فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 #منبر
🍃چگونه عاشق شویم
👤•.#استاد_پناهیان•.
حتمااا ببینید😊
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
°•♡
حاجآقاپناهیاݩ مےگفټ:⇩↻
.
ټوے دݪټ بگو حسیـݩ﴿؏﴾ نگاهم میڪنہ...(:😍
.
عباس نگاهم میڪنہ...
حټے اگہ اینطوࢪ نباشہ خدا بھ حسیݩ میگھ:🌱
حسینم...❤️
نگاھ ڪݩ ایݩ بندمو خیݪے دݪش خوشہ!🍃
نا امیدش نڪݩ.. یہ نگاهیم بھش بنداز🌙
ایݩ خیݪے مطمئݩ حࢪف میزنہها!❤️
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
إنا لله و إنا إليه راجعون
◾️مرحومه خانم فاطمه دهدشتی، مادرِ همسر استاد پناهیان، به رحمت خدا رفتند.
🔻با عرض تسلیت به استاد و خانواده محترمشان،
دوستان میتوانند ضمن قرائت فاتحه و دعا برای مغفرت و علو درجات برای آن مرحومه؛
امشب نماز لیلة الدفن برای ایشان اقامه فرمایند.
(نماز به نام فاطمه بنت علی)
موسسه بیان معنوی
@Panahian_ir
.
.
دعای_فرج📜
ٻِسمِ_اللہِ_الرَّحمَڽِ_الڔَّحِیم...
🌺الهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ
♥️وضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ
🌺واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ
🌸الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى
♥️الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
🌺محَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ
🌸الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
♥️وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ
🌺عنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً
🌸كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا
♥️محَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ
🌺اكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى
🌸 فاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ
♥️الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى
🌺ادْرِكْنى اَدرِکنی
🌸الساعه الساعه الساعه
♥️العجل العجل العجل یاارحمن راحمین بحق محمد وآله طاهرین
(خواندن دعای فرج
به نیت سلامتی و
~♡ ~ تعجیـل در فرج مولامـون)
.
.
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌸🌱
#دختران_فاطمے|#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
✨🌸
#قرار_جدید_اعضای_کانال 😉💕
🔰ذکر روز شنبه 🤲🏻📿
🧡یا رب العالمین 🧡
0️⃣0️⃣1️⃣مرتبه👌🏻
#قبول_باشه 🌹
#حدیث_ نور
✨امام صادق علیه السلام می فرمایند :
آنکه خدا خیرش را بخواهد
عشق حسین را به قلب او می اندازد ⚠️
وسائل الشیعه ،ج ١٤،ص ٤٩٦📚
#دختران_فاطمے |#پسران _علوی
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
🔸 نماز اول ماه به همراه صدقه اول ماه را فراموش نکنیم
#اعمال
#دختران_فاطمے |#پسران _علوئ
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
﷽
در آنچه خداوند بر تو بخشيده است، سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن و همانگونه كه خدا به تو نيكي كرده است نيكي كن و هرگز فساد در زمين منما كه خدا مفسدان را دوست ندارد.🌸✨
🥀 قصص آیه ۷۷✨
--------------------------------
#رهنمود های قرآنی 🔖
#دختران_فاطمے |#پسران_علوے
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
✨💕✨
مثلا✨
روز ازدواج حضرت زهرا سلام الله یه جشن دو نفره بگیریم:)
#روز_عشق♥️
🌺حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
«فدارها علی کل حال واحسن الصحبه لها فیصفو عیشک (۳) ; همیشه با همسرت مدارا کن، و با او به نیکی همنشینی کن تا زندگیت باصفا شود .»🌺
#عاشقانہ_مذهبے2😍
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
@hadidelhaa
─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─
#دختر بسیجی 🧕
#پارت هشتادم
_آره! ایشون تو ی اتاق تنها هستن.
پرستاره با گفتن این حرف از من فاصله گرفت و با باز نگه داشتن در اتاق از من خواست وارد اتاق بشم و من با تعلل و دودلی به
سمت اتاق قدم برداشتم و وارد اتاق کوچک اورژانس شدم.
