❤️(هوالعشق)❤️
#رمان_تنها_میان_داعش
🌹 #قِسمَت_دَوازدَهُم🌺
نگاهم که به نگاه مهربانش افتاد، طوفان ترسم قطره اشکی شد و روی مژگانم نشست.😥 لرزش چانهام را روی انگشتانش حس میکرد که رنگ نگرانی نگاهش بیشتر شد و با دلواپسی پرسید :«چی شده عزیزم؟» و سوالش به آخر نرسیده، پیامگیر گوشی دوباره به صدا درآمد و تنم را آشکارا لرزاند.😰 رد تردید نگاهش از چشمانم تا صفحه روشن گوشی در دستم کشیده شد و جان من داشت به لبم میرسید که صدای گریه زنعمو فرشته نجاتم شد.😭
حیدر به سمت در اتاق چرخید و هر دو دیدیم زنعمو میان حیاط روی زمین نشسته و با بیقراری گریه میکند. عمو هم مقابلش ایستاده و با صدایی آهسته دلداریاش میداد که حیدر از اتاق بیرون رفت و از روی ایوان صدا بلند کرد :«چی شده مامان؟» هنوز بدنم سست بود و بهسختی دنبال حیدر به ایوان رفتم که دیدم دخترعموها هم گوشه حیاط کِز کرده و بیصدا گریه میکنند.😭 دیگر ترس عدنان فراموشم شده و محو عزاخانهای که در حیاط برپا شده بود، خشکم زد.😰 عباس هنوز کنار در حیاط ایستاده و ظاهراً خبر را او آورده بود که با صدایی گرفته به من و حیدر هم اطلاع داد :موصل سقوط کرده! داعش امشب شهر رو گرفت!» 😱😰من هنوز گیج خبر بودم که حیدر از پلههای ایوان پایین دوید و وحشتزده پرسید :«تلعفر چی؟»😨 با شنیدن نام تلعفر تازه یاد فاطمه افتادم. بزرگترین دخترِ عمو که پس از ازدواج با یکی از ترکمنهای شیعه تلعفر، در آن شهر زندگی میکرد. تلعفر فاصله زیادی با موصل نداشت و نمیدانستیم تا الان چه بلایی سر فاطمه و همسر و کودکانش آمده است. عباس سری تکان داد و در جواب دلنگرانی حیدر حرفی زد که چهارچوب بدنم لرزید :«داعش داره میره سمت تلعفر. هر چی هم زنگ میزنیم جواب نمیدن.»😥 گریه زنعمو بلندتر شد و عمو زیر لب زمزمه کرد :«این حرومزادهها به تلعفر برسن یه شیعه رو زنده نمیذارن!»حیدر مثل اینکه پاهایش سست شده باشد، همانجا روی زمین نشست و سرش را با هر دو دستش گرفت. دیگر نفس کسی بالا نمیآمد که در تاریک و روشن هوا، آوای اذان مغرب در آسمان پیچید و به «أشْهَدُ أنَ عَلِیاً وَلِیُّ اللّه»که رسید، حیدر از جا بلند شد. همه نگاهش میکردند و من از خون غیرتی که در صورتش پاشیده بود، حرف دلش را خواندم که پیش از آنکه چیزی بگوید، گریهام گرفت. 😭رو به عمو کرد و با صدایی که به سختی بالا میآمد، مردانگیاش را نشانداد :«من میرم میارمشون.» زنعمو ناباورانه نگاهش کرد، 😟 عمو به صورت گندمگونش که از ناراحتی گل انداخته بود،
خیره شد و عباس اعتراض کرد :«داعش داره شخم میزنه میاد جلو! تا تو برسی، حتماً تلعفر هم سقوط کرده! فقط خودتو به کشتن میدی!» اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زنعمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریهاش به وضوح شنیده میشد. زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرینزبان ترینشان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد :«داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!» 😭 و طوری معصومانه تمنا میکرد که شکیباییام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد. حیدر حال همه را میدید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد :«نمیبینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی میکنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر داعشیها بشه؟»😠 و عمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد :«پس اگه میخوای بری، زودتر برو بابا!» انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زنعمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را میبوسید و با مهربانی دلداریاش میداد :«مامان غصه نخور! انشاءاللّه تا فردا با فاطمه و بچههاش برمیگردم!»
حالا نوبت زینب و زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد. عباس قدمی جلو آمد و
با حالتی مصمم رو به حیدر کرد :«منم باهات میام.» و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد :«بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.» نمیتوانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدمهایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم.کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا میزدم که تا عروسیمان فقط سه روز مانده و دامادم به جای حجله به قتلگاه میرفت.😭😔 تا میتوانستم سرم را در حلقه دستانم فرو میبردم تا کسی گریهام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانههایم حس کردم. سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمیآمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفههای اشک را از صورتم چید و عاشقانه تمنا کرد 😢:«قربون اشکات بشم عزیزدلم! خیلی زود برمیگردم! تلعفر تا آمرلی سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!» 😥
#ادامه_دارد...🌸
@fatemi_ar
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🏴 امروز یکشنبه
۲۴ مرداد ۱۴۰۰
۶ محرم ۱۴۴۳
۱۵ اوت ۲۰۲۱
#ذکر_روز:
"یَا ذاالجلالِ و الاکرامِ"
"ای صاحب جلال و بزرگواری"
✨ #حدیث_روز
🌷امامحسین علیه السلام:
«مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ».
امام حسين (ع) فرمود: «هركس حق بندگی خدا را به جا آورد، خداوند بيش از حدّ انتظار و كفايتش به او عطا مى كند».
