سلام بر ابراهیم 35.mp3
4.69M
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
🍂#قسمت_سی_و_پنجم
💚ابراهیم یعنی بنده خدا بودن ص۲۲۰❤️
💚فراق ص۲۲۰❤️
💚حل مشکلات مردم حتی بعد از شهادت❤️
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
شجاعت شهید الوانی برای همرزمانش
🔹همرزم شهید در خصوص دلاوری و توانمندی شهید محمد الوانی در قالب خاطرهای روایت میکند: " محمد بسیار شجاع و دلیر بود. زبان عربی را به خوبی صحبت میکرد. در یکی از عملیاتهای دفاع مقدس هفت شبانه روز بود که غذا نداشتیم. محمد لباس عراقیها را پوشید و به صورت مخفیانه وارد اردوگاه عراقیها شد و با آذوقه برگشت. خودش تعریف میکرد که با آنها سر یک سفره غذا خورده و بعد از صرف غذا به سراغ یخچال رفته و از مواد غذایی آن برداشته و به سنگر خود برگشته بود".
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
🔰چهل حدیث پزشکی از امام علی علیه السلام
38 : دارو:
نوشیدن دارو برای بدن مانند صابون است برای لباس , آن را تمیز می نماید ولی کهنه اش نیز می کند.
#طب_روایی
#باز_نشر
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار معلمان 1402/02/12
⌚️هم اکنون در : 👇👇👇
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
4_5947459725527355441.mp3
15.84M
#صوت_کامل_بیانات_رهبر_انقلاب
در دیدار معلمان 1402/02/12
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
«بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ»
🌱آرامش در زندگی🌱
🔻با کسب مهارت های ارتباط با دیگران(همسر، خانواده همسر، فرزند و...)
📌با ارائه تدریس آقای دکتر محمدعلی واعظ موسوی
📆 چهارشنبه شب ها
⏰ساعت ۲۰:۱۵
🏠امام خمینی ۴۹، پلاک ۴۹/۱(کنار پلاک ۴۹)، زنگ سوم، طبقه دوم.(حصاری، جعفری)
آقایان و خانم ها
فضای بازی کودکان مهیاست
به اندازه ارادتتان به صاحب جلسه خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها🌱 مهمان دعوت کنید💐
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🎙 امر به معروف 2 (( دوره جدید ))
👤 سرکار خانم قلی زاده
📅 جلسه عمومی | 1402/02/11
⌚️هم اکنون در : 👇
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🎙 نکات تربیتی درباره کودکان تک والدی
جلسه 4
👤 سرکار خانم قلی زاده
📅 جلسه عمومی | 1402/02/12
⌚️هم اکنون در : 👇
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🎙 شرح آیات 7 الی 12 سوره انفال
👤 سرکار خانم قلی زاده
📅 جلسه عمومی | 1402/02/13
⌚️هم اکنون در : 👇
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
سلام علیکم بزرگواران
دعوت نامه 📩
از شما دعوت می کنیم با ما همراه باشید :
سایت و کانال فاصله تا خدا
با مطالب بصیرتی، معارف، پرسش و پاسخ، شرح آیات قرآن، مسائل روز...
💠 کانال فاصله تا خدا
https://t.me/Faseletakhoda
https://eitaa.com/Faseletakhoda
https://splus.ir/faseletakhoda
💠 سایت فاصله تا خدا
www.Faseletakhoda.com
https://faseletakhoda.com
🌺🌺🌺نگاه بفرمایید شاید افتخار دادید و عضو شدید 🌺🌺🌺
🔉 با اشتراک گذاری این پست در ثواب نشر مطالب ناب سهیم باشیم...
فاصله تا خدا
سلام علیکم بزرگواران دعوت نامه 📩 از شما دعوت می کنیم با ما همراه باشید : سایت و کانال فاصله تا خدا
#اطلاع_رسانی
سلام خدمت اعضای محترم کانال
فاصله تا خدا :
✅ از اعضای محترم کانال در خواست می شود در صورت صلاحدید این پیام تبلیغ
کانال معارفی و بصیرت فاصله تا خدا را برای گروه ها و کانالهای خود
بگذارید. با تبلیغ کانال خود را در پاداش حرکت دادن کشتی جامعه به سمت ساحل
سلامت و سعادت شریک بفرمائید.
