eitaa logo
مکتب فلسفی استاد فیاضی
863 دنبال‌کننده
8 عکس
0 ویدیو
0 فایل
بیان دیدگاه های خاص استاد آیت الله غلامرضا فیاضی حفظه الله ارتباط با ادمین: @Sadegh313a پرسش و پاسخ در مورد نظرات استاد : @Mahdinabavian ❌تبادل نداریم❌
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 بعضی از نو آوری های فلسفی مکتب استاد فیاضی 📝 ✅بر گرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۳۳.۳۴ ۱. قرار دادن وجود به معنای اعم به عنوان موضوع فلسفه ۲.اعتقاد به عالَم تحلیل ۳.تبیین جدید از نفس الامر ۴.تقسیم علیت به خارجی و تحلیلی ۵.تبیین جدید از اصالت وجود ۶. اعتقاد به موجودیت ماهیت موجود در خارج ۷.تبیین جدید از تشکیک در ماهیت ۸.طرح نظریه تداخل وجودی ۹. اعتقاد به واقعیت داشتن اَعدام وتمایز و علیت واقعی میان آنها ۱۰.تعریف جدید از وجود ذهنی ۱۱.اعتقاد به عدم استحاله امکان بالغیر ۱۲.ماهیت داشتن خداوند ۱۳.قرار دادن 《امکان معنایی》به عنوان ملاک اصلی نیازمندی معلول به علت ۱۴.تبیین جدید از کلی طبیعی ۱۵.دیدگاه جدید از عامل تشخص اشیاء ۱۶.طرحی نو در تبیین معقول اولی و ثانی ۱۷.اعتقاد به اتحاد وجودی و تغایر تحلیلیِ جوهر و عرض ۱۸.اعتقاد به ۴ مقوله جوهری و ده مقوله عرضی ۱۹. اعتقاد به حمل " قریب به اولی" به عنوان قسم جدید حمل ۲۰.مجعول دانستنِ وجود به معنای اعم ۲۱.علت غایی نداشتنِ معلول ها ۲۲.تحلیل جدید از مجرد و مادی ۲۳.اعتقاد به تغییر ، حرکت و زمان در مجردات ممکن ۲۴.اعتقاد به معرفت همه مخلوقات حتی مادیات به خداوند ۲۵.تحلیلی نو از عینیت صفات با ذات ۲۶.اعتقاد به علم حصولی پیشین خداوند نسبت به مخلوقات ۲۷.تبیین جدید از برهان وجودی برای اثبات خداوند ۲۸.اعتقاد به دو نفس برای انسان ۲۹.اعتقاد به ولایت تکوینی نفس انسانی بر بدن ۳۰.اعتقاد به کثرت نوعی نفوس هنگام حدوث و بقاء ۳۱.اعتقاد به حدوث نفوس دو هزار سال پیش از ابدان ۳۲.اعتقاد به حرکت جوهری و عرضی در نفوس انسان ها در دنیا و پس از دنیا(برزخ و آخرت) ۳۳. قائل شدن به تفضیل درباره امکان یا استحاله تناسخ ملکی ۳۴.ابطال قاعده الشی ما لم یجب لم یوجد و اعتقاد به امکان عدم معلول هنگام علت تامه ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
📝اقسام فلسفه اسلامی از دیدگاه استاد فیاضی📝 ✅برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۷۱ الی ص۷۳ ۱.فلسفه اسلامی ناب: یعنی معرفت هستی ،هستی شناسی و شناخت واقعیات جهان چنان که هست و در آیات و روایات آمده است، نه در حد فهم ما بلکه در حد فهم معصومان⬅️این یک فلسفه اسلامی است که در دسترس ما نیست ولی وجود دارد. در ذهن معصوم وحجت خداست. ۲.فلسفه اسلامی خاص: استنباط مسائل هستی از قرآن و روایات ⬅️ این فلسفه یک آرمان است اما قابل تحقق است. ۳.فلسفه اسلامی عام: همین رشته علمی که امروزه در دسترس است ⬅️ این نوع فلسفه از جهاتی تحت تاثیر اسلام قرار دارد. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
📝رابطه فلسفه با دین اسلام📝 ✅برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۷۶ الی۷۹ مقدمه : در مورد دین سه مطلب هست: ۱. دین : ما جاء به النبی ۲.معرفت دینی: معرفت بشری است که انسان در مقام شناخت دین به دست می آورد= گزاره های دینی که انسان باور دارد که ممکن است مطابق با واقع باشد یا نباشد. ۳.دین شناسی : تلاش انسان برای شناخت مسائل دینی در مورد فلسفه نیز با سه مطلب روبه رو هستیم. ۱.فلسفه: الف )فلسفه به معنای مصدری : تلاش عقلانی برای شناخت مسائل فلسفی و حل مسائلی که درباره هستی مطرح می شود. ب) فلسفه به معنای اسم مصدری: معرفت هایی که درباره هستی و احکام و اقسام آن وجود دارد.(نوعی دانش است نه تلاش عقلانی) ۲.معرفت فلسفی: همان معنای اسم مصدری فلسفه. ۳.