(بحار الانوار، ج ۶۸ ص ۱۸۴ ح۴۴ )
@fatemi_ar
تاریخ به افق کربلا
🏴 روز ششم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟
▪️ حصین بن تمیم با چهارهزار نفر، حجازبن ابجر عجلی با هزار نفر و یزیدبن حارث با ۸۰۰ نفر وارد کربلا شدند تا به سپاه عمر سعد بپیوندند و موافق بعضی از روایات، پیوسته لشکر آمد تا به تدریج تعداد سپاه عمربن سعد به ۳۰ هزار سوار نفر رسید.
▪️در این روز بود که ابن زیاد میان خود و اردوی عمربن سعد سوارانی تیزرو گماشت که پیوسته اخبار را گزارش میدادند.
#حسینیه_فاطمی
@fateme_ar
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضههای مصور
🏴 «قاسم ابن الحسن» نوجوانی که شهادت برایش از عسل شیرینتر بود.
#حسینیه_فاطمی
@fateni_ar
✋
خبرهای کرونایی
🔴 کرونا هر روز ۱۱۰نفر را در مشهد میکشد
حسین موحدیان، رئیس شورایشهر مشهد گفته: «در حال حاضر روزانه ۱۰۰ تا ۱۱۰ نفر از مبتلایان به کرونا فوت میشوند که عدد بسیار بالایی است.»
🔴 قدرت سرایت کرونا دلتا 60 برابر گونه های مشابه است
دستیار دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی: قدرت انتقال ویروس دلتا در مقایسه با سایر گونه های کرونا 60 برابر بیشتر و به دنبال آن عفونت زایی و درگیری ریوی آن نیز به مراتب بالاتر است. در گونه دلتا بیشترین علامتها مربوط به درگیری سیستم تنفسی فوقانی است. سردرد، گرفتگی بینی، آبریزش بینی، تب، گلودرد، عطسه و سایر علائم مثل بدن درد، کمر درد، ضعف و بی حالی شدید، کاهش حس بویایی و علائم گوارشی نیز از جمله علامتهای کرونای دلتا هستند.
🔴 واردات ۸۰ میلیون دُز واکسن تا آبان در کنار تولید داخلی
رئیس سازمان غذا و دارو: سعی میکنیم تا پایان شهریور ۳۰ میلیون دُز واکسن وارد کنیم، این در حالی است که تا آن زمان تولید داخلی هم افزایش خواهد یافت.
🔴 ورود دادستانی برای ترخیص داروهای کرونا از گمرک فرودگاه امام خمینی
به دنبال کمبود داروهای بیماران کرونایی دادستان تهران برای تسریع در روند تزریق دارو به مراکز درمانی و خروج سریعتر این داروها از گمرک فرودگاه امام خمینی ورود کرد و سه نفر معاونین خود را مسئول نظارت بر این امر کرد.
🔴 تجهیز بیمارستانهای ارتش برای بیماران کرونایی
فرمانده نیروی زمینی ارتش: برابر اوامر فرماندهی کل قوا، تمامی برنامه ها و اقدامات سازمان یافته در حوزه کرونا را شدت بخشیدهایم و در حال حاضر تمام بیمارستان ها را در اختیار بیماران کرونایی قرار دادیم.
🔴 محدودیت های ترافیکی از ساعت ۱۲ امروز در سراسر کشور اجرا می شود
رئیس پلیس راهور ناجا: ماموران راهور در مبادی ورودی و خروجی شهرها مستقر هستند و از خروج پلاک های بومی و ورود پلاک های غیر بومی ممانعت می کنند.جریمه ورود به شهرهای قرمز یک میلیون تومان و به شهرهای نارنجی ۵۰۰ هزار تومان است.
🔴 ترافیک سنگین در محور کرج - چالوس
به نظر می رسد برخی با نادیده گرفتن محدودیتهای کرونایی، قصد دارند قبل از ساعت ۱۲ امروز از شهرها خارج شوند و به سفر بروند.
🔴 ورود به گلستان ممنوع است
استاندار گلستان: ورود به استان گلستان از هر نقطهای ممنوع است و صدور هرگونه برگ تردد نیز ممنوع و برگههای صادر شده نیز فاقد اعتبار است.
🔴 جلوی سفرها را بگیرید. رستورانها و پاساژها تعطیل شوند
رییس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری: بازهم تعطیلی برای کنترل شرایط کرونا اتفاق افتاد، تعطیلی که اگر قرار باشد در آن رستوران و پاساژ باز باشد و مردم در این اماکن باشند هیچ اثری بر کاهش بار بیماری نخواهد گذاشت و حتی اگر تعطیل نشود بهتر است. باید جلوی سفرها در این مدت تعطیلات گرفته شود و مردم هم این موضوع را رعایت کنند. وقتی میگوییم وضع خراب است و تخت بستری سخت پیدا میشود پس لازم است پروتکلها را رعایت کنیم.
🔴 کشتارها رو به افزایش است
دلخوش، نماینده مردم صومعه سرا در مجلس: متاسفانه مردم از سه روز پیش از طریق جادهها راهی استانهای شمالی و سایر استانها شدهاند. کشتارها در حال افزایش است باید قاطع برخورد کنند.
🔴 چمران: از تعطیلی قبل نتیجه خوبی نگرفتیم/همه روانه شمال شدند
رییس شورای شهر تهران: اگر در تعطیلیها رعایت شیوه نامهها انجام شود خوب است اما دفعه قبل که تعطیلیها اعلام شد، همه روانه شمال کشور شدند که نتیجه خوبی نگرفتیم.
@fatemi_ar