مَن اَحیاها فَکَأنّما اَحیاَالنّاسَ جَمیعاً
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
🍂#قسمت_سی_و_ششم
💚خورشيدي براي راهيان نور ص۲۲۲❤️
💚تفحص ص۲۲۴❤️
💚سلام بر ابراهيم ص۲۲۹❤️
⌚️هم اکنون در : 👇
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
سلام بر ابراهیم 36.mp3
7.08M
📚 #کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
🍂#قسمت_سی_و_ششم
💚خورشيدي براي راهيان نور ص۲۲۲❤️
💚تفحص ص۲۲۴❤️
💚سلام بر ابراهيم ص۲۲۹❤️
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
خوابی که خبر از شهادت فرزند میداد
🔹شهید علی اکبر شعبانی قرآن را در مکتب آموخت. از نوجوانی اهل قرائت قرآن و دعا بود. جاذبه زیادی داشت و همه او را دوست داشتند . به مطالعه کتب مذهبی علاقه نشان می داد و گاهی قالی بافی هم میکرد.
🔹او در سن ۱۹ سالگی با دختری نامزد کرد و قبل از اینکه زندگی مشترک را با همسرش آغاز کند به جبهه شتافت.
🔹محمد شعبانی، پدر شهید در مورد شهادت فرزندش نقل میکند: " در عالم خواب دیدم علی اکبر از در بسته وارد شد و من را بیدار کرد. همان طور که داشتیم روبوسی میکردیم دیدم یک سید هم با صورت نورانی از همان در بسته وارد شد و آمد بین ما ایستاد و علی اکبر را در آغوش گرفت. سپس میخواستن از اتاق بیرون بروند که به ایشان گفتم: این بچه مال من است و او پنجاه روز است که از من جداست و در فراق او بسیار گریه کرده ام، شما بچه ام را کجا میبرید؟ آن سید گفت: این بچه مال شما نیست و او را با خود برد و من از خواب بیدار شدم. گذشت و بعد از مدتی خبر شهادت فرزندم را به من دادند"
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
🔰چهل حدیث پزشکی از امام علی علیه السلام
39 : شانه کردن:
ایستاده شانه کردن باعث فقر و پریشانی می گردد.
#طب_روایی
#باز_نشر
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🎙 مهارت ارتباط با دیگران
جلسه 10
📝موضوع:
📌روابط همسرداری
👤حجت الاسلام سیدمهدی واعظ موسوی
📅 جلسه عمومی | 1402/02/13
⌚️هم اکنون در : 👇
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
مهارت ارتباط با دیگران،جلسه 10 دکتر سید مهدی واعظ موسوی با موضوع روابط همسرداری.mp3
47.84M
🎙 #مهارت_ارتباط_با_دیگران
جلسه 10
📝موضوع:
📌روابط همسرداری
👤حجت الاسلام #سید_مهدی_واعظ_موسوی
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
شبکه قرآن
برنامه : قرآن و علوم - 9 اردیبهشت ۱۴۰۲
https://telewebion.com/episode/0x63deace
#قرآن_و_علوم
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
#کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
🍂#قسمت_سی_و_هفتم
💚حضور ص۲۲۵❤️
💚دعا برای دختر باحجاب ص۲۲۶❤️
💚رفاقت دو طرفه ص۲۲۷❤️
⌚️هم اکنون در : 👇
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
سلام بر ابراهیم 37.mp3
6.1M
#کتاب_صوتی 🔊
«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»
🏷 کتاب #سلام_بر_ابراهیم
🍂#قسمت_سی_و_هفتم
💚حضور ص۲۲۵❤️
💚دعا برای دختر باحجاب ص۲۲۶❤️
💚رفاقت دو طرفه ص۲۲۷❤️
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
وضوی یک نخبه چگونه نیروهای کومله را انقلابی کرد
🔹شهید محمدرضا چمنی پس از بازگشت از سفر جهادی با دانشجویان به سیستان و مشاهده محرومیت مردم آنجا و در زمان دانشجویی که در تهران بود، کورهای اختراع کرد که با نفت سیاه یا مازوت و آب قابل استفاده بود. انگیزه محمد از ساخت کوره این بود که نقاط محروم کشور که خانههایی از گِل داشتند با استفاده از این کوره، خانههای آجری بسازند.
