فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛 گزارش شبکه ABC آمریکا از گسترش بیسابقه تشرف آمریکاییهای اسپانیاییتبار به اسلام
👈اضافه کنم که؛ در پیشبینی مرکز تحقیقاتی آمریکایی پیو( Pew Research Center) در سی سال آینده شاهد افزایش ۷۳ درصدی مسلمانان خواهیم بود
@fatemi_ar
⭕️ جالبه بدونید همسر آتا تورک (پدر کشف حجاب در ترکیه که رضا شاه از او تقلید کرد) لطیفه عشاق خانم، هیچ وقت بدون #حجاب در انظار عموم ظاهر نشد
جالبتر اینکه ایشون تحصیلات دبیرستانی رو در لندن و دانشگاه رو در پاریس بودن
👤 باران وکیلی ♭
@fatemi_ar
💐🍃💐🍃💐
🍃💐🍃
💐🍃💐
🍃
💐
⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅
💠#قسمت_پنجم:روزهای من
برگشتم سر کلاس ..در حالی که تمام بدنم بوی بدی می داد ..یکی از بچه ها با خنده از ته کلاس گفت ..عین اسمت بو گندویی ... ویزل ... و همه بهم خندیدن ... اولین بار که برای سرشماری و ثبت اسامی بومی ها به منطقه ما اومده بودن ..صاحب کارمون، اسم خانوادگی پدرم رو ویزل نوشته بود
مدرسه که تعطیل شد ..رفتم توی دشتشویی ... خیلی آروم، دفتر و وسایلم رو شستم . خیلی مراقب بودم که دفترم خراب تر از اینی که هست نشه ... لباس هام رو هم در آوردم و شستم و همون طور خیس تنم کردم .
رفتم توی آفتاب نشستم و منتظر پدرم شدم ... دلم نمی خواست توی اون وضع، من رو ببینه ... مطمئن بودم با دیدن اون وضع من، ناراحت میشه و قلبش می شکنه ... تا غروب آفتاب که پدرم از راه رسید ... لباس های منم توی تنم خشک شده بود .
تا فردا صبح که خبر ورود من به مدرسه پخش شد ... یه عده از والدین برای اعتراض اومدن مدرسه ... اما به خاطر قانون نتونستن من رو از مدرسه بیرون کنن ... از اونجا بود که فشارها چند برابر شد ... می خواستن کاری کنن با پای خودم برم ...
پدرم، هر روز، چند ساعت قبل از طلوع خورشید ... من رو تا مدرسه همراهی می کرد ... و شب ها بعد از تموم شدن کارش میومد دنبالم ... من بعد از تعطیل شدن مدرسه ... ساعت ها توی حیاط می نشستم ... درس می خوندم و مشق هام رو می نوشتم تا پدرم برسه .
هر سال، دفترها، برگه ها و کتاب های بچه های بزرگ تر رو ... آخر سال، از توی سطل های زباله در می آوردم ... حتی پاکت های بیسکوئیت یا هر چیزی رو که بشه روش نوشت رو جمع می کردم .
سرسختی، تلاش و نمراتم ... کم کم همه رو تحت تاثیر قرار داد ... علی رغم اینکه هنوز خیلی ها از من خوششون نمی اومد ... اما رفتار، هوش و استعدادم ... اهرم برتری من محسوب می شد
بچه ها کم کم دو گروه می شدن ... یه عده با همون شیوه و رفتار قدیم باهام برخورد می کردن ... و تقریبا چند بار توی هفته کتک می خوردم ... و یه عده رفتار بهتری باهام داشتن ... گاهی باهام حرف می زدن ... اگر سوالی توی درس ها داشتن می پرسیدن ...
قدرت بدنی من از بقیه بیشتر بود ... تقریبا توی مسابقات ورزشی، همیشه اول می شدم... مربی ورزش، تنها کسی بود هوام رو داشت ... همین هم باعث درگیری های بیشتر و حسادت های شدیدی می شد .
و به هر طریقی که بود ... زمان به سرعت سپری می شد .
🔵پ.ن: ویزل یعنی راسو
🔷🔷🔷🔷
💠#قسمت_ششم: آزمایشگاه
خودم تنهایی می رفتم و برمی گشتم ... همیشه مراقب رفتارم بودم و سعی می گردم با سفیدها قاطی نشم ... اما دیگه بزرگ شده بودم و بی توجهی کار سختی بود ... علی الخصوص که سارا واقعا دختر مهربان و زیبایی بود ... .
