این مسئله بپردازم. پرداخت جریمههای سنگین در صورت تخلف تنها یکی از عوامل کنترلی است و میزان آن در وبسایتهای راهنمایی و رانندگی ایالتهای مختلف برای هر مورد تخلف ذکر شده است. تخلفات رانندگی همچنین در رکورد شخص ثبت میشود و به عنوان نمونه باعث میگردد که تخفیفهای بیمهی اتومبیل برای مدتی شامل حالش نشود.
برخی تخلفات سنگینتر مانند رانندگی در حال مستی یا سرعت بسیار زیاد ممکن است در وضعیت کاری و استخدامی شخص نیز تاثیر منفی بگذارد. اما عوامل دیگری نیز در رعایت رانندگی درست در این جوامع دخیل هستند و عموما رانندگی در این کشورها همراه است با تاکید جدی بر رعایت حق تقدمها، آشنایی با علائم رانندگی و سایر قوانین راهنمایی و رانندگی و رعایت آنها.
امتحان رانندگی شامل یک امتحان کتبی است که نیازمند مطالعهی کتابی نسبتا مفصل در مورد رعایت احتیاط در رانندگی، رعایت حق تقدم و شناخت قوانین است. بخش عمدهی امتحان عملی نیز نشان دادن توانایی در رعایت کامل قوانین، رانندگی محتاطانه و بیخطر و رعایت حق تقدم است، و تنها قسمتی از آن به قول ما به داشتن دست فرمان خوب اختصاص مییابد، ضمن اینکه اکثر اتومبیلها اتوماتیک هستند. دوستان و آشنایان متعددی که در ایران بیش از ۱۰ سال رانندگی میکردند در امتحانات عملی چندین بار رد شدند، نه به خاطر دست فرمان و رانندگی ضعیف بلکه به دلیل عدم رعایت دقیق اصول حاکم و رانندگی محتاطانه.
در این جوامع زدن بوق بیمورد، چراغ زدن برای گرفتن راه، و در کل رعایت نکردن حق تقدمها بسیار زشت و بیادبانه تلقی شده و با واکنش تند سایر رانندگان مواجه میشود. بارها ملاحظه کردهام هنگامی که عابر پیاده و یا اتومبیلی به دلایلی باعث کندی حرکت و یا توقف سایر خودروها شده، سایر رانندگان بدون بوق زدن و واکنشهای دیگر تنها محترمانه صبر کرده تا مسیر حرکت دوباره آزاد شود. نکتهی بسیار مهم، دقت کامل در قرار دادن علائم رانندگی در تمام خیابانهای اصلی و فرعی است که در تمام شرایط تکلیف راننده را برای تنظیم سرعت، ایست کامل، پارک و غیره روشن میکند.
رعایت نکردن هر کدام از این علائم ریسک جریمه شدن را بالا میبرد، از جمله سرعت بالای ۳۰ کیلومتر در ساعت در نزدیکی مدارس، عدم ایست کامل در تقاطعها و جایی که تابلوی ایست نصب شده، عدم رعایت سرعتهای مجاز در کوچهها، خیابانها و اتوبانها، پارک اتومبیل در کوچههایی که تابلوی مخصوص پارک اهالی منطقه نصب شده.
این دقت و توجه ویژه در استفاده از علائم سهمی عمده در ایجاد نظم و ترتیب در این جوامع دارد به نحوی که یک تابلوی غلط ممکن است در رادیو و تلویزیون خبرساز شود. به نظر میرسد با ارائهی قوانین شفاف، علائم رانندگی کامل، و اجرای جدی قوانین همراه با فرهنگسازی توانستهاند حمل و نقل بسیار امنتر و بهتری ایجاد نمایند.
ادامه دارد...
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️حساب و کتاب دقیق
📝 خاطره ابراهیمی [برلین]
چند ماه پیش یک لوستر و یک آباژور از یکی از فروشگاههای بزرگ لوازم خانگی به اسم XLutz خریده بودم. لوستر رو همون موقع بهم تحویل دادن و گفتن برای آباژور باید حدود یک ماه صبر کنم تا از اتریش به انبار آلمان بیارن و تحویل بگیرم. فاکتور رو برای مجموع خریدم نوشتن و من بخشی از اونو که مربوط به لوستر بود، همون موقع پرداخت کردم، و بقیه رو گذاشتم برای موقع تحویل آباژور.
طی اون یک ماه نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم آباژور رو نخرم! نگران بودم سفارشی رو که رسیدنش به انبار بیشتر از یک ماه طول کشیده، کنسل کنم و اونها قبول نکنن. اما فقط گفتن "چون فاکتور رو امضا کردین، برای لغو سفارش باید به شخصا به فروشگاه بیایید و برگه رو امضا کنین". وقتی به فروشگاه رفتم عجله داشتم، اما مسئول فروشگاه برای اون یک امضای من، یک ربعی بود که داشت با حوصله مدارک و صفحات مختلف برگه سفارشمو مرور میکرد.
پرسیدم یک کنسل کردن مگه چقدر باید طول بکشه؟! گفت "مشکل اینجاست که فروشندهای که فاکتور رو برای شما نوشته، مبلغ دریافتی از شما رو به عدد روند بعدی گرد کرده. یعنی شما برای لوستر، کمی پول اضافه پرداخت کردید. حالا که سفارش آباژور رو کنسل میکنید، ما باید اون یک یورو و هشتاد و پنج سِنت رو به شما برگردونیم و دارم فکر میکنم چطوری این مبلغ رو وارد فاکتور جدید بکنم"!!
