پر پر نزن ڪبوترم . . ! زود میشکنه بال و پرت . . ! چیزیت بشھ نمیدونم . . من چے بگم به مادرت . . :)) پر پر نزن خستھ شدے . . هر لحظہ میفتھ سرت . .💔 جون میکنے ولے بمون . . ! رحمے بڪن بھ مادرت . . 😭 🏴Fatemiyon!🖤'

ای‌ حرمله ایـن بچه سـرِ جنگ ندارد #شش‌ماهه‌ی بی‌شیر‌که شمشیر ندارد تیری‌‌ که‌ به‌ عباس زدی؟ وای خـدایا شش ماهه‌ی مـن طاقت ایـن تیر ندارد .. #علی_اصغر‌‌م😭 #اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع https://eitaa.com/Fatemiyonkhaharan

وللہ‌کہ‌کشتے‌نجات‌همہ‌است... گھواره‌کوچک‌علے‌اصغر‌تو💔

با‌خودم‌فکر‌مے‌کنم... اصلا‌چرا‌باید‌رباب…با‌‌آب‌هم‌قافیہ‌باشد💔 گاه‌روضہ‌خوان‌ها‌زیادےشورش‌می‌کنند حرملہ‌آنقدرهاهم‌که‌میگویند تیرانداز‌ماهرے‌نبود هدف‌های‌روشنے‌داشت چشم‌عباس... گلوے‌تو... سینہ‌حسیـــــن💔 #روضہ #سلحشور •🏴•Eitaa.com/Fatemiyonkhaharan

بہ‌نام‌پروردگار‌آنکہ‌بدنش‌اربا‌ً‌اربا‌شد...💔

مے‌رسد‌نوای انا‌علے‌بن‌الحسین‌بن‌علے✋🏻❤️باافتخار...

جنگید‌و‌سنگینے‌زره‌و‌عطش... دید‌چیزیش‌نشدہ میدونست‌باباش‌هنوز‌دل‌نکنده... درستہ‌امامہ‌ولۍ‌پدرم‌هستت!!! برگشت‌سمت‌خیمہ‌ها «یَا أَبَتِ‌الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی» بابا تشنگےمنوڪشت😭 «وَثِقْلُ‌الْحَدِیدِقَدْأَجْهَدَنِی‌فَهَلْ‌إِلَى‌شَرْبَةٍ مِنَ‌الْمَاءِ‌سَبِیلٌ» سنگینی زرھ منوڪشت، بابا‌تشنمہ‌... (نہ‌اینکہ‌اب بخوادا.... پسربزرگہ‌میدونہ‌اب‌نیست.. میخواد‌اجازه‌شہادتشو‌بگیرہ)

فَبَكَى‌الْحُسَیْنُﷺ».💔.

وَقَالَ وَاغَوْثَاهْ یَا بُنَیَّ قَاتِلْ قَلِیلًا

قربونت برم‌پسر‌بابا یہ‌ڪم دیگہ بجنگ... «فَمَا أَسْرَعَ مَا‌تَلْقَےجَدَّكَ مُحَمَّداًﷺ فَیَسْقِیَكَ‌بِكَأْسِہ‌الْأَوْفَےشَرْبَةً لَا تَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداًِ» جدت‌سیرابت‌مےڪنہ‌بابا... بلاخره‌ازش دلبریده:) علےبرگشت میدان....

بہ‌جایے‌رسید‌که سرشو‌گذاشت‌روی‌سر‌اسب... خون‌فرق‌شکستش‌جلوے‌چشم‌اسبو‌گرفت کربلاهمش‌بیابون‌بود‌کوچه‌نداشت... وسط‌لشکر‌کوچہ‌ساختن.... «فقطعوه بالاسیاف اربا اربا»💔

یک‌دفعہ‌علے‌فریازد بابا💔 آقا‌با‌شتاب‌رفت‌بالاے‌سرش هفت‌قدم‌قبل‌تر‌اقام‌بازانو ‌ازروۍ‌ذالجناح‌افتاد.... دستشوگرفت‌کمرشو‌روی‌زانو‌ رفت‌جلو «وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى‌خَدِّهِ» صورت به صورت علےگذاشت اخخ نگم برات‌از دل‌حسین...😭