بسم الله العظیم.....
لاحَولَ وَلاقُوَّهَ اِلاّ بِاللهِ...
دسترسی به مطالب با هشتک (#) :
#معرفی_شهید
#مکتب_شهدا¹
#معرفی_کتاب²
#صدایی_ازبهشت ³
#منبر
#سرود
#روضه
#مناجات
#داستان
#متن
#داستانک
#اشعار ⁴
#مدافع ۵
#مهم_و_مهم_تر ۶
#اذان
#قرآن
#نهج_البلاغه
#دعای_سلامتی_اقاصاحب_الزمان_عج_الله
#دعای_فرج
#دعای_توسل
#دعای_کمیل
#دعای_عهد
#صلوات_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#دعای_هر_روز_ماه_رجب
#زیارت_امین_الله
#زیارت_عاشورا
#زیارت_نامه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#زیارت_نامه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#دعای_نور
#صلوات_خاصه_امام_رضا (ع)
#زیارت_اربعین
#حرم_امام_خمینی(ره)
#حرم_حضرت_شاه_عبدالعظیم_حسنی
#مزار
#مشهد_الرضا
#کربلا
#دمشق
#زینبیه
#حرم_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
❤️✋🏻❤️✋🏻❤️✋🏻❤️✋🏻.....
1_دست نوشته، وصیت نامه وخاطرات مربوط به شهید
2_کتب مربوط به شهید «بیشتر شهدای خانم»
3_مداحی ها و صوت صحبتای شهدا
4_ مجموعه اشعار امام خمینی «ره»
5_ مجموعه ای از گذر در زندگی شهید احسان کربلایی پور
6_مطالبی که مطرح است و به عبارتی مهم اما در پیشان مطلبی است مهم تر از خود آن مطلب که اغلب ما گرفتار همان اولی میشیم
🌷🌈🌷🌈🌷🌈🌷🌈.... :)
کانال فاطمیه /ایتا👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/277807262C6df720d356
✍ مقدمه_نوشتار
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
26 رمضان مصادف با 8اردیبهشت 1401.
نوشته«داستانک»☀️ ضوء ارض ☀️
درزمین روز قدس، مقاومت دربرابراسرائل و استکبار و شهدای شاخص این راه، در سه فصل مربوط به هم نوشته شد و تقدیم شما می شود:)...
به امید قبولی درگاه حق و دعای اقاصاحب الزمان «عج»
1401/2/8 / 26رمضان
#الهم_عجل_الولیک_الفرج 🌤🍃.....
فصل اول :1401/2/10
فصل دوم :1401/2/12
فصل سوم :1401/2/14
گذاشته می شود.
___________________
این #داستان، روایت خانمی است به نام خانم موحد که مشغولیت به امور فرهنگی و تربیتی دارد و حال قراراست برای روز قدس مطالبی تهيه کند.
خانم موحد، دو برادرزاده به نام های « مهدی و مهدیه» دارد که به دلیل اشتیاق و فعال بودنشان از طرح ها و نظرات این دوهم استفاده می کرد.
فصل اول و سوم داستان به روایت خود خانم موحد
و فصل دوم به روایت مهدیه، برادرزاده خانم موحد است.
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷....
#داستان ☀️ضوء الارض☀️
#فصل_اول🤞🏻قسمت اول
صبح بودو جمعه و نور خدا
ندبه و اشک و دعا یاد خدا
ذکر ما عجل فرج مولا مدد
میرویم ازکربلاتاقدس شریف
درخیابان های شهر سرگرم قدم زدن بودم وبه واژه « قدس و روز قدس» فکر می کردم که صدای بوق ماشین مرابه خوداورد و بی اختیار به سمت صدا کشید شدم.
مهدی برادرزاده ام بود! چه خوب موقعی رسید کلا مهدی برام مثل پسرخودم است. لبخند، نگاه ارامش بخشش و ادبش را دوست دارم.
درماشین را باز می کنم و مینشینم در صندلی کناردست راننده و مهدی قبل از من میگه:
_سلااام عمه جان! کجاببرمتون؟ پيادهروی خوش میگذرد؟
لبخندمی زنم و میگم:
_سلام عزیزم! نمی دونم، می خوای ببرکهف پیادم کن برو دنبال کارات.
نگاه می کندو درهین روشن کردن ماشین می گوید :
_فکرتون مشغوله؟!
سرم را تکون میدم و لب می زنم:
_بله مهدی جان! از مامان بابا، خواهرت چه خبر؟ کجا می رفتی؟
_سلام میرسونن، می رفتم خونه، که خب الان باهم میریم کهف، زیارت اجباری...!
بعدمی خندد و ادامه میدهد :
_فکرتون مشغول چیه؟! می تونم کمکتون کنم؟
نگاهی می کنم، راستش دودلم، اما دلم را می زنم به دریا و میگم:
_درگیرروز قدس، اهمیتش و مقاومت دربرابراسرائیل و.... فکرمی کردم، ماه رمضونم دیگه داره تموم میشه..
