🔥 دنیای بعد از نبی!
🔺 این خانه رسول خداست...
♨️ ابرهای فتنه از سقف #سقیفه گذشتند و #خانه_پیامبر را احاطه کردند؛
همهمه در بیرون در شدت گرفت و درب خانه آنچنان کوفته شد که ستون های خانه پیامبر لرزید:
"بیرون بیائید، بیرون بیائید وگرنه همه تان را آتش می زنیم"
👈🏻 صدا، صدای عمربن خطاب بود 👉🏻
✨تنها یادگار نبی! تو با یک دنیا غم از جا بلند شدی و به پشت در رفتی، اما در را نگشودی:
« تو را با ما چه کار؟ بگذار عزاداریمان را بکنیم»
💢 باز هم فریاد عمر بود: "علی، عباس و بنی هاشم، همه باید به مسجد بیایند و با خلیفه پیغمبر بیعت کنند"
✨«کدام خلیفه؟ #امام و جانشین مسلمین که اینجا بالای سر #پیامبر است»
💢 "مسلمین با ابوبکر بیعت کرده اند، در را باز کن و گرنه آتش می زنم. "
👤 یک نفر به عمر گفت: "این که پشت در ایستاده، #دختر_پیغمبر است، هیچ می فهمی چه می کنی؟ خانه #رسول_الله ... "
💢 او دوباره نعره کشید: "این خانه را با هرکه در آن است، #آتش_می زنم "
#هجوم_به_خانه_وحی
#غصب_خلافت
#سقیفه
🔳 @Fatemyeh_com
🔥 در آستانه ی شهادت پیامبر چه رخ داد...
💥 هَلُمُّوا أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ...
عده ای مانع شدند ...
🔘 عبد الله بن عبّاس گويد: چون زمان شهادت #رسول_خدا صلی الله علیه وآله فرا رسيد، گروهى از مهاجرین وانصار در خانه حضور داشتند،
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: بيائيد نامهاى براى شما بنويسم تا هرگز پس از آن گمراه نشويد.
✖️کسی گفت: چيزى نياوريد كه درد بر او غلبه كرده، و #قرآن نزد شما هست، و كتاب خدا ما را كافى است.
👿 ميان اهل خانه اختلاف افتاد و به مخاصمه پرداختند، عدّهاى مىگفتند برخيزيد كاغذ بياوريد تا رسول خدا برايتان بنويسد، و عدّهاى ديگر مانع شدند.
❌چون سر و صدا بلند شد و اختلاف بالا گرفت رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: از نزد من برخيزيد و مرا تنها بگذاريد.
🔰ابن عبّاس هميشه مىگفت: تمام مصيبتها از همان وقتى آغاز شد كه با اختلاف و شلوغ كارى خود مانع از آن شدند كه رسول خداصلی الله علیه وآله آن نوشته را بر ايمان بنويسد.
📚الأمالي للمفيد؛ ص۳۶
▪️#رسوال_الله #سقیفه
🔲 @fatemyeh_com
🔥 در آستانه ی #شهادت پیامبر چه رخ داد...
💥أَنْ تَخْلُوَ الْمَدِينَةُ مِنْهُمْ....
💎 #پیامبرصلی الله علیه وآله میخواست کسی از منافقین در مدینه نباشد تا امر #ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام تثبیت شود
❇️ حذيفه گويد: دربستر بيمارى پيامبر صلّى الله عليه و آله افرادی را كه بر عداوت با #علی_بن_ابیطالب بودند اصرار مىورزيدند و گروهى از طلقاى منافق كه نزديك به چهار هزار نفر مىشدند، جمع كرد و اسامه را بر آنان امير كرد و دستور داد به سمت شام از شهر خارج شوند
⚡️ عرض كردند: يا رسول الله ما تازه از سفر بازگشتهايم، اجازه بدهید چند روز كارهاى شخصى را انجام بدهيم.
🔹 پيغمبر اجازه داد به مقدارى كه كارهاى لازم را انجام دهند در شهر بمانند و از سوى ديگر به اسامه دستور داد در بيرون شهر اردو بزند تا در آنجا منتظر آمدن ديگران بماند، و پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلّم خواست با اين كار مدينه از وجودشان خالى شود و كسى از منافقين در آنجا نماند.
♻️اين گروه همچنان در مدينه ماندند و پيامبر خدا بارها دستور خروج مىداد تا به اسامه ملحق شوند و به سوى محل مأموريت خود حركت كنند.
🔸در اين موقع بيمارى پيامبر صلی الله علیه وآله شدّت يافت، وقتى اين امر را مشاهده كردند، به توطئه روى آوردند، تا از مدينه بيرون نروند.
📚بحار الأنوار ج۲۸؛ ص۱۰۷
▪️#رسول_الله #سقیفه
🔲 @fatemyeh_com
🔥در آستانه ی شهادت پیامبر چه رخ داد...
💥کسی حق تخلف از لشگر اسامه را ندارد....
💎 پیامبرصلی اللهعلیهوآله اصرار دارد کسی از لشگر اسامه سرپیچی نکند،
⛺️ لشگر در خارج مدینه اردو زده، #پيامبر صلىاللهعليهوآله به «قيس بن سعد» و «حباب بن منذر» و گروهى از انصار دستور داد به اردوگاه اسامه بروند و به او بگويند: پيامبر اجازه تخلّف و بازگشت نمىدهد و هر چه زودتر بايد حركت کنید.