توی گروه آزمایشگاه، عین همیشه تنها نشسته بودم ... تا وارد آزمایشگاه شد، سریع چند نفر براش جا باز کردن ... همه می دونستن چقدر پسرهای دبیرستان دارن به خاطرش تلفات میدن ... بی توجه به همه شون اومد سمت من و با لبخند ملیحی گفت ... کوین، می تونم کنار تو بشینم؟ ... برای چند لحظه نفسم بند اومد ... اصلا فکرش رو هم نمی کردم .
سریع به خودم اومدم ... زیرچشمی، نگاهم توی کلاس چرخید ... چند نفر داشتن توی چشم هاشون، نقشه قتل من رو می کشیدن ... صورتم رو چرخوندم سمتش که بگم؛ نه ... دوباره چشمم که بهش خورد، زبونم بی اختیار گفت: حتما ... و دستم سریع تر از زبونم، کیفم رو از روی صندلی برداشت ... با همون لبخند تشکر کرد و نشست کنارم .
ضربان قلبم رو توی شقیقه هام حس می کردم ... به سارا که نگاه می کردم ناخودآگاه لبخند می زدم ... به چشم های بقیه که نگاه می کردم، خودم رو یه انسان مرده می دیدم
کلاس تموم شد ... هیچ چیز از درس نفهمیده بودم ... فقط به این فکر می کردم چطور بعد از کلاس فرار کنم ... شاید بهتر بود فرار می کردم و چند روز آینده ، به هر بهانه ای شده بود؛ مدرسه نمی اومدم ... داشتم نقشه فرار می کشیدم که سارا بلند شد ... همون طور که وسایلش رو توی کیفش می گذاشت ... خطاب به من گفت ... نمیای سالن غذاخوری؟ .
مطمئن بودم می دونست من تا حالا پام رو توی سالن غذاخوری نذاشتم ... هیچ کدوم از بچه ها، از غذا خوردن کنار من خوششون نمی اومد .
همزمان این افکار ... چند تا از پسرها داشتن به قصد من از جاشونبلند می شدن ... می شد همه چیز رو توی چشم هاشون خوند .
سارا بدون توجه به اونها، دوباره رو کرد به من ... امروز توی سالن، شیفت منه ... خوشحال میشم توی سرو غذا کمکم کنی .
یه نگاه به اونها کردم ... و ناخودآگاه گفتم . حتما ...و سریع دنبالش از آزمایشگاه زدم بیرون ..
⬅️ادامه دارد ....
@fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ذکر روز جمعه
📿 صد مرتبه «ٱللَّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🌼شیوه زندگی مومنانه در دنیا
✍️باید آن طوری زندگی کنی که حضرت امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه فرمودند: طوری در دنیا زندگی کنید که اگر مردید برای شما گریه کنند و اگر زنده ماندید، خواهان معاشرت با شما باشند.
🔹روزی که تو آمدی به دنیا عریان
🔸بودند همه خندان و تو بودی گریان
🔹کاری بکن ای دوست که وقت مردن
🔸باشند همه گریان و تو باشی خندان
✍️امام رضا علیه السلام: مردم دو دستهاند: یکی آنکه با مرگ، آسوده مىشود. دیگری آنکه مردم با مرگش از دست او آسوده مىشوند.
📚مسند امام رضا(ع)، ج1، ص263
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آقا همه را با خبر از آمدنت کن...
اللهم عجل لولیک الفرج🌹
@fatemi_ar
✋
خبرهای چندخطی
🔸فوت ۲۴ بیمار کووید۱۹ در شبانه روز گذشته، مبتلایان جدید ۲۵۳۹ نفر
🦠۸۰۰ بیمار مبتلا به $امیکرون در کشور شناسایی شد. تزریق سه دوز واکسن برای ایمنسازی بدن امری لازم و ضروری است.