و آهی می کشم از اینکه مطلب جدید و جذاب و به دردبخور ندارم و یاد امام رضا «ع» می افتم و میگم:
_راستی عزیزم! اگه جایی کاروان سراغ داشتی برا مشهد بهم بگو، قسمت باشه می خوام ولادت اقا «ع» رامشهد باشم.
#ادامه_دارد...
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
#داستان ☀️ ضوء الارض ☀️
#فصل_اول🤞🏻قسمت دوم
_چشمی! می گوید وسکوت می کند.
بعدمدتی نزدیک کهف الشهدا پارک می کند و راهی را پیاده طی می کنیم و 5دیقه ای درسکوت کنار چند شهیدگمنام اونجا می گذرونیم و مهدی سکوت را میشکند:
_عمه! کتاب "حاج رضوان" را خوندین؟
نگاهی بهش می کنم و می زارم ادامه بدهد ببینم چی می خواد بگه، باکتاب اشنایی ندارم.. :
_درباره شهید عمادمغنیه است! درست گفته باشم ایشون فرمانده بخش نظامی حزب الله لبنان بودن خودشون و پسرشون سوریه شهیدشدن، البته باهم نه، 30 سال حدودا اسرائیل دنبال ایشون بودو تو مرکز سوریه شهیدمیشن، بعدهاام پسرشون میشه گفت جای پدرراپرکرده و اخرشم مثل باباش شهیدشد توسوریه....
بعدکمی سکوت می کندو اروم ادامه میدهد :
_بنظرم اگه برابچه های مدرستون می خواین می تونن کیس خوبی باشن، حاج عماد مغز متفکری بودن و....
خوب! مثل همیشه به دردبخوراست و میگم:
_مهدی جان کتابش را داری؟! نسبت به شهدای مقاومت فلسطین چه قدر شناخت داری؟!
همون طور اروم و بدون بلندکردن سرش جواب میدهد :
_بله! کتاب را میارم براتون ؛ زیاد شهید نمیشناسم، ولی چشم میگم یکی، دوتایی، عمه! جنگ 33روزه ام یک نمونه خوب مقاومت است بنظرم، خودتون بهتراز من می دونید، کتاب ام بیارم توش هست دراین زمینه.
#پایان_فصل_اول🤞🏻🌷... :)
به امیدخدا یاعلی...
#داستان_ادامه_دارد.....
فاطمیه.....💕
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷 #داستان ☀️ ضوء الارض ☀️ #فصل_اول🤞🏻قسمت دوم _چشمی! می گوید وسکوت می کند. ب
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
#داستان 💛 ضوء الارض 💛
#فصل_دوم✌️🏻قسمت اول
مهدی که قراربودساعت سه بیادخونه حالا پیام داد بعدنماز میاد!....
من خودم تنهاراه می افتم سمت مسجد، اگه مهدی بودباهم برمی گردیم، اگه نه کهههه....!
_سلام خواهرم! امر می کردین میومدم دنبالتون.
مهدی بود، نگاهی می کنم، چه خوب شو که اومد. مجبورنیستم شب تنهابرگردم و.... امان ازدستش که خوب میدونه چطوری من رو راضی کنه. جوابش را میدم:
_علیک سلام! نیازنبود! کارداشتی دیگه! کجابودی که تغییرنظردادی؟حیف ناهارمامان را از دست دادی.
اشاره ای به صدای قدقامت الصلات نماز می کندو میگه:
_بعدنماز میبینمت.
وزودتراز من راهی مسجد میشه.
نیم ساعت بعد طبق قرارمون همدیگه رو میبینیم و حرف اول را مهدی می زنه :
_مهدیه خانم! بریم؟!
خیلی توبیرون محجوب به حیاست این بشر! سری تکون میدم و میریم میشینیم توماشین؛ راستی بگما این رفتار محجوب به حیاهاش را دوست دارم خیلی...
تا می شینمیم حرکت می کنه و شروع به صحبت:
_خب اول نمازت قبول، دوم اینکه بعدظهر توراه خونه عمه رادیدم، رفتیم کهف، شماببخشیددیگه توفیق نداشتیم امروزم ناهارخدمت باشیم.
و می خنده و ادامه میدهد:
_راستی مهدیه! عمه برا روز قدس مطلب می خوادتوکه اطلاعات خوبی درباره جنگ سی و سه روز و حاج عمادداری، دست به قلمم که هستی، ببین متنی، نوشته ای چیزی می خواد بنویس بده بهش، برامدرسه می خواد، ثواب داره
می خواهم حرفی بزنم که سکوت و می شکندو مهلت حرف زدنم را می گیره و دباره خودش صحبت می کند :
_توقراربود چیزایی که از جنگ سی و سه روزه میدونی رابهم بگی، بنظرم این یه خیربرای منم میشه! بالاخره بعددوسه ماه مجبوری بگی.
در دلم میگم، بین خدایا این چه طور براخودش ماهی میگیرد!؟ و جلو درخونه ماشین را که نگه می دارد میگه:
_سکوت اختیارکردی خواهرم! خب قبول دیگه؟!