🔰....قيس و حباب، نزد رسول خدا صلى الله عليهوآله بازگشتند و خبر حركت لشكر را به او گزارش كردند، ولى پيامبر فرمود: لشكر هنوز از جاى خود حركت نكرده است!...
📚بحار الأنوار ج۲۸، ص۱۰۷
▪️ #رسول_الله #سقیفه #آخر_صفر
🔲 @fatemyeh_com
▪️🔥در آستانه ی شهادت پیامبر چه رخ داد...
💥 قَدْ نَزَلَتْ بِالْإِسْلَامِ نَازِلَةٌ وَ فِتْنَةٌ عَظِيمَةٌ مِنَ الْفِتَنِ...
📣 بلال اذان گفت...
عايشه صهيب را نزد پدرش فرستاد، و گفت: بيمارى پيامبر صلی اللهعليهوآله شدّت يافته و على عليه السلام سرگرم پرستارى از اوست، و تو بر مردم نماز بگذار، تا براى آينده، حجّتى داشته باشى!
🕌 مردم در مسجد طبق معمول منتظر ورود پيامبر صلىالله عليهو آله و احيانا على عليه السلام بودند، كه ابى بكر وارد شد و گفت: #پيغمبر دستور داده با مردم نماز بگذارم
⁉️ يكى از اصحاب گفت: تو در لشكر اسامه بودى، گمان نمىكنم كسى تو را امر به نماز كرده باشد؟
مردم به بلال پيشنهاد كردند كه از پيامبر صلى الله عليه وآله اجازه بگيرد، ...
💠 وقتى بلال جريان را به عرض پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رساند،
💎 حضرت فرمود: مرا به مسجد ببريد
سوگند به خدا فتنهاى براى اسلام روى داد، سپس با همان حال بر على عليه السلام و فضل بن عباس تكيه داد و پاهايش روى زمين كشيده مىشد، تا به مسجد رفت ...
⛔️رداى ابى بكر را گرفت و او را كنار زد و در حال نشسته با مردم نماز خواند و بلال تكبير مىگفت...
📚إرشاد القلوب؛ ج۲،ص۳۳۹
▪️#رسول_الله #سقیفه #آخر_صفر
🔲 @fatemyeh_com
🔥در آستانه ی شهادت پیامبر چه رخ داد...
💥توطئه آغاز شد...
💠 علیرغم تاکید #رسول_الله به خروج افراد از مدینه و پیوستن به لشگر اسامه افرادی نزد اسامه رفتند و گفتند: الآن خروج ما مصلحت نيست و نمىتوانيم مدينه را خالى كنيم، بهتر است در آنجا بمانيم
⁉️ اسامه گفت: چرا؟
👈گفتند: چون پيامبر صلی الله عليه و آله بيمار است و بيماريش به مرحله خطر رسيده و اگر در شهر نمانيم مسايلى روى مىدهد كه نمىتوان، بعدا به اصلاح آنها اقدام كرد پس منتظر مىمانيم تا وضعيّت پيامبر مشخص گردد و بعد حركت مىكنيم.
🔰 حذيفه گويد: اين گروه افرادى را فرستادند، تا كم و كيف حال پيامبر صلى الله عليه و آله را به آنها گزارش نمايد و مخفيانه نزد عايشه رفتند، و او گفت: حال پيامبر وخيم است شما در همان جا بمانيد، تا خبر را ساعت به ساعت، برايتان گزارش كنم.
📚 بحار الأنوار ج۲۸ ؛ ص۱۰۷
▪️#رسول_الله #سقیفه #آخر_صفر
🔳 @fatemyeh_com
⚫️ هجومی وحشیانه
✨ حالا جز #امیر_المومنین علیهالسلام و تعدادی انگشتشمار از بنیهاشم و یارانش همه با زمامدارغاصب بیعت کردهاند .
☠ اهل #سقیفه با یکدیگر مشورت کردند. تا علی علیهالسلام بیعت نکند کار تمام نمیشود.
💀 عمر به ابوبکر گفت: قنفذ را بفرست تا او را بیاورد و مجبور به بیعت شود!
👊 قنفذ در خانه را به شدت کوبید.
🌟 امیرالمومنین علیهالسلام پیش آمد و چون از مأموریت او آگاه شد از آمدن به مسجد خودداری کرد و درب خانه را به روی آنان بست.
💥 بار دیگر ابوبکر، قفنذ را به سوی امام علیهالسلام فرستاد این بار فاطمه سلاماللهعلیها به دفاع از امام زمان خویش پشت درآمد
🪵 هنگامی که عمر دانست امام علیهالسلام نخواهد آمد و #فاطمه سلاماللهعلیها از ایشان دفاع میکند، با چند صد نفر به سوی خانه ی امام علیهالسلام آمد و دستور داد هیزم بیاروند.
💥فاطمه سلاماللهعلیها پشت در خانه آمد و فرمود: آیا از خدا شرم نمیکنید که میخواهید خانه مرا به آتش بکشید و بی اجازه وارد کاشانهام شوید؟!
🔥 هیزم پشت در قرار گفت و روشن شد. آتش زبانه کشید و شعلهها درب خانه را فرا گرفت.
☄ عمر به سوی در رفت و با لگد آن را گشوده و به پیکر حضرت زهرا سلامالله علیها کوبید. پهلوی ایمان شکست و فرزندی که باردار بود و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله او را #محسن نامیده بود از دست رفت.
🥀 فریاد درد آلود دختر پیامبر برخاست. مهاجمان به داخل خانه هجوم آوردند.
📚 کتاب سلیم، ص ۳۸۵
▪️#فاطمیه
🔳 @fatemyeh_com