🔹محمدرضا چمنی در اوایل جنگ با ۶ پاسدار به کردستان میرود، در راه کوملهها آنها را اسیر و هر ۶ پاسدار را شهید میکنند، نوبت به او که میرسد، فرصت میخواهد تا نماز بخواند، در همین هنگام شیخ کوملهها از راه میرسد و بحثی بین این دو بر سر وضوی صحیح پیش میآید، شیخ از افرادش میخواهد تا وی را اعدام نکنند تا او بتواند اثبات کند که وضوی شهید چمنی اشتباه است. این مباحثات تا دو سال به طول میانجامد و محمد چمنی با بسیاری از شیخهای آن منطقه بحث میکند. پس از دو سال او را آزاد میکنند.
#معرفی_شهید #شهید_دفاع_مقدس
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
🔰چهل حدیث پزشکی از امام علی علیه السلام
40 : کفش:
نیکو انتخاب نمودن کفش به سلامتی بدن و نیز به طهارت در نماز کمک می کند.
#طب_روایی
#باز_نشر
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخوای عاقبت بخیر بشی؟؟؟
راهش اینه .............
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
✨﷽✨
#سید_شدن_شهید_زین_الدین_در_آخرت
✍️خوابی_که_سردار_سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زینالدین دیدن :
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن.
🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
📚برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران"
روایتی از #حاج_قاسم_سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین...
#شهدا_زنده_اند❤️
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
💥 ماجرای سیلی خوردن محافظ ایت الله خامنه ای
✍️در یکی از ملاقات های عمومی آقا، جمعیت فشردهای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش میدادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم.
به گزارش افکارنیوز، اون روز، بین سخنرانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که شبکلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش.
تا سخنرانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! میخوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل اینکه ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی میزد. کمکم، داشت از کوره در میرفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا.
پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد.
اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلیاش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد.
توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همونموقع رفع شد.
بعد سالها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس میکنم.»
📚برگرفته از کتاب «حافظ هفت»
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
شهیدی که خالکوبی عکس یک زن بر روی بدنش بود😳😳😳
هر بار که میخواست لباسش را عوض کند میرفت یک گوشه، دور از چشم همه این کار را انجام میداد. روحیه ی اجتماعی چندانی نداشت. ترجیح میداد بیشتر خودش باشد و خودش.😒
من هم دیگر داشتم نسبت به او مشکوک شدم🤔. بچهها برای عملیات خیلی زحمت کشیده بودند. هر چه تاکتیک مربوط به مخفی نگه داشتن اسرار نظامی بود را، پیاده کرده بودند. همه ی امور با رعایت اصل (اختفا و استتار) پیگری میشد، حتی اغلب سنگرها و مواضع ادوات را با شاخههای نخل 🌴پوشانده بودیم.
با رعایت همه این اصول حالا در آخرین روزهای منتهی به عملیات، کسی وارد جمع ما شده بود که مهارت بالایی در غواصی داشت، منزوی بود و حتی موقع تعویض لباس، جمع را ترک میکرد و به نقطهای دور و خلوت میرفت.🧐
بعضی از دوستان، تصمیم گرفته بودند از خودش در اینباره سوال کنند و یا در صورت لزوم او را مورد بازرسی قرار دهند تا نکند خدای ناکرده، فرستندهای را زیر لباس خود پنهان کرده باشد.👕
آن فرد هم بی شک آدم ساده و کم هوشی نبود، متوجه نگاههای پرسش گر بچهها شده بود. یک شب موقع دعای توسل، صدای نالههای آن برادر به قدری بلند بود که باعث قطع مراسم شد. او از خود بی خود شده بود و حرفهایی را با صدای بلند به خود خطاب میکرد. میگفت:😳
«ای خدا! من که مثل اینها نیستم. اینها معصوم اند، ولی تو خودت مرا بهتر می شناسی... من چه خاکی را سرم کنم؟ ای خدا!»☹️
سعی کردم به هر روشی که مقدور است او را ساکت کنم. حالش که رو به راه شد در حالی که اشک هنوز گوشه ی چشمش را زینت داده بود، گفت:
«شما مرا نمیشناسید. من آدم بدی هستم. خیلی گناه کردم، حالا دارد عملیات میشود. من از شما خجالت میکشم، از معنویت و پاکی شما شرمنده میشوم...»
گفتم: «برادر تو هر که بودهای دیگر تمام شد. حالا سرباز اسلام هستی. تو بنده ی خدایی. او توبه همه را میپذیرد...»