ازماشین خارج میشم ودر را می بندم و همان طورکه می رم سمت درمنزل میگم :
انشاءالله خیره.
#ادامه_دارد....
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
#داستان 💛 ضوء الارض 💛
#فصل_دوم ✌️🏻قسمت دوم
وارد خونه میشم وسلام رازودتر میگم و مدتی بعدازمن هم مهدی اومد و شروع به تعریف علت دیر امدنش می کندو من ترجیح می دم برم اتاق ببینم عمه متنی درباره جنگ سی سه روز نیازداردیانه؟! وبعدش بشینم پای نوشتن این متن.
****
حضرت آیت الله خامنه ای « حضرت اقا»
[شکلگیری مقاومت در منطقهی غرب آسیا در دهههای اخیر پربرکتترین پدیدهی این منطقه بوده است. کیان مقاومت بود که بخشهای اشغال شدهی لبنان را از لوث وجود صهیونیستها پاک کرد.]...
گروه های مقاومتی مثل سپاه ایران، حشدشعبی عراق، فاطمیون، حزب الله لبنان و زینبیون و..... تا بچه کوچیک یمنی و فلسطینی که با سنگ می جنگن واین جای بازی هاشون را پرکرده و مسافرت هاو کنارهم بودن با خانواد جای خودرابه آوارگی، گریه و.... داده است. وواقعا چه کسی می تواند وقتی درامنیت است این را درک کند؟؟!....
وقتی ظلم باشه باید در مقابلش ایستاد نمی شود یه عده ببرن، بخورن و.... یه عده نگاه کنن، سکوت کنن و بمیرن! دوره بزن و دررو تمام شد!...
جنگ سی سه روز لبنان که درتاریخ 1385 شمسی شروع شد، می تواند نمونه ای از ذلت اسرائیل وپیروزی وعده داده شده جبهه ی حزب الله باشد.
اولین متن را میفرستم وراهی اشپزخونه برا کمک به مامان میشم تا انشاءاللَّه یکی دوساعت دیگه بعدشام. ....دوباره مینشینم پای گوشی.
_ جنگ تموز یا همون جنگ سی سه روز اسرائیل با لبنان
تاریخ شروع 2006میلادی مطابق 1385شمسی
علت و جریان شروع جنگ: دوسال قبل از شروع جنگ اسرائیل ولبنان توافقی داشتن که اسرائیل زیرش زدو 3اسیر لبنان را ازادنکرد، حزب الله لبنان هم درحوالی سال 2006 در عملیات الوعدصادق دونفراز نظامیان اسرائیل را اسیرگرفت و بعداز ان بودکه اسرائیل اعلام حمله کرد. طبق امارتلفات دوطرف قابل مقایسه نبود و اسرائيل بخاطر برتری تسلیحات خود تلفات زیادی به مردم لبنان وارد کرد که از جمله انان 15هزارخانه نابودشد است.
حزب الله هم طبق سخن سیدحسن نصرالله که بعد علملیات الوعدصادق گفت : اگر اسرائیل راه مقابله و جنگ را در پیش بگیرد باید منتظر غافلگیری ها یی باشد. غاقلگیری هایی چون:
حمله به بندر مهم حیفا وبعدان مناطق وشهرک های دورترازحیفا بود.
این جنگ سرانجام درروز سی و چهارم
14 آگوست 2006 میلادی (22مرداد 1386 شمسی)
با تصویب قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت پایان یافت و اسرائیل دراین جنگ
۴ میلیون و هشتصد هزار بمب خوشهای استفاده کرد که از این تعداد یک میلیون و یکصد هزار بمب را در ۷۲ ساعت پایانی جنگ به کار برده بود
#پایان_فصل_دوم
ومن الله توفیق........ 🌱🌷
یاعلی «ع»....
#ادامه_دارد....
فاطمیه.....💕
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷 #داستان 💛 ضوء الارض 💛 #فصل_دوم ✌️🏻قسمت دوم وارد خونه میشم وسلام رازودتر م
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
#داستان 🌼 ضوء الارض 🌼
#فصل_3👌🏻 قسمت اول
ازسرشب که پیام دادو اعلام امادگی برا کمک کرد، منتظر نتیجه صحبت های خواهربرادری این دو هستم! خدای شکر بلدن کجاباشن و چه کنن! اگه ادم خودش را نشناسه و ندونه چه کار می خواد کنه، همیشه کاراش ناقص است و دائم با اطرافیان رقابت داره، اونم وقتی که خودش روپیدانکرده!....
متن هایی راکه مهدیه فرستاده دوباره مرور می کنم، حتما باید یادم باشد علت اتش بس اسرائیل رابگم، اونها واقعا فقط توهم دارن، خودشونم می دونن هیچ غلطی نمی تونن کنند.
