6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آتشنشانی استانبول این کلیپ را گذاشته و نوشته انقد زنگ نزنین برا نجات گربهها...
انتخابی برای رفع خستگی روز
#طنز
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
سلام
صبحتون بخیر یاران همراه☘☘🌹
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
چشمم ز شوق آمدنت ، ای بهار سبز
ازبس که انتظار کشیدم ،سپید شد...
عمری گذشت و دیده ی یعقوب روزگار
کی از وصال یو سف خود نا امید شد؟!
فریاد غم مخور که پس از شام انتظار
بینی که خلق زامدنش ،روسپید شد...
(سه بیت از غزل انتظار شفایی اردکانی)
#شفایی_اردکانی
#شعر
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
دوم آذرماه، زاد روز دکتر علی شریعتی گرامی
آموزگار نهضت بیداری
برداشتی درفش رسالت را،
تا باغ آینه ها رفتی...
مانا بود همیشه پیام تو....
شفایی اردکانی
#یادها
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
تا در بر یاران عزای تو نشستم...
جز محفل تو ،علقه ز هر سوی ،گسستم
چشمم زغم تربت تو لجه ی خون شد
یا فاطمه من دیده ز اغیار تو بستم...
🌴❤️🌴❤️🌴❤️
دیشب ، در مسجد ملا اسماعیل یزد به یاد خادم الحسین مرحوم امیر محمد ناصری منشادی( حافظ نهجالبلاغه)،روضه خوانی بود.
با تشکر از آشنایان،دوستان،وهمکاران شرکت کننده،اهالی محترم یزدهم به این جوان حسینی وفعال مذهبی محبت داشتند.درودشان باد. شفایی
#یادها
#شفایی_اردکانی
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
زاهد از کوچهِ رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بد نامی چند
ای گدایان خرابات، خدا یار شماست
چشمِ انعام مدارید ز انعامی چند...
#حافظ
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار خوبه خدا درست کنه
#حکایت
#آموزنده
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرح حمایت دولت از بازنشستگان
#طنز
📌با کانال فرهنگی فریاد، همراه باشید👇
https://eitaa.com/Faryad1340
سلام
صبحت بخیر باد و خداوند، یارتو...
هرجا تویی ،دعای شفایی کنار تو
فریاد
https://eitaa.com/Faryad1340
سلام
این تنها کانالیه که دستات رو تو روزای اندوه میگیره و غم گساریت می کنه...
این کانال فریاده! فریادی ازدست روزگار...
این کانال برای یه معلمه،یه شاعر، یه هنرمند مردمی و یه درد مند،که تو رو هم درک می کنه...
عزیزم خوش آمدی!
اینو ،برا کسانی که دوست شون داری هم بفرست،
هنوز مردم معلم ها راخیلی دوست دارن وبهشون اعتماد دارن...
اون هم معلمی که جز به مردم وخدای آنان به هیچ گروه خاصی وابسته نیست.
گلسان باشید 🌸💐🌼🌺
https://eitaa.com/Faryad1340
🔻آقای خسروپناه! دوران رهاییست!
🖊مهدی جمشیدی
[یکم]. چند سال پیش در یکی از مدارس، چند جلسهای برای دانشآموزان، اخلاق جنسی تدریس کردم؛ اما از تدریس، پا فراتر نهادم و به دانشآموزان نزدیک شدم و از دنیای درونی آنها مطلع شدم. عجیب بود؛ نسبت به نسل و دهۀ من، انحرافهای جنسی، بسیار گسترده شده و آلودگیهای اخلاقی، ریشه دوانیده بودند. بااینحال، این نوجوانان غوطهور در معصیت، مشاور و راهنمای دلسوزی نداشتند که مسألههای درونیشان را با او در میان بگذارند. یکی از دانشآموزان میگفت مبتلا به خودارضایی است و مشاور رسمی آموزشوپرورش به او گفته هفتهای یکبار انجام این عمل اشکالی ندارد. حجم آفتها و انحرافها آنچنان بود که علاج ریشهای و ساختاری میطلبید.
