امتحان به خودی خود رو مخم هست
اگه امتحان ریاضی باشه که حاضرم براش رگ بزنم.
خیلی وقته احتیاج دارم به خوندن یه رمان جدید، تموم کردن سریالام با وقت آزاد و همش حرم و هیئت و بیرون رفتن و یللی تللی، ولی برای واقعنی وقت هیچکاریو ندارم و زیر تیغ امتحانا و درسا هستم
ترکیب سه چهار پنج شیش هفت هشت تا غم کوچولو و بزرگ و خوابی که تو بعدازظهر پاییز کابوس شده و دلتنگی و حرم خواستن و میل به تموم شدن یک چیزی که نمیدونم چیه.