_عمه! یک شهیدخانم و یک شهیداقاهست ازشهدای فلسطین؛ می خواید؟
این خواهر برادر خواب ندارن، پیام مهدی را جواب میدم:
_علیک سلام برادرزاد گلم! فردا صبح بیاید اینجا همدیگه را که دیدیم، حرف می زنیم.
جواب میدهد :
_چشم! مزاحم که نیستیم انشاءاللَّه؟!
می نویسم :
_نه! بچه ها میرن بیرون.
بعد به ذهنم میاد شام بگم بیان و پیام میدم :
_عزیزم! بعدظهرزودتر بیاین هم ببینم چه کردین هم باکمک مهدیه یه شام خوشمزه بپزم تا باهم بخوریم.
پیامی نمیادو برا کمی خنده می نویسم:
_اون مامان تواه که دخترداره!...
نیم ساعت بعد که داشتم آماده خواب میشدم و فکرمی کردم دیگه خوابیدن تازه جواب مهدی اومد:
_چشم، عمه جان، انشاءالله.
جواب نمی دم که بره بخوابه. هرچندصبح که میان از چشماشون معلومه چندروز خوب نخوابیدن واین اصلا به کارای من ربط نداره...
_عمه جان! خودتان که درجریانید، در جنگ 33روز بود که حضرت اقا فرمودند دعای"جوشن صغیر"را بخوانند و میگن که بی تاثیر درنتیجه جنگ نبود و ما به واسطه این جریان با جنگ 33روز آشناشدیم.
مهدیه این را میگه و مهدی پشت بندش:
_عمه این دوشهیدم، خانم پرستار و امدادگر فلسطینی. اسمش رزان نجار متولد 11سپتامبر، روستای خزاعه جنوب غزه فلسطین. شهادتشونم 1ژولن2018 در نواز عزه، فلسطین....
ترجیح میدم ازنفس گرفتنش استفاده کنم و حالاکه نیم ساعت فقط از والدین عزیزشون زودتر اومدن بگم:
_مهدی اون یکی چی؟! کتاب حاج رضوان رااوردی؟! میشه بی زحمت اطلاعات جزعی را بهم بعدا بگی؟!
مهدیه که داشت خیار پوست می کندگفت:
_اگه نوشتن باشه روچشمم، من می نویسم.
مهدی گفت:
_راست میگه به من ربط نداره ایناام مهدیه برام قبلا فرستاده بود همین دختر، مصاحبه ای ام داره، زندگی نامه مختصرش ام مهدیه خودش می فرست.
میگم:
_کتاب رااوردی شما؟!
مهدی نگاهی می کند:
#ادامه_دارد....
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
#داستان 🌼 ضوء الارض 🌼
#فصل_3 👌🏻 قسمت دوم
_مامانم میاره، دست همسایمون بود قرار شب بیارمسجد بده مامانم.
بعدادامه می دهد:
_شهید الدوره ام همون شهیداقایی است که گفتم، مثل اینکه از شهدای شاخص فلسطینه. توتعریف های پدرشون هست که می خواستن ماشینی بگیرن و پسرشون خیلی خوشحال بودن اما موفق نشدن و برگشتنداردوگاه. (درراه بازگشت به خانه، جوانان غزه خیابان « صلاح الدین » را بستند و ما از ماشین ( تاکسی ) پیاده شدیم و راه خودمون رو از خیابان دیگه ای پیش گرفتیم و به چهار راه « پلیس جنگی » معروف به چهار راه نیستریم رسیدیم که با شلیک گلوله به سمت خود و فرزندم غافلگیر شدیم و نتوانستیم به سمت خانه برویم یا برگردیم بنابراین سعی کردیم در محل به مدت ۴۵ دقیقه چپنهان شویم.....) که درهمانجا پسرشان دراثر اصابت گلوله در زانوی راستش وخون ریزی زیادش به شهادت رسید.
لبخندی تحویلش میدم و میگم:
_انشاءاللَّه حاجت رواشین، میری مسجد برانماز ؟ یاسرم اونجاست.
مهدی ابی که رو میزه رو می نوشه و میگه :
_انشاءاللَّه میرم.
وزیر لب یه سلام بر حسینی «ع» ام می گوید
میگم:
_مهدی! تاریخ تولد، چیزای دیگه ازش بهم تافردا بدیا!
همانطور که تو بشقاب سالاد دست کاری می کردو مهدیه حرص می خورد جواب میده :
_چی؟ «شهید محمد الدوره» را میگین؟!... چشم حتما، اگه فیلمم ازش پیداکردم می فرستم اون خانم پرستارم با مهدیه جان. فعلا یاعلی «ع»
مهدیه سرش رو بلند کردو گفت:
_اقاجان! شماچراهمه چی را می ندازی گردن من، خودت کاری که شروع کردی را تموم کن.
مهدی بلند می خندد و میگه:
_خواهرمی دیگهههه، قربونت!...
اینو میگه ومیره. من و مهدیه کارهارا می کنیم و بعدازنماز بچه هاو مهدی وداداشم و خانمش ام میان و اون شب هم دور هم خوش می گذرونیم و بعدش من می مونم یک کتاب حاج رضوانی که باید تا شنبه یعنی دوروز دیگه تموم کنم.....
