برنامههای محوری دهه بصیرت( ۹دی) شهرستان بابل از سوی شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی شهرستان به شرح ذیل اعلام شد.
🔹️ #بابل
دوشنبه ۹ دی، ساعت ۹/۳۰ صبح، آستانه #امامزاده_قاسم(ع)
سخنران: حجتالاسلام والمسلمین #سید ضیاء الدین آقاجانپور، رئیس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع
🔸 #امیرکلا
یکشنبه ۸ دی، بعد از نماز مغربوعشاء، #حسینیه_چهلستون(بصرف شام)
سخنران: سردار وحیدی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزیر اسبق دفاع
🔹 #بندپی شرقی
پنجشنبه ۱۲ دی، بعد از نماز مغربوعشاء، امام زاده عباس(ع)
سخنران:حضرت حجت الاسلام و المسلمین محمدی لائینی نماینده ولی فقیه در استان مازندران
🔹️ #بابلکنار
دوشنبه ۹ دی، بعد از نماز مغرب و عشاء ، #مصلی_مرزیکلا
سخنران: حجتالاسلام والمسلمین #قلی پور امامجمعه بابلسر
🔸 #لالهآباد
دوشنبه ۹ دی، ساعت ۱۴/۳۰ عصر، #حوزه علمیه امام حسن مجتبی(ع)زرگر شهر
سخنران: حجتالاسلام والمسلمین دکتر فلاح،استاد حوزه و دانشگاه
🔹️ #گتاب
یکشنبه ۸ دی، بهمراه نماز جماعت مغربوعشاء، #مسجدجامع_گتاب
سخنران: حجتالاسلام والمسلمین #خانلری امامجمعه گتاب
🔸 #بندپی غربی
دوشنبه ۹ دی، بعد از نماز مغربوعشاء، #حسینیه خشرودپی
سخنران: حجتالاسلام والمسلمین #غلامی مسئول نمايندگی ولیفقیه در سپاه کربلا
هدایت شده از حکاکی اشک | پژوهشی در تاریخ اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا امالبنین
چند جمله در رابطه با مادر فضل و ادب، جناب #امالبنین علیهاالسلام تقدیم نگاهتان.
📚 #بخش_سوم و #پایانی: تربیت به سبک امالبنین
🚦به این عبارات قاضی نورالله تستری نگاه کنید:
🔻میگوید بعد از آنکه عباس علیه السلام تنهایی اباعبدالله را دید
و لما رأى ذلك العباس بن علي
🔻خطاب به برادرانش فرمود:
قال لإخوته عبد اللّه و جعفر و عثمان بني علي عليه السلام:
پیش بیایید و تز آقای خودتان دفاع کنید تا در برابرش جان بسپارید.
🔻تقدموا أنتم فحاموا عن سيدكم حتى تموتوا دونه.
🚦این ولایتمداری ابالفضل را ببینید، این چهار برادر، برادران اباعبدالله بودند، اما نه فقط به ایشان #برادر نمیگفتند که او را #سید و سرور خود می دانستند و حاضر بودند جان خویش را در راهش فدا کنند.
🔻حضرت میفرماید از آقای خود دفاع کنید تا جان دهید.
🚦مرحبا به #امالبنین که چنین شیرانی را پرورش داد، ۳ برادر محافظان امام حسین علیهالسلام شدند، چگونه؟
🔻فتقدموا جميعا. فصاروا أمام الحسين يقونه بوجوههم و نحورهم.
🔻وقتی دشمن دید که حسین تنها شده است دیگر هدف تیرها و حملاتشان خود امام حسین علیهالسلام شد، پس تیرها به سمت امام میآمد،
🔻فرزندان امالبنین برای اولین بار پشت به امام ایستادند و با گلو و صورت و بدنهای خود تیرها را به جان خریدند.
🔻این سه برادر شهید شدند، عبدالله و جعفر توسط هانئ بن ثویب شهید شدند.