نگاهش را به زمین دوخت. گویا شرم داشت که در چشم ما نگاه کند. گفت:
«بچهها شما همهاش آرزو میکنید شهید شوید، ولی من نمیتوانم چنین آرزویی کنم.»
تعجب ما بیشتر شد. پرسیدم:
«برای چه؟ در شهادت به روی همه باز است. فقط باید از ته دل آرزو کرد.»
او تعجب ما را که دید، گوشه ی پیراهنش را بالا زد. از آن چه که دیدیم یکه خوردیم. تصویر یک زن روی تن او خالکوبی شده بود. مانده بودیم چه بگوییم که خودش گفت:😳😳😳
«من تا همین چند ماه پیش همهش دنبال همین چیزها بودم. من از خدا فاصله داشتم. حالا از کارهای خود شرمندهام. من شهادت را خیلی دوست دارم، اما همهش نگران ام که اگر شهید شوم، مردم با دیدن پیکر من چه بسا همه ی شهدا را زیر سوال ببرند. بگویند اینها که از ما بدتر بودند...»
بغضش ترکید و زد زیرگریه. واقعاً از ته دل میسوخت و اشک میریخت. دستی به شانهاش گذاشتم و گفتم:
«برادر مهم این است که نظر خدا را جلب نماییم همین و بس.»
سرش را بالا گرفت و در چشم تکتک ما خیره شد. آهی کشید و گفت:
«بچهها! شما دل پاکی دارید،🤲🏻🤲🏻 التماستان میکنم از خدا بخواهید جنازه ای از من باقی نماند. من از شهدا خجالت میکشم... .»
آن شب گذشت. حرفهای او دل ما را آتش زده بود.حالا ما به حال او غبطه میخوردیم. دل با صفایی داشت. یقین پیدا کرده بودیم که او نیز گلچین خواهد شد. خدا بهترین سلیقه را دارد.
🔫 شب عملیات یکی از نخستین شهدای ما همان برادر دل سوخته بود. گلوله ی خمپاره مستقیم به پیکرش اصابت کرد. او برای همیشه مهمان اروند ماند.
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com
بسیار زیبا
#بخشش_و_بخشایش
اگر چيزي را مي خواهي ، آن را ببخش ! احمقانه بنظر مي رسد اينطور نيست ؟!!
اما حقيقت اين است كه براي بيشتر بدست آوردن هر چيز ، بايد بخشي از آن را ببخشيم .
كشاورزي كه دانه هاي بيشتر مي خواهد بايد بخشي از دانه هاي خود را به زمين ببخشد.
وقتي لبخند كسي را مي خواهيد بايد لبخند خود را ارزاني كنيد .
اگر عشق مي خواهيد بايد عشق بورزيد . اگر كمك ديگران را مي خواهيد بايد به آنها كمك كنيد . اگر مي خواهيد مشت بخوريد !! بايد به كسي مشت بزنيد و اگر مي خواهيد مردم به شما پول بدهند ، بخشي از پولتان را به ديگران بدهيد .
مطمئن باشيد هر چه را كه ببخشيد ، به سوي شما باز مي گردد.
بعضي ها به من مي گويند : “ من تمام زندگي ام را داده ام و در ازايش هيچ چيز بدست نياورده ام .. من تصور نمي كنم اينگونه افراد چيزي را بخشيده باشند . آنها معامله كرده اند و اين ، خيلي فرق دارد، مسئله اينجاست
موجودي حساب بانكي هيچ كس معيار وفور و فراواني زندگي اش نيست . وفور و فراواني آن چيزي است كه در جريان زندگي به گردش مي افتد سعادت و خوشبختي ، جريان ابدي <<بخشيدن و بدست آوردن>> است .
راه و رسم بخشيدن ، بخشش بدون چشم داشت فقط برای رضای خداست .
اگر در ازاي آنچه كه مي بخشيد توقعي داشته باشيد در واقع وابسته به آن پاداش هستيد و هنگامي كه وابسته باشيد اتفاق خاصي روي نمي دهد .
آيا بايد از دارايي و ثروتهاي مادي خود لذت ببريم ؟ قطعا !
اما اول اطمينان پيدا كنيد كه شما مالك آن هستيد و نه بالعکس..
کانال فاصله تا خدا
@Faseletakhoda
www.Faseletakhoda.com