#پایان_داستان
#والله_حق_ومن_الله_توفیق👌🏻🌱....
#الهم_صل_ال_محمدوال_محمد🌜🌈
#الهم_عجل_الولیک_الفرج 🌷🍃...
#التماس_دعا
#مقدمه_نوشتار
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
#داستان❤️ مجنون66 ❤️
درافکارم قدم زدم، گشتم تا محرم صفرسال 1399 شمسی رسیدم.....
مداحی:
آقام «ع» قدم قدم هم ندارد....
زیباترین مداحی موندگار اون روضه ها شد برام، برا آقام حسن ابن علی«ع» بود مداحی!
وهوالعزیز! نمی دونم شکر را چه گونه کنم از خدا و چگونه اشک نریزم که هنوز عاقبت بخیریم معلوم نیست و یا سبحان الله، مددی یاالله....
بافرا رسیدن سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع دوباره دل ها روانه بقیع شد و حجم دلنشین و شورانگیز فرزندان دهه نودی و ده هشتادی که الان بزرگ ترینشان 21 سال سن دارد، که سرود سلام فرمانده را در جای جای کشور خوانده و پخش شده است، دوباره روایتی از ظلم آل سعود به ائمه و جنایات وحشیانشان را به عنایت الله در قالب داستانی دو فصله به خدمتتان
می رسانیم و تقدیم محضر حجت الله می کنیم. که باشد واقعا سلام فرمانده ای بگوییم و آقامون حسن ابن علی «ع» کرمی نمایند و عاقبت بخیریمان را امضا کنند و جان دادن در ره خدا و اماممان حضرت مهدی «عج» و نائبشان برایمان مثل قاسم ابن حسن مجتبی علیه السلام احلا من العسل شود....
یاعلی «ع».خدا به همراه همه.....
عنوانین فصول:
فصل اول :رویای صادقه
فصل :دوم :قدم، قدم
هرفصل دارای دو صفحه.
سه شنبه؛ 20/اردیبهشت/1401
یاامام زمان «عج».... التماس دعا
الهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷....
#داستان
❤️ مجنون66 ❤️
#فصل_اول🤞🏻
💛 رویای صادقه..........................:)💛
#قسمت_اول🤞🏻
قدم هایم را به سمت اتاق تندکردم باید فکری به حال برنامه و محتوایش بکنم.....
_مهدیه! فیلم، متن، چه کردی؟!
پیام زهرا هست و من هنوز کاری نکردم، نمی دونم واقعا نمی دونم، پیام میدم :
_سلام خواهرا، بیاید برا اینکه یکم فکرمون بازبشه خودمون یک بار دراین زمینه توگروه حرف بزنیم.
تا می فرستم زهرا پیام می دهد:
_باشه، خودت شروع کن.
می فرستم:
_کار چه کسانی بود؟!
هانیه پیام می دهد:
_وهابیا.
_فقط همین بود؟!
مهری پیام می دهد:
_نه دیگه! جاهای دیگری رو هم تخریب کردند مثل
مزار امام حسین علیه السلام را که تخریب و بیش از 4هزار شیعه را شهیدکردند، مزار حضرت خدیجه «سلام الله» و ابوطالب رادرمدینه ومزارحمزه عموی پیامبر «ص» وشهدای جنگ احدو... در جاهای دیگه.
بعد پیام میدهد :
_امروز خوبی مهدیه؟!
پشت بندش می فرسته:
_البته حرم امام حسین علیه السلام را چندسال بعد میسازن شیعیان.
پیام می دهم:
_خب چرا اونجا را نساختن؟!
زهرا پیام می دهد:
_چون دست آل سعوده و خودت که می دونی شیعیان را اونجا میکشن، شما واقعا منا¹یادته که؟! یا همین اخیرا که 80تا جوان شیعه رو شهید کردند؟
پیام میدم:
_آره ، فقط اصلا فکرم کارنمی کنه الان. بزارید یه موقع خوب همدیگه رو که دیدیم حرف بزنیم.
مهری پیام می دهد:
_شب بیا مسجدحتما، یه چیز نشون بدم شاید فکرت باز بشه، حالا جریان آخر چی بود؟!
زهرا مداحی ای می فرسته و دانلود می کنم و بعدم ذخیره و میرم بیرون، باید بخوابم اما.... مداحی زهرا را از توموسیقی ها پیدا می کنم و می زارم بخونه و دراز می کشم... امام حسن «ع» حضرت قاسم «ع»، ائمه بقیع «ع»، مکه، مدینه و.... ناخداگاه دراین فکرها بودم که لبم و فکرم همراه صوت میشن....
ای شیر جمل جنگ تو کرده چه غوغا
استاد ابوالفضل علمداری آقا «ع»
چه دلاوری و چه یلی
ولیعهد حضرت علی «ع»
به فدای قاسمت «ع» آقا
توخود احلا من العسلی آقا ...
