یادش به خیر سال اول و دوم شورا برای طب سینایی زیاد خون دل خوردیم!
امان از دست مسئولانی که از ظرفیت بالای طب سنتی در تمدنسازی و بالارفتن پرچم علمی کشور با دانش و زبان فارسی و آثار چشمگیر اقتصادی این علم، غافل بودند!
امیدواریم در دولت جدید اتفاقی بیافتد..
مروری بر خاطرات و تلاشها: 👇
هدایت شده از ✅ فرهنگ در شهر👌
نماینده ولی فقیه در استان در شورای فرهنگ عمومی همدان:
👈از ظرفیتهای موجود در همدان در عرصه طب سنتی باید به نحو احسن استفاده کرد
👈بخشی از بیمارستانهای همدان با محوریت طب سنتی، زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی میتوانند پذیرای بیماران باشند
•┈┈••✾••┈┈•
🆔 @shabani_ir
🌐 habibshabani.ir
هدایت شده از ✅ فرهنگ در شهر👌
در جلسه دیروز شورای فرهنگ عمومی با موضوع: برگزاری اجلاسیه سالانه همدان مرکز جهانی طب سینایی
هدایت شده از ✅ فرهنگ در شهر👌
دیروز در شورای شهر
طرح الزام شهرداری به اختصاص حداکثر، ده هکتار زمین مناسب، جهت تاسیس بیمارستان طب سنتی در همدان
با رای اکثریت اعضاء به تصویب رسید.
☝اینها مصوبات سال ۴۰۱ بوده...
مسئولان مربوطه در استانداری، علومپزشکی و... حتی با بودجه و همت شورای شهر و شهرداری، مجوز برگزاری اجلاسیهی طب سینایی و بیماستان طبی را صادر نکرده و حمایتی از این تصمیم بزرگ و تمدنآفرین شورا نکردند!!!
ای کاش بهانهشون پول بود..!
در شرایطی که روز به روز شاهد گسترش قارچ گونه کلینیک حیوانات، فروشگاه لوازم و غذای حیوانات هستیم، شنیده شده که دولت بخشنامه کرده است تا با شدت بیشتری با عطاریها برخورد شود!
مامورین بهداشت در عطاریها برخوردهای منطقی و متینی ندارند و با بهانههای واهی، نسبت به فروش محصولات طبی و گیاهی، سختگیری میکنند!
#عطاری_پتشاپ_سگبازی
#مرفهانبیدرد
امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهین بیدرد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که عزم جهاد دارند را میبوسم؛ ...
#مرفهان_بیدرد!
#سگ_بازی!
#پتشاپ_یا_عطاری!؟
#تقابل_دو_سبکزندگی!
☆ویرایش☝
#سامان_دهی_به_فعالان_طب_سنتی
#تشکیل_سازمان_طب_سنتی
✍️ «طب سنتی» در ایران علاوه بر عقبهی درخشان و گرانسنگ خود، در حال شکوفایی و فوران ثمرات خویش است و به همین خاطر بعضا مورد سوءاستفادهی عدهای شیاد با دانش علمی اندک _در این بحر طویل_ نیز قرار گرفته است.
تنها راه صحیح در این میدان، ایجاد وزارتخانه مستقل(مانند هند) یا سازمان ملی طب سنتی ایران هستیم تا با اتکا به بودجه دولتی و اعتبار قانونی خود، خلاءهای موجود این عرصه را جبران و سامانی دوباره بخشد.
اجلاسیه بین المللی طب سینایی و دبیرخانه دائمی آن در همدان میتوانست آغازی بر این ساماندهی باشد و اعتبار جهانی و تاریخی شیخ الرئیس و استعداد و استقبال مردم همدان در این زمینه، میتواند بزرگترین سرمایه اجتماعی و پشتوانه فرهنگی باشد...
لکن بهداشت و دیگر نهادها در همدان بیش از هر شهر دیگری، با ذخایر و نخبگان این دانش برخورد مینمایند!!؟
#همدان_مرکز_جهانی_طب_سینایی
#همدان_مرکز_سرکوب_استعدادهای_طبی!
هدایت شده از نکات و تمثیلات آیت الله حائری شیرازی
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸حکومت نسبت به کاهش ارزش پول، ضامن است🔸
وقتی بانک در توجیه بهره میگوید سپردۀ مردم پیش ما امانت است و باید به اندازۀ تورم به سپردهها سود بدهیم، این حرف باید در مورد اسکناسی هم که در دست مردم است و حكومت، ثبات آن را با دو امضاء ضمانت کرده زده شود. پس وقتی تنزل قیمت پیدا کرد، حکومت ضامن است!
حتی کشورهایی كه وضع اقتصادی خوبی ندارند، باید پول را میثاق بین خود و مردم بدانند؛ زیرا کاهش ارزش پول، اعتماد مردم به نظام را از بین میبرد. دولت با امضای پول، قدرت خرید آن را ضمانت میکند و به مردم اطمینان میدهد که اسکناس، حکم حوالۀ جنس دارد و مردم میتوانند دارایی و کار و تلاش خود را در آن ریخته، با قدرت خرید آن معاوضه کنند.
@haerishirazi
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻آقای خسروپناه! دوران رهاییست!
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسهای برای دانشآموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانشآموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحرافهای جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگیهای اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااینحال، این نوجوانان غوطهور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسألههای درونیشان را با او در میان بگذارند. یکی از دانشآموزان میگفت مبتلا به خودارضایی است و مشاور رسمی آموزشوپرورش به او گفته هفتهای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفتها و انحرافها آنچنان بود که علاج ریشهای و ساختاری میطلبید.
[دوم]. برای گفتگو با دانشآموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه میگفتم در ذهنها جا نمیگرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانشآموزان کنارم آمد و گفت فقط میخواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست میگفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسندهای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است.
[سوم]. در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکشها و تضادها به مدرسهها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل میکرد، بهشدت از سوی همکلاسیهایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسیهای او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادریبودن او و عقاید دینی و انقلابیاش را به دستاویزی برای بایکوتکردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایهها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانههای افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی میکرد و میگفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیخاصیّت و بیکفایت هستند؟!
[چهارم]. از کنار مدرسۀ دولتی پسرم میگذشتم. صدای بلند فحاشیهای ناموسیِ بسیار رکیک دانشآموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه میخواهند میگویند و یکبار هم که معاون مدرسه میخواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوانسالاری و شبکههای اجتماعیِ غربی و بیعملی نهادهای فرهنگی، همهوهمه، هویّت را بر باد دادهاند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی میکنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست.
[پنجم]. حجتالاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندیست که به منتقدان کارنامۀ شورا میتازد و آنها را بیاطلاع و غیرمیدانی و بیادب میخواند و به دفاع از شورا میپردازد. دیگران را نمیدانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّتهای محسوس، از واقعیّتهای کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّتهای فرسودهشده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایهسالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابیهایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانههای شبهمذهبی که مدرسه نام گرفتهاند ببرم. همین که انقلابیها، فرزندانشان را از مدرسههای دولتی جدا کردهاند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست؟! مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد؟! آنقدر از واقعیّتهای جامعه احساس خطر کردهاند که برای خود، کلونیهای آموزشی ساختهاند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کردهاند. این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمیشناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بیکفایت و ضعیفالنفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرتطلبی، خدایی میکند و آرمانها، در دهۀ شصت جا ماندهاند.
https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60