🦠سرایت کرونا ۵ دقیقه پس از انتشار در هوا ۹۰ درصد کاهش مییابد
🔸 سازمان جهانی بهداشت دو روش درمانی جدید بیماری کووید-۱۹ را تایید کرد
🛢پالایشگاه نفت قشم با تولید روزانه به ۳۵ هزار بشکه نفت خام به بهرهبرداری رسید
🔸رئیسجمهور: فروش نفت ما به قدری افزایش داشته که دیگر نگرانی نداریم
🔸فرمانده کل سپاه: انتقام شهید سلیمانی یک استراتژی و آرمان است
🔸واکنش پنتاگون به انتشار انیمیشن «ترور ترامپ» در ایران ؛ در حال حاضر در حال بررسی آن هستیم.»
🔸 رئیس سازمان استاندارد: اگر خودروسازان استانداردها را رعایت نکنند جلوی شمارهگذاری تولیداتشان را میگیریم
🏠افزایش ۱۶۰۰ درصدی قیمت مسکن در ۱۰ سال اخیر/ اخذ مالیات از خانههای لوکس در چند روز آینده
🏘ویلاهای ریاستجمهوری در قشم فروخته میشود
🔸مذاکرات وین روز جمعه با برگزاری جلسات مختلف در سطوح سیاسی و کارشناسی ادامه دارد.
🔸وزیر خارجه روسیه: پیشرفت و تمایلی واقعی برای توافق در وین را شاهد هستیم
🔸 امیرعبداللهیان وزیرخارجه به منظور بررسی قرارداد ۲۵ ساله با چین وارد پکن شد.
🔸وزیر امور خارجه یمن: ابتکار عمل ایران، کلید حل جنگ است
🔸فرزند ملکه انگلیس به دلیل مواجهه با یک پرونده غیراخلاقی از همه عناوین و مسندهای نظامی خلع شد.
🔸کشف ۱۰۰ جوجه طوطی قاچاق از صندوق عقب خودروی زوج سالخورده
🔸سگهای ولگرد سالانه جان ۳۵ هزار نفر را در جهان میگیرند
📱آیفون ۱۴ پرو دارای دوربین ۴۸ مگاپیکسلی خواهد بود
⚽️ اعلام سیدبندی رسمی لیگ قهرمانان آسیا/حذف استقلال و پرسپولیس قطعی شد. فولاد خوزستان با السد قطر، الهلال عربستان، الجزیره امارات و الدحیل قطر و سپاهان با الفیصلی اردن، شباب الاهلی دبی، الریان قطر، و الشباب عربستان همگروه شدند
🤼♂مسابقه حسن یزدانی - دیوید تیلور لغو شد؛ آمریکا با جردن باروز مقابل ایران
🏔دو کوهنورد تهرانی در علم کوه جان باختند
⚽️ کی روش؛سرمربی تیم ملی مصر جدا از دستیارانش ماهیانه ١٢٧ هزار یورو(نزدیک به ۴ میلیارد تومان) دریافت میکند.
@fatemi_ar
✋
از تهران تا بغداد؛ سفر برای فروش گرانتر «کلیه»
🔸قیمت: ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان
🔹از تهران تا بغداد، مقصد مشخص نیست اما مقصود فروشِ کلیه است، قیمت هرچه بیشتر باشد بهتر، طوریکه بشود با پولِ آن بخشی از مشکلات معیشتی را حل کرد.
🔹قیمت فروش کلیه در تهران بیشتر است، آنجا دلال وجود دارد و قیمت کلیه را تعیین میکند، برای همین خیلی مواقع اهدا کنندگان کلیه به تهران مراجعه میکنند، اما انجمن کلیوی تهران اجازه اهدا به آنها نمیدهد چراکه طبق قانون افراد باید ساکن همان شهر یعنی تهران باشند،
🔹بنابراین فروشنده کلیه میرود یک بنگاه مسکن قراردادی سوری امضا میکند که نشان دهد ساکن تهران است، متاسفانه این اتفاقات میافتد.
🔹گاهی اهدا کنندهها به ما میگویند میرویم تهران ۲۵۰ میلیون تومان کلیه را میفروشیم و کلی هدیهام دریافت میکنیم و با پولِ آن ماشین میخریم.
🔹عراقیها به ایران مراجعه میکنند و کسیکه میخواهد کلیه خود را بفروشد پیدا میکنند، اما چون در ایران پیوند اعضا به شهروندان خارجی ممنوع است، آنها فرد را به عراق دعوت میکنند، دلار هم به طرف میدهند و آنجا پیوند میزنند.
✅ کانالجامع خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانهای
👇
https://eitaa.com/joinchat/3688300608Cf61f1be155
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📛افشاگری از تخفیف بالای ۵۰ درصدی مدیریت مجلس سابق به نمایندگان برای خرید منازل بالای شهر!