تو من و رها کنی کجا برم امام حسن «ع»، تومنو رها کنی کجا برم امام حسن «ع»....
چه نوحه قشنگی!... صوت روقطع می کنم. باید بنویسم.... رویای ساخت حرم
✍🏻#ادامه_دارد....
****
1_اشاره به واقعه ۲ مهر ۱۳۹۴شمسی دارد که در عربستان سعودی حجاج به دلیل تجمع و ازدحام زیاد یکی یکی افتاده و زیردست و پا می رفتندو به دلیل گرمای هوا و زیادی جمعیت به شهادت رسیدند درسرزمین منا 5کیلومتری شرق شهرک مکه.
فاطمیه.....💕
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷.... #داستان ❤️ مجنون66 ❤️ #فصل_اول🤞🏻 💛 رویای صادقه..........
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷...
#داستان
❤️ مجنون 66 ❤️
#فصل_اول🤞🏻
💛 رویای صادقه..........................:)💛
#قسمت_دوم✌️🏻
قدم قدم با یه علم میریم آخربه صحن زیبای حسن «ع»....
رویای حرم حسن ابن علی «ع»
سجاد ابن حسین «ع»
امام باقر «ع»
وامام صادق «ع»
ومادر سادات «س»
بهترین رویای روزانه ماهست. با ظهورمهدی «عج» است که انشاءاللَّه این رویا واقعیتی شیرین می شود و شیرین در شیرین، مثل عسل در عسل یا نور درنوراست. یاد زینب بخیر دروصیتش نوشته بود خوب است تشنه به آب برسد و عاشق به معشوق²....
صدای پیام گوشی مرا به خود می آورد
عمه است که پیامی فرستاده و نمی تونم از رو صفحه بخونم فقط فهمیدم درباره بقیع و جنایت آل سعود است و این من را به شوق آورد برای توجه کردن به پیامش
تخریب قبور عترت پیامبر(ع) در بقیع؛ نمایی دیگر از چهره خوارج و نواصب
حجتالاسلاموالمسلمین محمدجعفر طبسی:
(از جمله حوادث بسیار دردناک و ناگوار تاریخ، تخریب قبور مطهّر اهلبیت پیامبر(ع) در بقیع به دست وهابیت تکفیری است.
این واقعه تلخ، در هشتم شوّال سال ۱۳۴۵ قمری در مدینه و کنار مرقد رسولخدا(ص) اتفاق افتاد؛ در حالی که اسناد فراوانی وجود دارد که مسلمانان در طی سده های متمادی نسبت به ساخت گنبد و بارگاه باشکوه در بقیع برای ائمه اطهار(ع) اهتمام داشتهاند.
این امر نشانه موافقت همه علمای مذاهب اسلامی تا پیش از ابن تیمیه و حتی دوران پس از او با ساخت گنبد در بقیع است. از اینرو اقدام جاهلانه وهابیت در مقابل نظر قاطبه علمای اسلامی و خالی از پشتوانه مذهبی است و در واقع، نمایانگر چهره زشت خوارج و جریان ناصبیگری در زمان معاصر است.)
چند باری متن پیام را خوانده و بعدداخل گروه دوستان ارسال کردم و چت هارا نخواندم و بدون توجه به پیام ها، می نویسم :
_بچه ها غروب تو پارک حرف می زنیم بعد صحبت های خانم احمدی.
زهرا پیام میدهد :
_عع! امروز کلاس هست؟!! کسی خبری نداد به ما.
پیام میدم :
_بله، هست مامهمون داریم شب نمی تونم بیام مسجد بیاین اونجا حرف بزنیم.
هانیه پیام داد:
_عمه هستن؟! بهشون میگی بیان مسجد مادرمون باهاشون کاردارن مثل اینکه.
زهرا پیام می دهد :
_ظهربعد کلاس باهاشون حرف بزنید، مگه میشه اینا از هم بزنن!!؟
خودم جواب مختصری می فرستم که بعدبرم سرکارام:
_سلام عزیزم! به خودشون بعدازظهر بگین، بنده کلا امشب سعادت مسجدرا ندارم. شما برنامه اکیپ را غروب تو پارک ببندین، شب اتاق بسیج پادرهواست... وشکلک خنده و بوسی چاشنی پیامم می کنم و گوشی را می زارم کنار....
_مهدیه! کتاب برا امام حسن مجتبی علیه السلام می شناسی؟!
مهدی سوالش را دو بار تکرار می کنه و من تو ذهنم دنبال پاسخم... :
_کتب فراتر از قیام (مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب درباره امام حسن مجتبی علیهالسلام از سال 1345 تا 1397)، یا صلح امام حسن علیه السلام، پر شکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ و کتاب دو امام مجاهد شش گفتار از رهبر معظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی حسنین (علیهماالسّلام))، هست. اگه گیربیاری، چون ما نداریم ولی گیر آوردی باید برا من از هرکدوم یکی بگیری داداش خان!...
مهدی نگاهی می کند:
_دیگه؟! خونه نداریم چیزی؟!
