『دخترانفاطمی|پسرانعلوی』
🔴ماجرای توبه 🤲🏻یک لات بنام مصطفی دیوونه #سخنرانی بسیار شنیدنی👌🏻 🎤حجت الاسلام #عالی ╭─┅🍃🌸🍃┅─╮ @dok
⭕️جَوون خوب اومدی.....
⭕️پاک زندگی کن....
🖤پاک برو.....
#مشترک_گرامی
🔴85 درصد حجم بسته ویژه سی روزه استفاده از
#رحمت_خاص_خداوند را مصرف کرده ايد و
تنها#7روز دیگر از حجم بسته باقی مانده است.
پس از به پایان رسیدن حجم باقی مانده، و پس از آن عبادات با نرخ عادی محاسبه خواهد شد.
یعنی از این پس
_نه سوره برابر ختم قرآن
_نه نفس هایتان تسبیح
_نه خواب هایتان عبادت
_نه دعاهایتان مستجاب
وتمديد این بسته امکان پذیر نخواهد بود.
لطفا از روزهای باقی مانده، مخصوصا شب قدر کمال استفاده را بنمایید.
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@dokhtarayehalavi
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
💧یک قطره از دریای خاطرات🌊
شبی خوابیده بودند
که صدایی از اتاق شنیدم میگفت:
یا ذوالجلال و الاکرام
رفتم ببینم سید بیدار است یا نه
دیدم خواب است
در خواب هم ذکر میگفت..!
•| #شهید_سیدجمال_قریشی
.
.
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
@dokhtarayehalavi
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
آمدیم، نبودید
یکی از فرماندهان جنگ میگفت: خدا رحمت کند حاج عبدالله ضابط را. برایم تعریف می کرد: خیلی دلم میخواست سید مرتضی آوینی را ببینم. یک روز به رفقایش گفتم، جور کنید تا ما سید مرتضی را ببینیم. خلاصه نشد. بالاخره آقای سید مرتضی آوینی توی فکه روی مین رفت و به آسمونها پر کشید.
تا اینکه یک وقتی آمدیم در منطقۀ جنگی با کاروانهای راهیان نور. شب در آنجا ماندیم. در خواب، شهید آوینی را دیدم و درد و دل هایم را با او کردم؛ گفتم آقا سید، خیلی دلم میخواست تا وقتی زنده هستی بیام و ببینمت، اما توفیق نشد. به من گفت ناراحت نباش فردا ساعت 8 صبح بیا سر پل کرخه منتظرت هستم. صبح از خواب بیدار شدم. منِ بیچاره که هنوز زنده بودن شهید را شک داشتم گفتم: این چه خوابی بود، او که خیلی وقت است شهید شده است. گفتم حالا برم ببینم چی میشه.
بلند شدم و سر قراری رفتم که با من گذاشته بود، اما با نیم ساعت تأخیر، ساعت 8:30.
دیدم خبری از آوینی نیست. داشتم مطمئن میشدم که خواب و خیال است. سربازی که اون نزدیکیها در حال نگهبانی بود نزدیک آمد و به من گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم: آره، با یکی از رفقا قرار داشتیم.
گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهایش جوگندمی است. محاسنش هم این جوری است.
گفت: رفیقت اومد اینجا تا ساعت 8 منتظرت شد نیامدی، بعد که خواست بره پیش من اومد و به من گفت: کسی با این اسم و قیافه مییاد اینجا، به او بگو آقا مرتضی اومد و خیلی منتظرت شد، نیامدی. کار داشت رفت. اما روی پل برایت با انگشت چیزی نوشته، برو بخوان. رفتم و دیدم خود آقا مرتضی نوشته: آمدیم نبودید، وعدۀ ما بهشت! سید مرتضی آوینی. (و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند، مرده نخوانید، بلکه زنده اند؛ ولی شما نمی دانید. بقره، 154)
@dokhtarayehalavi