سخنان قابل تامل زهره لاجوردی عضو کمیسیون فرهنگی مجلس
آقایان خیلی بی صدا هر گندی بود زدن، برعکس اینروزها که دولت و مجلس انقلابی زیر ذره بین است
@Afsaran_ir
⭕️ آیا میدانید یکی از ویژگی های بسیار خاص امام خامنه ای خاندان و نسب عالیشون هست؟
آقا از این جهت استثنایی است
ازطرف پدری باستاره ای مثل ابوالقاسم قائم مقام خویشاوندهستن
و ازطرف مادری از نسل بزرگانی همچون علامه میرداماد ومحقق کَرِکی هستن
حتی امام راحل هم به این ویژگی ایشون اشاره کرده
👤 نجمـه مشایخی🇮🇷
@TWTenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋
توافق ۲۵ ساله با چین از امروز اجرایی میشود
🔺امیرعبداللهیان:
🔹مقدماتی فراهم کردیم تا امروز را روز شروع اجرای توافق جامع همکاریهای ۲۵ ساله دو کشور اعلام کنیم.
🔹در این دیدار حامل پیام کتبی آیتالله رئیسی به رئیسجمهور چین بودم.
@fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ جدید سایت رهبرانقلاب درباره تشییع شهید سلیمانی در آستانه سالگرد نماز جمعه تاریخی رهبری پس از شهادت حاج قاسم
@fatemi_ar
‼️ ریختن خون بر آستر لباس
🔷 اگر خون روی لباسی كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد و يا به آستر بريزد و روی لباس هم خونی شود، اگر مجموع خون روی لباس و آستر کمتر از یک بند انگشت باشد، نماز با آن صحیح و اگر بيشتر باشد، نماز باطل است.
📕 منبع: رساله نماز و روزه، مسأله ۷۳
🆔 @fatemi_ar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ذکر روز شنبه
📿 صد مرتبه «یا رَبِّ الْعالَمِین»
من دست بوس توام که خاکریز را لمس کردهای، خون را دیدی، مرگ را به سخره گرفتی و همچنان در انتظار شهد شهادت میسوزی!
«تقدیم به تمامی جانبازان»
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــم
@fatemi_ar
◆◇◆◇ گمنام ◇◆◇◆:
🔰 #قصه_قاسم | جانباز
📌 در شب نخست عملیات طریق القدس، براثر انفجار گلوله خمپاره، سه قسمت از شکم او دچار جراحت شدید ش . همرزمان او می گویند: قاسم آنشب درد شدیدی را تحمل میکرد و تا صبح، چند مرتبه بیهوش شد؛ اما حاضر به ترک منطقه نشد و با شکم پاراه، نیروهایش را فرماندهی کرد...
@fatemi_ar
استرس چگونه کلسترل خون را بالا میبرد؟
😣 یکی از اثرات استرس میتواند افزایش سطح کلسترول بدن باشد. این اتفاق از طریق عادتهای ناسالمی میافتد که فرد بهعنوان راهی برای غلبه بر استرس سراغشان میرود، اما گاهی پای یک ارتباط مستقیم بیولوژیکی در میان است!
#سلامتی
@fatemi_ar
⭕️📸 واکنشهای قاطع کاربران فضای مجازی به توییت نیکی هیلی که در لیست تحریم ایران قرار گرفت
🛑سفیر سابق امریکا در سازمان ملل: وقتی از طرف ایران، کشور پیشرو حامی تروریسم در جهان تحریم میشوید، میدانید که کارِتان را درست انجام دادید!
