آدمه دیگه بالاخره دلش میگیره، یروز که خیلی بهش فشار اومد تموم بدبختیای گذشته و حال و آیندشو میاره جلو چشمش و میشینه زار میزنه.
دیگه خانوادم تو این سالا دستشون اومده که اگه عصبانی و ناراحتم قطعا ببرنم خرید درست میشم.
یسری روزا ام مثل امروز هیچی ندارم بگم اینجا، ولی خودمو مجبور به حرف زدن و پیام دادنم نمیکنم، حرف نزدن بهتر از حرف رایگان زدنه.✅
فراریِمسلحبهقلم
سه پارچه آقا در یک قاب. ❤️🔥 حاج مهدی، حاج میثم، نوشه ور.
عه بچها الان دیدم طاهری و داداششم هستن. :))
پنج پارچه.
فراریِمسلحبهقلم
یسری روزا ام مثل امروز هیچی ندارم بگم اینجا، ولی خودمو مجبور به حرف زدن و پیام دادنم نمیکنم، حرف نزد
من یه ساعت پیش:
حرف رایگان نمیزنیم🤏🏻
بعد الان: پنج پارچه، اینم شیش پارچه..
انقد چند وقته همش خودم تنها/با دوستام رفتم حرم دلم برای با خانواده حرم رفتن تنگ شده
انقد معتاد چای شدم که اون هفتاد و دو درصد آب بدنم الان از چای تأمین میشه کاملا.