خیلی خوبه که آخرین شب چهارصد و سه قراره خوب بگذره و تو راستای صحیح گریه کنم.
کاش آخرین احساس خوشبختی ۴۰۳ تو نجف بهم دست میداد. میزان غبطه و بغضم به حال اونایی که امشب نجفن از حیطه ی احساسات خارجه. ((:
فراریِمسلحبهقلم
پارسال همین موقعا ناراحت بودم که چهارصد و دو داره تموم میشه. ولی امسال با اینکه شاید خیلی بهتر از پا
نمیتونم بگم خوبِ خوبِ بودی، یا بد بد. عجیب و غریب بودی، اما خیلی خوب میتونستم بفهممت. هم یکسری جاها کلی اذیتم کردی هم به وقت وقتش هوامو داشتی. خیلی کنارت خندیدم، تصمیم های بزرگ گرفتم و سعی کردم بهشون عمل کنم.. قول میدم عکس و فیلمایی که ازت گرفتم و نگه دارم و متنایی که رو صفحه های عمرت نوشتم و، هیچوقت دور نندازم. ممنون که کمکم کردی بزرگتر شم، و خیلی چیزا رو بهتر و عمیقتر بفهمم، و مثل چهارصد و دو انقد خودمو اذیت نکنم. ممنون که شروع شدی و پا به پای من قدم زدی. ممنون که گذاشتی کسایی که دوستشون داشتم و دیگه نیستن رو، ببینم. چهارصد و چهار، این آدمارو از من میگیره. خلاصه که، دوستداشتنی میمونی.. خداحافظت.
یادگاری: چند دقیقه بعد از رفتنت*
[ ' پایان ابدی هزار و چهارصد و سه. 🧩 ]
فراریِمسلحبهقلم
- باقیمونده از 1402 ؛ 🤍 -
43.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
' باقیمونده از 1403 💙 '
فراریِمسلحبهقلم
' باقیمونده از 1403 💙 '
خب، کلیپ چهارصد و سه از اینم میتونست خیییلی خیلی قشنگتر بشه. این چندروز سر فرمت شدن کارت sd و پاک شدن همه ی فیلما و ولاگام که کلی خاطره داشتم باهاشون، خیلی فشار خوردم و تهشم نشد که مموریم احیا شه. این فیلما ام برای بعد از تایمیه که مموریم مُرد. بازم خداروشکر که عکسامو داشتم وگرنه که واقعا استغفرلله.🎀
فصل باز کردن پنجره های اتاقم، و پنجره ی ماشین رسیده و واقعا خوشحالم از بابتش