♨️پاسخ کاربران:
🔻۱. آیا کشتن صدهاهزار نفر برای حمایت از یک امپراتوری در حال شکست کار درستی است؟
🔻۲. امروز ایرانِ تحت تحریم قدرتمندتر است، ترس شما از این است
🔻۳. مطمئناً ایالات متحده در مسابقات قهرمانی حامیان تروریسم در صدر لیگ قرار دارد
🔻۴. هوم واقعا...بنظر شما این درسته که اونها یک ژنرال آمریکایی رو پس از اینکه آمریکا باعث مرگ میلیون ها نفر در خاورمیانه شد ترور کنند؟
✍ fatemi_ar
✍#نتیجه_ی_حسادت
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا از اباصلت هروی نقل میکند: به حضرت رضا عرض کردم: آن درختی که آدم و حوا از آن خوردند چه درختی بود؟ بعضی گفته اند گندم و برخی دیگر انگور، عده ای هم میگویند شجره ی حسد بوده. حضرت فرمود: همه ی اینها درست است. عرض کردم: پس این اختلافها چگونه ممکن میشود؟ حضرت فرمود: ای اباصلت! درختان بهشت مانند درختان دنیا نیست، از یک درخت همه نوع میوه میتوان چید. هنگامی که خداوند آدم را گرامی داشت، ملائکه را به سجده ی او امر کرد و او را داخل بهشت کرد، آن گاه در خاطرش گذشت «آیا خداوند بهتر از من بشری آفریده است؟ » خداوند فرمود: ای آدم! سرت را بلند کن و ساق عرش را ببین، سرش را که بلند کرد، دید در ساق عرش نوشته شده: «لا إله إلا الله، محمد رسول الله، علی بن أبی طالب أمیر المؤمنین و فاطمه سیدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سید شباب أهل الجنة من الخلق أجمعین»؛ نیست خدایی جز پروردگار جهانیان، محمد پیامبر او است و علی (ع) پیشوای مؤمنان است، فاطمه (علیها السلام) بهترین زنان عالم است و حسن و حسین علیهما السلام مهتر و بزرگ جوانان مردم بهشت اند. آدم پرسید: خداوندا! اینها کیستند؟ خطاب رسید: از ذریه و فرزندان تو هستند؛ ولی از تو و جمیع مردم بهترند. اگر آنها نبودند تو را خلق نمی کردم بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی کردم، مبادا به چشم حسادت به آنها نظر کنی و مقام آنان را آرزو نمایی، علی بن موسی الرضا (ع) فرمود: آدم به دیده ای که نباید بنگرد نگریست و تمنای آن مقام را نمود؛ از این رو شیطان بر او مسلط شد و از درخت نهی شده خورد و بر حوا نیز مسلط گردید و خداوند آنها را از بهشت خارج کرد و در زمین مسکن داد.
📙پند تاریخ 145/2 - 146؛ به نقل از: بحار الانوار 11 / 164.
@fatemi_ar
✋
هراسافکنی از توافق ۲۵ ساله، با طرح ادعای استعمار ایران از سوی چین
🔺 حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه کشورمان که به چین سفر نموده، روز گذشته اعلام کرد با وزیر خارجه چین توافق کرده است که امروز را به عنوان روز شروع سند همکاریهای ۲۵ ساله ایران و چین اعلام کنند.
🔹 بیان اظهارات یاد شده از سوی امیر عبداللهیان با موجی از مخالفتها و انتشار اخبار منفی از سوی رسانههای بیگانه دربارهی ماهیت این توافق همراه بوده است.
🔹 وضع انعقاد توافق فوقالذکر در بحبوحهی مذاکرات، نقش بسزایی در کاهش فشارهای احتمالی ناشی از تحریمها برای ایران ایفا خواهد نمود.
🔴 اهم محورهای عملیاتی رسانههای معاند از این قرارند:
1️⃣ طرح ادعای «فروش ایران به چین» در پی آغاز بکار توافق ۲۵ ساله؛
2️⃣ متهم کردن حاکمیت به عدم اتخاذ رویکرد شفاف در زمینهی مفاد توافق؛
3️⃣ سیاهنمایی دربارهی مسئله فروش نفت ایران با چین با برجستهسازی ادعای تخفیف ویژه نفت کشورمان به پکن؛
4️⃣ طرح ادعای مخالفت اغلب ایرانیان با توافق ۲۵ ساله؛
5️⃣ تصویرسازی منفی از راهاندازی کنسولگری چین در بندرعباس با هدف القای نفوذ روزافزون پکن در کشورمان؛
6️⃣ القای متضرر شدن اقتصاد داخلی در پی وضع «تهاتر بدون قید و شرط» با طرح ادعای ورود کالای بیکیفیت چینی به بازار داخلی؛
7️⃣ اعتبار زدایی از مفاهیم بنیادین جمهوری اسلامی با برجستهسازی نگاه به شرق و رد سیاست نه شرقی نه غربی.