به آرام که رو ی تخت دراز کشیده و چشماش رو بسته بود نگاه کردم و بدون گرفتن نگاهم از صورتش رو ی تنها صندلی و با
فاصله از تخت نشستم که آرام چشماش رو باز کرد و با تعجب به من و پرستار که داشت مایع داخل آمپول رو تو ی سرمش خالی
می کرد نگاه کرد.
پرستار که دید آرام بهش خیره شده به روش لبخند زد و گفت : فکر کردم خوابیدی؟!
آرام لبخند بی جونی زد و گفت : میشه این سرم روزیادتر کنین تا زودتر تموم شه حوصله ام سر رفت.
پرستار با همون لبخند جوابش رو داد : نه
عزیزم نمیشه! اگه زیاد تر بشه تاثیری نداره! بعدشم من که باهات پارتی بازی کردم و
اجازه دادم آقاتون بیاد پیشت دیگه برای چی این همه عجله داری؟
آرام نگاه عصبی و کلافه اش رو بهش دوخت و من زودتر از او و با لبخند بدجنسانه ای و با اشاره به آمپول گفتم : این رو عضلانی
تزریق می کردی بهتر نبود؟ فکر کنم اینجوری تاثیرش بیشتر باشه ها!
#کپی آزاد 👆🙂
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
#دختر بسیجی 🧕
#پارت هشتاد_یکم
آرام با چشمای گرد شده نگاهم کرد و پرستار هم که به نیت من پی نبرده بود به روم لبخند زد و در حالی به سمت در می رفت
گفت : نگران نباش بالخره تاثیر خودش رو
می ذاره!
با رفتن پرستار و بسته شدن در پشت سرش آرام نفسش رو حرصی بیرون داد و با همون حرص توی لحنش گفت : من نمی دونم
کی به پرسنل اینجا مدرک داده؟ آخه ما کجامون به.......
به او که حرفش رو نصفه رها کرده بود و به حرص خوردنش خندیدم و وسط خنده بریده بریده گفتم : فکرش رو بکن ... من و.....
من و تو..... با هم ازدواج کنیم !
با عصبانیت نگاهم کرد و گفت : حتی فکر کردن بهش هم ......
با جد یت و اخم نگاهش کردم و با بالا انداختن یه تای ابروم گفتم : فکر کردن بهش چی؟!
_هه! خنده داره!
_آره! خنده داره!
نگاهش رو از من گرفت و در سکوت به سقف خیره شد و من در حالی که به نیم رخش زل زده بودم دوباره به او و بودن در
کنارش فکر کردم.
#کپی آزاد 👆🙂
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa
#دختربسیجی 🧕
#پارت هشتاد _دوم
باز هم کلافه از فکرای بی سر و ته و ضد و نقیضم نفسم رو بیرون دادم و گفتم : اینجوری......
همزمان با خارج شدن این کلمه از دهن من آرام هم کلمه ای رو به زبون آورد که ناگهان هر دو ساکت و به هم خیره شدیم.
وقتی دیدم چیزی نمی گه به حرف اومدم و گفتم : چی می خواستی بگی؟!
_چیز خاصی نبود! شما حرفتون رو بزنین.
_می خواستم بگم اگه ساکت باشیم این دقیقه ها دیر می گذره و حوصله مون سر می ره که خودت به حرف اومدی.
_مگه ما حرفی هم برای گفتن داریم؟!
_می بینم که این سرم و آمپول اول از همه زبونت رو باز کرده و من مطمئن شدم اون دختری که هر لحظه ممکن بود از حال بره
خودتی.
جوابی نداد و من با پوزخند ی گوشه ی لبم ادامه دادم : بهت نمیومد انقدر شکمو باشی که به خاطر پر خوری کارت به بیمارستان
بکشه!
_من نه شکموام و نه پر خور!
#کپی آزاد 👆🙂
ⓙⓞⓘⓝ↯
♡➣@hadidelhaa