گفتم ۱/۸۵ یورو مهم نیست و من عجله دارم. اصرار داشت که حسابهای فروشگاه اشتباه خواهد شد و برای هر سنت که از مشتری بیشتر گرفتن باید پاسخگو باشن. ۱۰ دقیقه بعد، چند طبقه پله برقی فروشگاه به اون بزرگی رو اومدم پایین، تا برم و از صندوق، یک یورو و هشتاد و پنج سنت تحویل بگیرم، و به عذرخواهی مسئول صندوق فروشگاه از اتفاق پیش اومده گوش بدم.
📸پ.ن: از فضای داخلی فروشگاه چند تا عکس گرفتم. واقعا توی این مجموعه تنوع لوازم بسیار بالاست.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نگاهی به شهر نیویورک از طبقهی صدم برج Legal Solutions که ۳ سال پیش گرفته بودم.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
⭕️ ارتباط دانشگاه با شرکتهای دانش بنیان
📝علی فراهانی [استکهلم، سوئد]
یکی از کارهای قشنگ و الهامبخشی که من اینجا میبینم، برگزاری رویدادهایی توسط تشکلهای دانشجویی و دعوت از شرکتهای دانشبنیان برای معرفی کارهاشون و دادن ایده به دانشجویان هست. این رویدادها معمولا در قالب "لانچسمینار" برگزار میشه، به این معنی که شرکتهای مدعو اسپانسر میشن یه ساندویچ مختصر برای شرکتکنندهها تهیه کنن. انجمن ما در راستای معرفی ابعاد مختلف توسعه پایدار، چند روز پیش لانچ سمیناری برگزار کرد. در این رویداد دو نفر متخصص فعال در صنعت غذایی رو دعوت کرده بودن که sustainability در صنایع غذایی و چالشها و پیشرفتها در این موضوع رو معرفی کردن.
طبق معمول یکی از بزرگواران مدعو ایرانی بودن. شرکتِ ایشون در اینجا توسعه دهندهی مزارع عمودی برای کشت سبزیجات و میوههای بوتهای هست، حالا اینطور که خودشون توصیف میکردن با روشی کاملا هوشمند و پایدار و بازدهی خیلی بالا، مثلا برای کنترل محصولات شون از بینایی ماشین استفاده میکنن.
نفر دوم هم خانوم Katarina Cumselius بودن که در مورد چالشهایی که گسترش شهرنشینی برای مزارع ایجاد کرده، مثل کاهش کیفیت خاک کشاورزی و همینطور قیمتگذاری ناعادلانه محصولات غذایی و اینکه سود بیشتر به جیب بخش تجاری میره و نه کشاورز تولید کننده صحبت کردن. گویا شرکت اینها راهکارها و برنامههایی برای رفع این چالشها در ابعاد مختلف، از تقاضای تغییر سیاستگذاری تا راهحلهای علمی حل مساله و حمایت از کشاورزان انجام میده.
اینکه اینجا بخش خصوصی تا این حد فعالانه در مسائل کشور مشارکت داره، واقعا تحسین برانگیز و قابل الگو برداری هست. برگزاری رویدادهای این مدلی از یه طرف زیرساخت علمی لازم از طریق جذب مشارکت ایدههای دانشجویان رو فراهم میکنه و از طرفی حمایت اجتماعی رو با آگاهسازی نسل جوان برای آمادگی تغییرات بزرگ جلب میکنه.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️داستان منو و مدرسه دخترم
📝زهرا آزموده [ولینگتون نیوزیلند]
نزدیک مدرسه به تسنیم میگم کجا پیادهات کنم؟ جواب میده: "پیش ننه بِپَّریان. خیلی مهربونه، همیشه بهم لبخند میزنه." نمیدونم اسمش چیه ولی من اسمشو گذاشتهم "ننه بپـّریان". چرا؟ چون یک مادربزرگ بانمکه که علامت ایست رو دستش میگیره و میپره وسط خیابون تا راهو برای دانش آموزان باز کنه. گاهی هم آهسته و لنگ لنگان وارد خیاوان میشه تا راهو بر رانندهها ببنده و برای دانش آموزان راه بگیره.
هر روز صبح و عصر، در هوای آفتابی و بارانی این ننه بزرگِ دوست داشتنی، جلوی درب مدرسه ایستاده تا هم ترافیک رو و هم عبور و مرورِ امن بچه ها رو کنترل کنه. لابد به خودش هم احساس مفید بودن و مشارکت داشتن در اجتماع دست میده. زمان آغاز به کار و تعطیلی مدارس، از جلوی هر مدرسهای که رد میشم دو سه تا از این پیرزن، پیرمردهای داوطلب با جلیقهی شبرنگ و کلاه نارنجی و علامت ایست، مشغولِ راهنمایی بچهها و ماشینها هستن.
این طرح داوطلبانه با نظارت سازمان حمل و نقل کویینزلند برقرار شده تا هم دانش آموزان با امنیت در اطراف مدرسه تردد داشته باشن و هم از ترافیک و به هم ریختگی خیابان کاسته بشه. افراد داوطلب در سایت دولتی ثبت نام میکنن تا بعد از دریافت اطلاعات لازم در مدرسه محدودهی زندگیشون مشغول به این کار بشن.
⭕️روایتهای دست اول از تجربیات و مشاهدات ایرانیان ساکن فرنگ
@Farang_Without_Retouch