@fatemi_ar
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 حماسه اشک
▪️ حضرت آیتالله خامنهای :«یکی از بخشهای مهم و جذابی که میتواند مصیبت ابالفضل را بیان کند، زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّی ویک امّ البنین»
◾️ مادری است؛ صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع میکشد و نوحهسرائی میکند و حماسه میآفریند. همهاش اشک ریختن و تو سر زدن هم نیست؛ البته اشک ریختن هست، اشکالی هم ندارد؛ بلکه حماسهآفرینی است، افتخار به این جوانهاست.» ۱۳۹۰/۰۳/۲۵
💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای مادر عباس فدای پسرت
ای همسر خورشید،فدای قمرت
ای ام البنین
مادر مردان نبرد،،،
عالم به فدای چهارنور بصرت
التماس دعای فرج
🏴شهادت حضرت ام البنین تسلیت
✋
خودزنی رسانهای اصلاحطلبان
🔺لابد دیروز
🔹نه پالایشگاه نفت خام فوق سنگین "قشم" افتتاح شد که در مرحله اول، ظرفیت پالایش روزانه ۳۵ هزار بشکه نفت را دارد و سالانه می تواند ۸۵۰ میلیون دلار ارز آوری داشته باشد؛
🔸نه خبر افزایش ۴۰ درصدی صادرات نفتی و غیر نفتی (بی اعتنا به تحریم های آمریکا) مهم بود
🔹نه سفر وزیر خارجه به پکن و آغاز اجرای سند همکاری ۲۵ ساله میان ایران و چین اهمیت خبری داشت
🔸نه سفر استانی رئیس جمهور و دیدار با مردم و فعالان اقتصادی هرمزگان اهمیت داشت،
🔹 نه آبی ماندن نقشه کرونایی کشور در مقایسه با نقشه قرمز آمریکا و برخی کشورهای اروپایی.
🔻این هم نوعی از بُخل و حسادت است. دریغ کردن رویداد های مهم و امیدوار کننده از مخاطب؛ در روزگاری که مردم از اتفاقات بی خبر نمی مانند. نوعی خودزنی رسانه ای از سر غیظ و کینه توزی!
🔸اگر قرار است روزنامه های غربگرا در عصر انفجار اطلاعات، اخبار مهم را سانسور کنند، پس کارویژه و ماموریت شان چیست؟ شاید هم خیال می کنند هنوز، دوره دولت سابق است و برخی مدیریت ها، نه فقط جمعه ها تعطیل هستند، بلکه قرار است در طول ماه و سال هم معطل باقی بمانند!/محمد ایمانی
🔻پ ن:
بطور کلی هر اتفاقی در دولت رئیسی بیفتد؛اهمیت ندارد!! درجهبندی هم نداشته و قرار نیست تلاش و کوشش دولت جهادی دیده و به چشم آید!
@fatemi_ar
💐🍃💐🍃💐
🍃💐🍃
💐🍃💐
🍃
💐
⚡️ادامه داستان واقعی ✅🌷 #آرزوی_بزرگ 🌷✅
💠#قسمت_هفتم: دست های کثیف
روپوش رو پوشیدم و دستکش دستم کردم ... همه با تعجب بهمون نگاه می کردن ... و سارا بدون توجه به اونها برام توضیح می داد باید چکار کنم ... کنارش ایستادم و مشغول کار شدم ... سنگینی نگاه ها رو حس می کردم ... یه بومی سیاه داشت به غذاشون دست می زد ...
.
چند نفر با تردید و مکث، سینی شون رو بهم دادن ... بقیه هم از قسمت من صرف نظر کردن ... دلشون نمی خواست حتی با دستکش به ظرف هاشون دست بزنم ... هنوز دلهره داشتم که اون پسرها وارد غذاخوری شدن ...
- هی سیاه ... کی به تو اجازه داده دست های کثیفت رو به غذای ما بزنی؟ ...
- من بهش گفتم ... اگر غذا می خواید توی صف بایستید و الا از سالن برید بیرون ... ما خیلی کار داریم، سرمون شلوغه ...
زیر چشمی یه نگاه به سارا انداختم ... یه نگاه به اونها ... خیلی محکم و جدی توی صورت اونها زل زده بود ...
یکی شون با خنده طعنه آمیزی سمت من اومد و یقه ام رو کشید ... مثل اینکه دوباره کتک می خوای سیاه؟ ... هر چند با این رنگ پوستت، جای کتک ها استتار میشه ... و مشتش رو آورد بالا ... که یهو سارا هلش داد ... .