🔻عثمان نیز با تیر یزید الأصبحی شهید شد، و این ملعون سر مبارک پسر امیرالمومنین را برای دریافت جایزه جدا کرد و پیش عمر بن سعد لعنهالله برد.
🔺و رمى يزيد الأصبحي عثمان بن علي بسهم فقتله ثم خرج إليه فاحتز رأسه فأتى عمر بن سعد، فقال له أثبني. فقال عمر: عليك بأميرك (يعني عبيد اللّه بن زياد) فسله أن يثيبك.
🚦فرزندان #امالبنین همگی #جانفدا بودند در راه حفظ جان امامشان
🔻حالا #عباس که برادرانش را از دست داده با این وضع، خود وظیفه محافظت از جان مولا را به عهده گرفته است.
🔻و بقي العباس بن علي قائما أمام الحسين يقاتل دونه و يميل معه حيث مال حتى قتل....
(إحقاق الحق و إزهاق الباطل ؛التستري، القاضي نور الله ،ج33 ،ص687)
🚦و بی سبب نبود که مرحوم سید جعفر حلی در آن قصیده میمیه حالت امام را هنگام رفتن به سمت پیکر بیجان برادر اینگونه وصف میکند:
🔻فَمَشى لِمَصْرَعِهِ الْحُسَيْنُ وَ طَرْفُهُ
بَيْنَ الْخِيامِ وَ بَيْنَهُ مُتَقَسِّمُ
🔻امام به سمت مقتل ابالفضل میرفت و نگاهش بین خیمهها و علقمه تقسیم شده بود...
🔻گاهی نگاه به خیمهها نگاه میکرد و گاهی به علقمه...
🚦مرحبا به #امالبنین که ذوب در ولایت بود و چنین فرزندانی تربیت کرد...
🚦و بی سبب نیست که گفتهاند ایشان از زنان عالمه، فاضله و عارفه بحق اهل بیت و مخلص در ولایت ایشان بود.
🔻وكانت من النساء العالمات الفاضلات العارفات بحق أهل البيت مخلصة في ولائهم
(أدب الطّف أو شعراء الحسين(ع) ،شبّر، جواد،ج1ص73)
سلام و درود خدا بر این بانوی والامقام و فرزندان شهیدش...
#حکاکی_اشک
#سیداحمدابوترابی
@hakakiashk
هدایت شده از 🎥 سفرنامه ی سمیع (سیدمحمد)
ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود...
آخرین برکت موکب؛
ساعت ۱۱ شب، همه جا خلوت شده بود، بچه ها رفته بودن و بجز یکی دو نفر کسی نمانده بود، درهای موکب در حال بسته شدن بود که کامله زنی وارد شد...
با لهجه فصیح چیزی گفت؛ مصطفی کمی جابجا شد و گفت:
میگه سه دختر بارداردارد که هوس سیب کردهاند...
شما رو نمیدونم..ولی من یاد یک درخواست افتادم، شیخ جواد گفت هر طور شده امشب باید سیب پیدا کنیم.
سوار ماشین شدیم. همه جا بسته بود. شهر ساعت ۶ بعد از ظهر به خواب میرفت و حالا ساعت نزدیک به ۱۲ بود. از شهر خارج شدیم و به شهر بعدی رسیدیم. آنجا هم بسته بود. هر جایی که ممکن بود را گشتیم، مستاصل شده بودیم که شیخ جواد گفت زنگ بزن دکترها شاید داشته باشند.
دکتر محسن بعد از شنیدن ماجرا با خوشحالی گفت: یککیلو سیب داریم.
سیبهای سبز و قرمز ابدار و دختران باردار شیعهای که برآورده کردن لذتهای کوچکشان شاید در این شب آرزوها ، رزق ما بود.
به همه شما در این کار فکر کردم و مطمئنم بیش از من در این رزق سهیم هستید.
#سید-محمد-علوی
بعلبک، لبنان
🔰@artnon