[دوم]. برای گفتگو با دانشآموزان، به یکی از مدارس دخترانه رفته بودم. مشخص بود که به زور و اجبار به نشست آمده بودند. هرچه میگفتم در ذهنها جا نمیگرفت؛ گویا یک شکاف هویّتیِ بزرگ پدید آمده بود که امکان تفاهم و گفتگو را از میان برده بود. این همه فاصله و زاویه، عجیب بود. پس از برنامه، یکی از دانشآموزان کنارم آمد و گفت فقط میخواهم به شما بگویم که بسیار دیر آمدید. او درست میگفت اما مخاطبش من نبودم؛ نویسندهای که تمام توان خود را در دو دهۀ اخیر، صرف روشنگری و اعتراض و انتقاد و مناظره و تبیین کرده است.
[سوم]. در جریان اغتشاشات سال ۱۴۰۱ که برای اولین بار، دامنۀ کشمکشها و تضادها به مدرسهها هم کشیده شد، دخترم که در یک مدرسۀ دولتی تحصیل میکرد، بهشدت از سوی همکلاسیهایش مورد فشار و تحقیر قرار گرفت. همکلاسیهای او که همگی غیرچادری بودند و ذهنیّت منفی نسبت به انقلاب داشتند، چادریبودن او و عقاید دینی و انقلابیاش را به دستاویزی برای بایکوتکردن وی و سرزنش و ملامتش تبدیل کرده بودند. فشارها و کنایهها به دخترم در حدی بود که در مدت کوتاهی، نشانههای افسردگی در او نمایان گردید. بسیار احساس انزوا و تنهایی میکرد و میگفت در مدرسه، دوستی ندارد که سبک زندگی و تفکرش مانند او باشد. در اینجا بود که من در این اندیشه فرو رفتم که آیا من مقصرم که به دلیل قرار داشتن در طبقۀ متوسط، توان پرداخت شهریۀ مدرسۀ غیردولتی را ندارم، یا نهادهای فرهنگی و از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که بیخاصیّت و بیکفایت هستند؟!
[چهارم]. از کنار مدرسۀ دولتی پسرم میگذشتم. صدای بلند فحاشیهای ناموسیِ بسیار رکیک دانشآموزان را با یکدیگر شنیدم. گویا با یکدیگر درگیر شده بودند. از پسرم در این باره پرسیدم. پاسخ داد همیشه در مدرسه نزاع هست و هرچه میخواهند میگویند و یکبار هم که معاون مدرسه میخواست اینان را مهار کنند، خودش را کتک زدند. دریافتم مدرسه، رهاست و کنکور و دیوانسالاری و شبکههای اجتماعیِ غربی و بیعملی نهادهای فرهنگی، همهوهمه، هویّت را بر باد دادهاند. نه معاون پرورشی دارند و نه کمترین خبری از کار فرهنگی است و نه معلمان در جهت تربیت تلاشی میکنند و ... . به معنی واقعی کلمه، مدرسه رهاست.
