تو قَد کشیده ای،یاکه عمو کمان شده؟
و یا دوباره علمدار نوجوان شده
بخند حضرتِ عباسِ سیزده ساله
که خنده یِ تو برایِ حسین،جان شده
دلم برای حسن تنگ شد تو را دیدم
کریم زاده کریم است، این همان شده
بگو علی و بگو مجتبی، بگو تکبیر
بگو که نامِ تو کابوسِ شامیان شده
بلند شو که نبینند می خورم به زمین
که این غریبِ جوانمُرده ناتوان شده
چه آمده به سَرَت که سرِ تو میاُفتد
چه دید مادرم اینجا که نیمه جان شده
به خیمه نالهی نجمه،نزن نزن شده بود
به گریه هر قسمِ من بمان بمان شده
سپاه رویِ تو اُفتاد و آسیابت کرد
پُر از تَرک تنت از ضربِ این و آن شده
تو را برایِ رساندن زِ خاکها کَندم
که نیمی از تو عیان، نیمهای نهان شده
صدای سینه ی تو میرسد به خیمه، بگو
مزاحمِ نفست چند استخوان شده؟
چقدر رویِ تو را جایِ نعل پُر کرده
چقدر روی دهانت پُر از دهان شده
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_قاسمابنالحسن🖤
بر بیت بیت پیکر تو خیره ماندهام
آه ای غزل چگونه ببینم قصیده ات؟
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
#السلام_علیک_یا_قاسم_ابن_الحسن