_نه! بزن گوگل ببین چی هست، فردا هم می تونیم بریم فروشگاه کتاب،البته اگه مامان اینا اجازه بدن.
لبخندی می زنه و میگه :
_باشه فعلا...
ومی رود و من دوباره تنهامیشم... میشود من واقعا عاشق خدا بشم که عشق تنهایی های ظاهری را پیداکنم؟؟! چون ما مثلا تنهاییم ولی خدا هم هست و خدایا تو تاریکی قبربه دادم برس به حق الحسين «ع»....
یک ساعتی درخلوت می گذرونم بعدراهی پارک میشم....
_مهدیه فکرت کجاست؟!
زهرا هست و جواب کوتاهی میدم:
_جانم کاری داری؟!
_عمت میاد؟!
_آره.
مهری گوشیش را می گیره سمتم و میگه:
_خب حالا تابیان اینو ببین، خانمها هم هنوز نیومدن.
نگاهی می کنم فیلم خودش توضیح میدهد که درباره تخریب بقیع هست. زمانش کم و من برا تمرکز گوشی را می گیرم و بادقت نگاه می کنم، ولی الان که اینارا می نویسم فقط این نکته ازش یادم موند که بقیع در دست آل سعود لعنت الله است و تانگیریمش نمی تونیم حرم بسازیم....
#پایان_فصل_اول💖
✍🏻#ادامه_دارد....
"""""""""""
1_ قسمتی از وصیت نامه شهیده زینب کمایی
فاطمیه.....💕
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷... #داستان ❤️ مجنون 66 ❤️ #فصل_اول🤞🏻 💛 رویای صادقه...............
#داستان
❤️ مجنون 66 ❤️
#فصل_دوم✌️🏻
.............. 👞 قدم، قدم 👟
#قسمت_اول🤞🏻
_مهدیه! امام زمان «عج» بیاد اینا هم حل میشه.... برنامه هاتون رودرباره امام زمان «عج الله» و نسل مهدوی ببیندین، ولی برای خود آقا «عج الله» نه برا خودمون.
نگاهی به عمم می کنم و خودشون متوجه میشن بهتره بیشتر توضیح بدن:
_منظورم اینه، ببین مثلا فرق داره تو بری حرم امام رضا علیه السلام شفامریضی را بخوای یا ظهورآقاعج الله رو، اولی خوبه ولی دومی کامل ترین دعاست که اولی رو هم درخودش داره.
آره راست میگه فقط....!!!؟ امام زمان «عج» رو برا خودم بخوام؟! براهمه؟ برا خودش؟!...
_امام زمان «عج» کیه؟!
سوالی هست که بلند می پرسم، مطمئنا یکی را برا خودش بخوای اوج عاشقی هست، این فقط با شناخت و ارتباط ایجادمیشه و دوباره بلند می پرسم:
_چه طور میشه شناختشون و ارتباط باهاشون گرفت؟!
مهدی تذکر آمیز میگه:
_خواهرم! فکرات و بلند نکن، الان اینجا دورهمی بسیج نیست که دراین باره حرف بزنیم.
عمه نه حرف مهدی را قبول می کنه و نه من را بی نصیب می زاره:
_بزار خودم جواب اینا رو شب می فرستم برات رفتم خونه....
(ببین مهدیه جان! خودت می دونی ازآخر نمیشه شروع کرد، از کم به زیاد میرن عزیزم...»
اولین پیام عمه است که نیم ساعته که رفتن خونشون و بااینکه می دونم ادامه داره می نویسم:
_چه طور می تونیم اون عشق و علاقه را درجامعه ایجاد کنیم و جهانی کنیم؟!
_ «ببین مهدیه! اول باید وظیفه منتظران را دربیاریم که یه کتابی هست میدم بهت، مدد و کمک از خدا هم قشنگه، ولی بحث دوست داشتن و عاشق خدا شدن که برات چندوقته می دونم مطرحه و الان وقت بحث در این باره نیست، مااگه این نعمت های خدا را بفهمیم براعاشق خداشدن واقعا بسته.....»)
وجواب سوالم بعدش میاد:
(عزیزم! اول از خودت باید شروع کنی، یکی از فرق های عشق به اهل البیت و خدا که عشق واقعی هست اینکه مااین را می خوایم همه بدونن و.... حتی اونا هم مثل خودمون بشن، ولی عشق دنیا طوری هست که آدم می خواد برا خودش باشه فقط همین.)
خودم را باید درست کنم، می نویسم :
_عمه ارتباط با امام زمان «عج» و چه کنیم؟!
جواب میاد:
✍🏻#ادامه_دارد....
فاطمیه.....💕
#داستان ❤️ مجنون 66 ❤️ #فصل_دوم✌️🏻 .............. 👞 قدم، قدم 👟 #قسمت_اول🤞🏻 _مهدیه! امام زم
#داستان
❤️ مجنون 66 ❤️#فصل_دوم✌️🏻
...................👞 قدم، قدم 👟
#قست_دوم🤞🏻
_دعای عهد، سلام بعدنماز به آقا «عج» عجل الفرج بعدصلوات را بهش پایبندبودن و خواندن دعای فرج حداقل زمان مشخص و یک بار در روز....