[پنجم]. حجتالاسلام خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، چندیست که به منتقدان کارنامۀ شورا میتازد و آنها را بیاطلاع و غیرمیدانی و بیادب میخواند و به دفاع از شورا میپردازد. دیگران را نمیدانم اما من از زندگی روزمرّۀ فرهنگی نوشتم، از عینیّتهای محسوس، از واقعیّتهای کنونی، از زیر پوست جامعه، از ذهنیّتهای فرسودهشده، از لیبرالیسم فرهنگی، از اغتشاش معنایی و زوال هویّت، از سرمایهسالاری در نظام آموزشی، از خاموشی و انحطاط شورای عالی انقلاب فرهنگی، از دوگانگی فرساینده در درون نظام، از منافقان انقلاب و ... . من از آن انقلابیهایی نیستم که فرزندانم را از جامعۀ واقعی جدا کنم و به درون گلخانههای شبهمذهبی که مدرسه نام گرفتهاند ببرم. همین که انقلابیها، فرزندانشان را از مدرسههای دولتی جدا کردهاند، به معنی شکست نظام در انقلاب فرهنگی نیست؟! مگر بنا نبود توحید در ساخت اجتماعی و زندگی روزمره، مستقر شود و جامعه، به بستری برای کمالات معنوی و ایمانی تبدیل گردد؟! آنقدر از واقعیّتهای جامعه احساس خطر کردهاند که برای خود، کلونیهای آموزشی ساختهاند و فقرا و طبقۀ متوسط را در مدارس دولتی رها کردهاند. این وضع، نه عدالت است و نه اخلاق. و من در شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک مرد نمیشناسم که این دردهای عمیق و مزمن را فریاد بزند و یقه چاک بدهد و از کارگزاران فرهنگیِ بیکفایت و ضعیفالنفس، پاسخ و عمل بطلبد. همه با هم تعارف دارند. سیاست، حقیقت را بلعیده و قدرتطلبی، خدایی میکند و آرمانها، در دهۀ شصت جا ماندهاند.
با نام آوران آشنا
دکتر علی شریعتی
(برگرفته ازکانال وزین آرایه های ادبی
به گزینی وتنظیم: کانال شفایی اردکانی)
(زاده ۲ آذر ۱۳۱۲ سبزوار – درگذشته ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ انگلیس)
نویسنده، جامعهشناس و پژوهشگر دینی
او فرزند محمدتقی شریعتی مزینانی استاد دانشگاه مشهد بود.
در دانشسرای مقدماتی مشهد، علاوه بر خواندن دروس دانشسرا از کلاسهای پدرش نیز بهره میگرفت و پس از پایان تحصیلات دانشسرا، به آموزگاری پرداخت.
در سال ۱۳۳۴ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد وارد شد و رشته ادبیات فارسی را برگزید و در همین سال با همکلاسیاش پوران شریعترضوی ازدواج کرد.
در سال ۱۳۳۷ با دریافت لیسانس ادبیات فارسی برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد و در آنجا به تحصیل علوم جامعه شناسی، مبانی علم تاریخ و تاریخ و فرهنگ اسلامی پرداخت و با استادان بزرگی چون ماسینیون، گورویچ و سارتر و... آشنا شد و از آنان بهرههای بسیار برد.
دوران تحصیل شریعتی همزمان با جریان نهضت ملی ایران بهرهبری مصدق بود که او نیز با قلم و بیان خود و نوشتههای محکم و مستدل از این حرکت دفاع میکرد.
وی پس از سالها تحصیل با مدرک دکترا در رشتههای جامعهشناسی و تاریخ ادیان به ایران بازگشت.
در سال ۱۳۴۴ اداره فرهنگ مشهد او را بهعنوان دبیر انشاء استخدام کرد و چندی بعد در دبیرستان بهتدریس پرداخت و سپس بهعنوان استادیار تاریخ وارد دانشگاه مشهد شد.
وی در سال ۱۳۴۸ بهحسینیه ارشاد دعوت شد و مسئولیت امور فرهنگی حسینیه را پذیرفت و به تدریس جامعه شناسی مذهبی، تاریخ شیعه و معارف اسلامی پرداخت.
در سال۱۳۵۲ حسینیه ارشاد تعطیل و او روانه زندان شد.
در آن زمان پدرش زیر فشار قرار گرفت تا پسرش را محکوم کند، اما او سر باز میزد و دکتر شریعتی خود را در اختیار آنها گذاشت تا پدرش را رها کنند.
در مهر ماه ۱۳۵۳ ساواک میخواست او را وادار به همکاری در نمایش تلویزیونی کنند اما موفق نشد.
@arayehha