eitaa logo
『دختران‌فاطمی|پسران‌علوی』
547 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
311 فایل
اینجا‌خانھ #عشق است خانھ‌بۍ‌بۍ‌زهراو موݪا‌امیراݪمؤمنین{؏‌‌}♥️ آهستہ‌وذڪرگویان‌واردشو.....😌✋🏻 📡راه‌ارتباطی‌با‌ما پاسخ‌به‌ناشناس‌ها🔰 ♡➣ @nazar2 📩راه‌های‌ارتباطی⇩ ♡➣zil.ink/asheghe_shahadat.313 ♡➣zil.ink/building_designer
مشاهده در ایتا
دانلود
6.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬|سخنان استاد قرائتی درمورد آرامش✨ 🌸|ألا بذکرالله تطمئن القلوب تنها با یاد خدا ، دلها آرامش می یابد . 👤| | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
【• ☺️ •】 . . اگر میخواهید گره از کارهایتان باز شود؛✨|| با رعایت شرایط، استغفار کنید...!☔️|| (ره) . . یـه حبـه مـوعــظـه‌ِ شیریـن😉 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡ ❤️📱 ✨📚 《عرفان》: من رشتم حسابداری بود و در به در دنبال جایی بودم که حسابدار بخوان ولی خب پیدا نمیشد.شرکت قبلی هم که ورشکست شد و درشو گل گرفتن. الکی داشتم تو گوشی می‌چرخیدم که از طرف مسعود پیام اومد: _بیا عضو یه گروه توووپت کردم +چند بار بگم منو عضو این گروهای مسخرت نکن _این یکی جون تو فرق داره +چه فرقی؟ _پره دختره +یه ذره با اون عقل ناقصت فشار بیار ببین من تا حالا دوست دختر داشتم یا نه؟ _به خاطر همینه برادر من که عضوت کردم شاید یه تکونی به خودت بدی +به همین خیال باش رفتم توی گروه ببینم چه خبر که دیدیم بلههه همه باهم گرم گرفتن دل و قلوه میدن از گروه اومدم بیرون مسخره بود برام این کارا که چی آخه یه دختری که نمیشناسیش درخواست دوستی بدی بیخیال شدم رفتم و رفتم تا برای خودم چایی بریزم که گوشیم زنگ خورد نگاهی به صفحش انداختم مسعود بود : +بله مسعود _چرا رفتی یهو +وایسم تو گروه چرت گفتنای اونا رو تماشا کنم؟ _بیا برات یه کیس خوب پیدا کردم +مسعود دفعه آخرت باشه زنگ میزنی وقتمو با چرت و پرت گفتنات میگیری ها _بابا جدی میگم یه دخترس اسمش ارمیتاس از اون حاج خانوماس ،هنوز تو گروه چیزی نگفته لابد میترسه با ما حرف بزنه به گناه بیافته 🤣 +الان چجوری نتیجه گیری کردی که کیس مناسبی برا منه؟ _گفتم تو دلت دوست دختر که نمی خواد بیا برو با این آشنا شو باهات حرف نمیزنه که، کلا در سکوت در دوستیتون به سر ببرید😂 تا رفتم چند تا چیزی بارش کنم قطع کرد پسره بیمزه من نمیدونم کدوم بشری به این پسر گفته بود تو بامزه ای آخه وقتی اهلش نیستم چه فرقی می‌کنه مثل حاج خانوما باشه یا نباشه لیوان چاییو برداشتم‌رو رفتم روی مبل نشستم و کنترل و برداشتم شبکه ها رو زیر و رو کردم یکم فک کردم بدم نمیگفتا🤔🤔 حالا برا دوستی نه ولی برم چهارتا سوال بپرسم ببینم چقدر چیزی حالیشه لیوان چاییو برداشتم یکمشو تلخ خوردم آره خوبه برم سوال پیچش کنم خودمم حوصلم سر نمیره فقط برم پی ویش سوال پیچش کنم یا تو گروه ؟؟ دستم و دراز کردم و گوشیو برداشتم رفتم تو گروه گروه ساکت بود و بی صدا برگشتم و پیام های قبلی رو خوندم هیچ کدوم حرفا بهش نمی خورد اون باشه انقدر اعضا زیاد بود که نمی دونستم کدومه یکی کی پروفایلارو دیدم تا رسیدم به یه پروفایل که عکس فیک دختر چادری بود: حال من با چادر مشکی خوش است هه😏 لابد خودشه دیگه حوصله مسعود و نداشتم که از بپرسم رفتم پیویش و یه نقطه فرستادم که پیویش برام بیاد . اصلا با چه سوالی سر به سرش بزارم؟ یکم فک کردم به نظرم تو این شرایط بهترین موضوع برای اذیت کردنش همون حجابش بود .... ..... :✍ و کپی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده‌ها‌مشکلی‌ندارد🙂‼️ 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
♡ ❤️📱 ✨📚 بعد از اینکه نقطه رو فرستادم دختره سریع سین کرد و چندتا علامت سوال فرستاد .اخ عرفان چقدر خلی خب چرا نقطه فرستادی تو که الان نمی خواستی حرف بزنی ناچار شدم سلام کنم +سلام _سلام امرتون. رو بفرمایید +سوال دینی داشتم _زنگ بزنین مرجع تقلیدتون +فکر نکم اشکالی داشته باشه شما جواب بدین _ما به هم نامحرم هستیم این صحبت ما هم درست نیست اگر سوال شرعی دارید زنگ بزنید دفتر مرجع تقلید تون من خودم هم سوالی داشته باشم زنگ میزنم دفتر مرجع تقلیدم +عه!!!اون وقت اون موقع که تو زنگ میزنی دفتر مرجع تقلیدت با یه مرد حرف میزنی محرم نامحرم یادت می‌ره به ما که میرسه نامحرم میشیم؟؟ _اقای محترم لطفا اینقدر زود صمیمی نشید ما چه نسبتی با هم داریم که من رو تو صدا میزنید؟؟ +می خوام سوال دینی بپرسم خب یهو دیدم آفلاین شد هه اینم چیزی نمیدونه درست مثه من چند سال قبل منم چند سال پیش همین بودم هیچی نمیدونستم و فقط ادعا داشتم لعنت به اونی که خانوادمو ازم گرفت من که داشتم زندگیمو می کردم هرچند با تظاهر ولی وقتی اون آدم مثه الان خودم باهام رفتار کرد ...همون ایمان ظاهریمم از دست دادم دلم تنگ شده براشون تو یه تصمیم آنی بلند شدم و لباسامو پوشیدم سوییچ ماشینم برداشتم در و بستم رفتم پارکینگ در و با ریموت زدم و سوار ماشین شدم ضبط ماشین زدم و صدای آهنگ و بردم تا ته سرعت و تند کردم تا چراغ قرمز نشده رد بشم ولی از اونجایی که من شانس قشنگی داشتم چراغ قرمز شد زدم‌رو ترمز یه بچه ای اومد با یه دست گل شیشه رو بالا دادم زد به شیشه نگاش نکردم و محل ندادم ،دوباره زد به شیشه کلافه شدم شیشه رو دادم پایین +بلههه؟ _میشه یه گل بخری؟ +پول خورد ندارم _خواهش میکنم عمو یه دونه واسه خانومت بخر +زنم کجا بود بچه _خب واسه مامانت بخر واسه ابجیت بخر +کله دسته گلتو بده _واقعا عمو؟😍 +اره بدو تا پشیمون نشدم کیف پولمو برداشتم و یه تراول پنجاهی در آوردم خیلی کار درست حسابی ددارم الکی باید خرجم بکنم. پول رو دادم بهش و دسته گل رو گذاشتم رو صندلی شاگرد سریع گاز دادم و رفتم ۱۵دیقه بعد رسیدم دم خونه حتی وقتی رسیدم دم خونه هم دو دل بودم واسه رفتن یا نرفتن اخرین بار یه ماه پیش بود بهشون سر زده بودم در ماشین و باز کردم و دسته گلو برداشتم و رفتم سمت در پشتی که تو یه کوچه خلوت بود دل و زدم به دریا و زنگ رو فشار دادم سعی کردم مثه قبلا باشم یه عرفانه شاد و سرحال عارفه آیفون رو برداشت و چون گل رو گرفته بودم پرسید: _ کیه؟؟ از پشت دسته گل خندیدم و گفتم: + عشق من چطوره _عشق تو کیه اقا اشتباه گرفتی +نه من مطمئنم خونه عشق اینجاست _برو بابا روانی گوشی رو گذاشت دوباره زنگ زدم که دوباره عارفه گفت: _ بله آقا؟ دسته گل و از جلو صورتم کنار زدم +عارفه منم عرفان باز کن _هعیییییی عرفان تویی؟ +بله صدامو نشناختی؟ _باید بشناسم؟ اخرین بار یادم نیس کی دیدمت صدای مامان اومد که بهش عارفه در و باز کن دیگه بچمو پشت در گذاشتی عارفه در و زد و گفت: _ بیا تو داداش رفتم داخل که عارفه طبق عادت همیشگیش اومد استقبالم چشمای عارفه از خوشحالی برق میزد و میخندید مامانم اود سمتم ومحکم منو تو آغوشش کشید منم بغلش کردم و گلا رو دادم دست عارفه مامان گفت: _بیا پسرم بیا بشین الان زنگ میزنم بابات هم زودتر بیاد ..... :✍ و کپی‌با‌ذکر‌نام‌نویسنده‌ها‌مشکلی‌ندارد🙂‼️ 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
شیطان تو هیچ شرایطے دست از سر ما برنمیداره،حتی وقتی خیلے خوب میشویم و ناامیدش میکنیم از انجام گناه،این بار میاد سراغ کار های خوب ما. شروع میکند به تعریف و تمجید که (توچه بنده خوبی هست.گناه را که کلا بوسیده اے و گذاشته اے کنار و زندگے مال و منالت را هم تقسیم کردے بین خودت و قرآن آموزان! برایشان مهد قرآن ساختے و تا الان بیشتر از هزاران دانش آموز فقط از برکت دستان تو در آنجا قرآن یاد گرفتند. موسسہ قرآنے تاسیس کردی و تعداد زیادی کتاب داستان ها و شعر قرآنے تولید و توضیع کردی. هیچ کار خیرے نبوده که درآن دستےنداشته باشے! واقعا خدا چطور میخواهد پاداش این همه خوبے و کار خیرت رو بده؟ با این همه ثواب دیگه شش دانگ که هیچ هشت دانگ بهشت را تصاحب کردی. اگه قرار باشه تو به بهشت نری پس قراره چه کسی برود؟ فقط تویی که لیاقت همنشینے با اهل بهشت رو دارے و...... خلاصه آنقدر لیست کارهاے خیر کوچک و بزرگے که انجام دادیم به چشم ما میاورد، که نظرمان راجب خودمان عوض میشود. تا قبل از این تنها نیتی که داشتیم این بود که داریم کار خیری انجام میدیم که روز قیامت به درد خودمان بخورد. کار خوبی که در برابر کارهای خوب دیگران و در برابر خود خدای مهربان بسیار ناچیز است و حتی گاهی موقع ها خجالت میکشیدیم که بیش از این در راه خدا خرج نمیکنیم ولی بعد از وسوسه های شیطان، احساس جدیدی پیدا میکنیم...... 🌼 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa
🌹 شهید مصطفی چمران: ⚠️ کسانیکه فکر میکنند، باید گوشه‌ای بخوابند تا امام زمان (عج) بفرماید و جهان را از عدل و قسط پر کند، سخت در اشتباهند. 🔰 مردم ما باید بیشتر بکوشند، بیشتر کنند، و این تحول و تکامل نفسی را هر چه سریعتر در روح و قلب خود ایجاد نماینـد ، تا باعث تسـریع در ظهور حضرت شوند؛💯 🌀 اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند امام زمان (عج) در میان آنها زندگی می‌کند و شاهد اعمالشان است؛ 💓←رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا می‌کند و چه بسا جهش بزرگی درحرکت تکاملی ما بسوی مدینه فاضله ایجاد شود.👌 🌸 | ⓙⓞⓘⓝ↯ ♡➣@hadidelhaa