جواب نمیدم و پیامی دوباره میاد:
_مهدیه جان! دعای توسل سه شنبه ها، جمعه ها، تونستیم هفته ای یک بارجمکران، دعاندبه، زیارت ال یاسین، نماز امام زمان¹«عج» موضوع هایی هست که زیر نیم ساعت وقت می گیرد و هرروز نه، ولی هفته ای یک بارمیشه که... نامه نویسی، صحبت با آقا «عج» الحمدالله ماانسانا کلا تو تفکراتیم، حتما یادت نره بعدنمازات از خدا بخوای فکرت و کنترل کن ما نمی تونیم خودمون و کنترل کنیم، خوب که حتی فکرگناهم نکنیم قشنگ واقعه که فکرمون هم برا صاحبش باش عزیزم.
پیام میدم :
_چه طور؟!
می خونن و با تاخیر متنی را می فرستن:
_(#مکتب _شهدا، فکرهم ارزش دارد نباید وقف گناه و بیهودگی شود.....
فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان بیان کرد: شهید سلیمانی در اتاق به من گفت "حسین! از خدا یک چیز خواستم؛ خواستم که خدایا اگر من بخواهم به انقلاب اسلامی خدمت کنم باید خودم را وقف انقلاب کنم.
وی در ادامه افزود: حاج قاسم آن شب به من گفتند "از خدا خواستم اینقدر به من مشغله بدهد که حتی فکر گناه هم نکنم."...)
دلم برا حاج قاسم پر می زندو به عکس قشنگش بغل کمد رو دیوار نگاه می کنم حاجی، رهبر عزیزم!... التماس دعا
پیام التماس دعایی می فرستم وگوشی را می بندم، شاید بعداین فکرهای قشنگ خوب دورکعت نماز مستحبی بخونم حالاکه خواب برام مقرر نیست!... خوابم نمی بره، می ترسم از بیهودگی و خدایا نداریم را خودت بخر....
صبح که گروه را چک کردم سراسر وجودم شادمانی شد خانم تلخابی، خانواده ای که همه شهیدشدن خودشون مکه و فرزندان و همسر جبهه.... زهرا از ایشون نوشته بود و معرفی سایتی هم که بریم ادامه را اونجا بخونیم و از همه اش دو قسمت برایم موند...
(هنگام شهادت کربلایی تلخابی، به همسرش شهید کبری تلخابی گفتند: دو پسرت را از دست داده بودی بست نبود که همسرت را نیز به جبهه فرستادی، او در پاسخ آنها میگفت: «حضرت علی (ع) برای چه شهید شد همسر من هم در این راه به شهادت رسید، از خدا میخواهم، من هم شهید شوم... وقتی شهید شدم خبر شهادتم را برایتان میآورند».... وسرانجام شهید کبری تلخابی در سال ۱۳۶۶ جهت انجام فریضه حج به زیارت خانه خدا مشرف شد، در هنگام رفتن با حلالیت گرفتن از دیگران میگفت؛ «رفتنم با خودم، اما آمدنم با خدا است» و در حالی که در صفوف اولیه راهپیمایان برائت از مشرکین بود، بدست دژخیمان سعودی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.)
***
1_این نماز را در هر زمانی میتوانید بخوانید، اما در اوقاتی مثل شب و روز جمعه خواندن آن ثواب بیشتری دارد. مسجد جمکران از جمله مکانهایی است که خواندن این نماز در آن بسیار توصیه شده و نحوه خواندن نماز (دو رکعت است که به نیت امام زمان (عج) خوانده میشود.در هر رکعت یک بار سورههای حمد و توحید خوانده میشود و هنگام خواندن سوره حمد زمانی که به آیه «اِیّاکَ نَعبُدٌ و اِیّاکَ نَستَعین» رسیدید آن را ۱۰۰ مرتبه تکرار کنید. (پس بهتر است که موقع خواندن این نماز یک تسبیح صدتایی همراه داشته باشید)در نماز امام زمان (عج) ذکرهای هر یک از رکوعها و سجدهها باید ۷ مرتبه تکرار شود.وقتی که سلام نماز را گفتید باید ذکرهای زیر را بگویید:«لا اله الا الله» ۱ مرتب تسبیحات حضرت زهرا (س) (۳۴ مرتبه «اللهاکبر»، ۳۳ مرتبه «الحمد لله» و ۳۳ مرتبه «سبحانالله»به سجده بروید و ۱۰۰ مرتبه صلوات بفرستید.
ومن الله توفیق 💞🍃
یاعلی «ع» مدد....👌🏻🌈#پایان_فصل_دوم#پایان_داستان
#التماس_دعا#الهم_صلی_ال_محمدوآل_محمدوعجل_فرجه#اللهم_عجل_الولیک_الفرج