- کیسه بکس می خوای برو سالن ورزشی ... اینجا غذاخوریه ...
.
- همه اش تقصیر توئه ... تو وسط سالن غذا خوری کثافت ریختی ... حالا هم خودت رو قاطی نکن ... و هلش داد ...
از ضرب دست اون، سارا تعادلش رو از دست داد ... و محکم خورد به میز فلزی غذا ... ساعدش پاره شد ... چشمم که به خون دستش افتاد دیگه نفهمیدم چی شد ... به خودم که اومدم ... ناظم و معلم ها داشتن ماها رو از هم جدا می کردن ...
سارا رو بردن اتاق پرستاری دبیرستان ... ماها رو دفتر ... از در که رفتیم تو، مدیر محکم زد توی گوشم ... می دونستم بالاخره یه شری درست می کنی ... .
تا اومدم یه چیزی بگم، سرم داد زد ... دهن کثیفت رو ببند ... و اونها شروع کردن به دروغ گفتن ... هر چی دلشون می خواست گفتن ... و کسی بهم اجازه دفاع کردن از خودم رو نمی داد ... حرف شون که تموم شد ... مدیر با عصبانیت به منشیش نگاه کرد ... زود باش ... سریع زنگ بزن پلیس بیاد... .
🔷🔷🔷🔷
💠#قسمت_هشتم: خشونت دبیرستانی
با گفتن این جمله صورت اونها غرق شادی شد ... و نفس من بند اومد ... پلیس همیشه با بومی ها رفتار خشنی داشت ... مغزم دیگه کار نمی کرد ... گریه ام گرفته بود ...
- غلط کردم آقای مدیر ... خواهش می کنم من رو ببخشید... قسم می خورم دیگه با کسی درگیر نشم ... هر اتفاقی هم که بیوفته دیگه با کسی درگیر نمیشم ... .
.
التماس های من و پا در میانی منشی مدیر فایده ای نداشت... یه عده از بچه ها، دم دفتر جمع شده بودن ... با اومدن پلیس، تعدادشون بیشتر شد ... سارا هم تا اون موقع خودش رو رسوند ... اما توضیحات اون و دفاعش از من، هیچ فایده ای نداشت ... علی رغم اصرارهای اون بر بی گناهی من ... پلیس به جرم خشونت دبیرستانی و صدمه زدن به بقیه دانش آموزها ... من رو بازداشت کرد و به دست هام دستبتد زد ... .
.
با تمام وجود گریه می کردم ... قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... 9 سال تمام، با وجود فشارها و دریایی از مشکلات به درسم ادامه داده بودم ... چهره پدرم و زجرهاش جلوی چشم هام بود ... درد و غم و تحقیر رو تا مغز استخوانم حس می کردم ...
دو تا از پلیس ها دستم رو گرفتن ... و با خشونت از دفتر، دنبال خودشون بیرون کشیدن ... من هم با صورتی خیس از اشک فقط التماس می کردم ... دیگه نمی گفتم بی گناهم ... فقط التماس می کردم همین یه بار، من رو ببخشن و بهم رحم کنن ... .
بچه ها توی راهرو جمع شده بودن ... با دیدن این صحنه، جو دبیرستان بهم ریخت ... یه عده از بچه ها رفتن سمت در خروجی و جلوی در ایستادن ... و دست هاشون رو توی هم گره کردن ... یه عده دیگه هم در حالی که با ریتم خاصی دست می زدن ... همزمان پاشون رو با همون ضرب، می کوبیدن کف سالن ... .
همه تعجب کرده بودن ... چنان جا خورده بودم که اشک توی چشم هام خشک شد ...
.
اول، تعدادشون زیاد نبود ... اما با اصرار پلیس برای خارج کردنم از دبیرستان ... یه عده دیگه هم اومدن جلو ... حالا دیگه حدود 50 نفر می شدن ... صدای محکم ضرب دست و پاشون کل فضا رو پر کرده بود ... هر چند، پلیس بالاخره من رو با خودش برد ... اما احساس عجیبی در من شکل گرفته بود ... احساسی که تا اون لحظه برام ناشناخته بود ...
⬅️ادامه دارد ....
#رمان_فاطمی
@fatemi_ar