تلاش فلسفی : همان معنای مصدری فلسفه با توجه به این مقدمات می گوییم ✅رابطه دین با فلسفه به معنای اسم مصدری:تباین: زیرا دین از سنخ معرفت نیست بخلاف فلسفه به این معنا که معرفت است. ✅رابطه دین با فلسفه به معنای مصدری: تباین: زیرا دین به معنای مجموعه عقاید و احکام و اخلاق(ما جاء به النبی) ارتباطی به تلاش انسان ندارد. ✅رابطه معرفت دینی با معرفت فلسفی(فلسفه به معنای اسم مصدری) : عموم و خصوص من وجه : گاهی معرفت دینی با معرفت فلسفی تطابق دارد و گاهی معرفتی صرفا دینی یا صرفا فلسفی است. مثال ۱: خداوند موجود است. مثال۲: وجوب نماز مثال۳: اصالت وجود ✅رابطه دین شناسی با تلاش فلسفی(فلسفه به معنای مصدری): عموم و خصوص من وجه ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد ؛ اقوال و نظرات 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۲۱۹ _۲۲۴ 🔸محل بحث فیلسوفان بر اساس قاعده ضرورت علی و معلولی معتقد شده اند وجود هر ممکنی همراه با دو ضرورت است یک: ضرورت سابق که نتیجه قاعده الشی ما لم یجب لم یوجد است یعنی ضرورتی که بر وجود ممکن تقدم رتبی دارد؛زیرا از دیدگاه آنها تا شیئ ممکن در مرحله قبل از ناحیه علت به مرحله ضرورت نرسد ، موجود نمی شود . دو: ضرورت لاحق یعنی ضرورتی که بعد از وجود ممکن به شیئ ممکن ملحق می شود و به معنای آن است شیئ ممکن هنگام موجود بودن برایش ضرورت دارد. همه اندیشمندان از جمله استاد فیاضی ضرورت لاحق را پذیرفته اند وآن را امر بدیهی می دانند اما درباره ضرورت سابق یا همان قاعده الشیئ ما لم یجب لم یوجد اختلاف نظر دارند به طور کلی به چهار دیدگاه در این رابطه اشاره می شود. بیان اقوال 1⃣دیدگاه مشهور فیلسوفان این قاعده امر مسلمی است و در همه موارد و به نحو مطلق ، اعم از آنکه فاعل مختار باشد یا غیر مختار جاری است. 2⃣ دیدگاه متکلمان : (اولویت سابق)شیئ ممکن برای موجود شدن و معدوم شدن صرفا باید اولویت و رجحان پیدا کند و به حد ضرورت نمی رسد زیرا ضرورت در این قاعده با اختیار منافات دارد. 3⃣ دیدگاه برخی از اصولیین (تفصیل در مسئله) :این قاعده در مورد فاعل های غیر مختار صحیح است ولی در مورد فاعل عای مختار صحیح نمی باشد (آیات عظام نائینی ، خوئی شهید صدر). 4⃣دیدگاه استاد فیاضی (نفی ضرورت و اولویت سابق ): از دیدگاه استاد فیاضی ، قاعده الشیئ ما لم یجب لم یوجد نه تنها صحیح نیست بلکه اساسا محال است و شیئ ممکن پیش از موجود شدن هیچ گونه ضرورتی ندارد . همچنین اولویت و رجحان سابقی نیز در کار نیست. ⚪️ استدلال استاد فیاضی بر نا تمام بودن قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد و نفی اولویت سابق استاد فیاضی در مقام استدلال بر مدعای خود چنین آورده است : مقدمه ۱. الشیء قبل وجوده معدوم لاستحالة ارتفاع النقیضین. قبل از اینکه چیزی موجود شود، معدوم است؛ زیرا نمی توان گفت فلان چیز هنوز موجود نشد، ولی معدوم هم نیست. مقدمه ۲ . کل معدوم یکون العدم ضروریا له من باب الضرورة بشرط المحمول. عدم برای هر معدومی ضروری است ( ضرورت لاحق_ ضرورت بشرط محمول) ؛ مثلاً در مثال حسن معدوم است ، حسن به شرط عدم ، قطعا عدم برایش ضرورت دارد و حسن معدوم ، بالضرورة معدوم است. مقدمه ۳. کل ما یکون العدم ضروریا له ، یکون الوجود ممتنعا له لاستحالة اجتماع النقیضین. هر چیزی در ظرف معدوم بودنش قطعا ممتنع الوجود است ؛ وگرنه اجتماع نقیضین پیش می آید؛ زیرا اگر عدم برایش ضرورت داشته باشد و از طرف دیگر ، وجود هم برای آن ضروری باشد [ آن طور که معتقدان به ضرورت سابق معتقدند] ، اجتماع نقیضین خواهد بود. مقدمه ۴. کل ما یکون الوجود ممتنعا له لا یکون الوجود واجبا و لا اولی له هر چیزی وجود برایش ممتنع است ،وجودش نه واجب است و نه اولویت دارد . نتیجه : قبل از وجود یافتن معلول نه وجوبی برای آن ثابت است نه اولویتی و لو آنکه علت تامه باشد. اشکال : الوجوب السابق مقارن لوجود المعلول زمانا فلا یتقدم علیه . پاسخ : الکلام فی الوجوب المتقدم و الدلیل المذکور لا یختص بالتقدم الزمانی. سخن در تقدم زمانی نبود بلکه در تقدم وجوب به صورت مطلق بود، لذا دلیلی که مطرح کردیم مختص تقدم زمانی نبود ، بلکه هر نوع تقدمی را برای وجوب نفی می کرد ؛ یعنی هر نوع تقدمی را برای وجوب در نظر بگیریم تناقض لازم می آید چون معنای تقدم وجوب آن است که قبل العدم واجب است. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️مکاتب فلسفه اسلامی 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص۲۶ ،۲۷ استاد فیاضی با سه مرحله ای کردن مسائل فلسفی تبیین دقیقی از تفاوت مکاتب سه گانه ارائه کرده اند. ایشان می فرمایند : هر مسئله فلسفی سه مرحله دارد . 1⃣یکی مرحله طرح مسئله است که مسئله ای در ذهن دانشمند طرح می شود. 2⃣مرحله دوم، اثبات و اقامه برهان است . 3⃣مرحله سوم نتیجه . نحله های فلسفی که ما در فلسفه اسلامی داریم یعنی مشاء و اشراق و حکمت متعالیه در مقام اثبات برهانی و استدلال عقلی مشترک اند. ولی فرق این سه در مرحله طرح مسئله: مشاء معمولا طرح مسئله را از عقل می گیرند. اما اشراق می گوید به عقل نباید اکتفا کرد و شهود باید باشد. فرق آخوند ملاصدرا با شیخ اشراق این است که یک قدم پا را فراتر می گذارد و می فرماید در مقام طرح مسئله نباید فقط به شهود و عقل اکتفا کنیم . وحی سرچشمه سرشاری است که می توانیم مسائلمان را از آن بگیریم. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ضرورت بالقیاس از دیدگاه استاد فیاضی 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص ۲۳۰_۲۳۲ فیلسوفان سه مصداق برای ضرورت بالقیاس شمرده اند ۱. ضرورت بالقیاس معلول برای علت تامه: هر گاه علت تامه موجود شود، معلول نیز ضرورتا موجود خواهد شد. ۲.ضرورت بالقیاس علت ( اعم از علت تامه و ناقصه)برای معلول: هر گاه معلول موجود شود ، علت آن (اعم از علت تامه و ناقصه) ضرورتاً موجود خواهد بود. ۳.ضرورت بالقیاس یک معلول برای معلول دیگر که علت مشترک دارند : هر گاه یکی از آن دو معلول موجود شود ، معلول دیگر نیز بالضرورة موجود خواهد بود. از دیدگاه استاد فیاضی ، این سه قسم ضرورت بالقیاس در علت های غیر مختار (علت های مُوجَب) و معلولشان قابل پذیرش است. ولی در علت های مختار اگر چه قسم دوم درست است . اما قسم اول و سوم صحیح نیست. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⚪️تبیین اصطلاحات کلیدی 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص ۴۰ الی۵۱ ۱. لفظ : امری اعتباری است که با قرارداد فرد یا افرادی از اهل زبان ( به نحو وضع تعیینی ) یا به واسطه کاربرد عموم مردم و عرف جامعه (به نحو وضع تعینی)وضع می‌شود. ۲.مفهوم : بر اساس دیدگاه مورد قبول (دیدگاه صدرا) مفهوم، حالت حکایت گریی نفس از معنا است. ۳. معنا : حقیقتی است محقق در مصداق که مفهوم از آن حکایت می کند. ۴.مصداق : امری است که معنا بر آن صدق کرده و بر آن حمل می شوند و می تواند کلی یا جزیی باشد. ۵. فرد : مصداق متشخص و جزئی. فرد نیز مانند مصداق ، امری است که معنا بر آن صدق می کند ، ولی مخصوص آن معنای خاص نیست ، بلکه معانی متعددی به همین یک فرد موجودند. ۶.واقع : همان وجود به معنای اعم و نفس الامرِ معانی و مصادیق است. مثال : امری که روبه روی ماست و ما آن را می خوانیم لفظ (ک ت ا ب) نیز مفهومی دارد (حالت حکایت گری نفس ) و معنا یا محکی (ویژگی کتاب بودن) و همچنین مصداق و فردی (واقعیت رو به روی ما در خارج ) ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⚪️چرایی اسلامی بودن فلسفه اسلامی 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص ۷۶ 🔰استاد فیاضی در این زمینه می فرمایند: فلسفه موجود ما از چهار جهت متاثر از اسلام است و لذا بحق فلسفه اسلامی است، نه آن طور که بعضی ها گفتند : چون متفکرانی که با این فلسفه آشنا بودند مسلمان بودند ، مسلمان بودند ، به این فلسفه می گوییم : اسلامی . خیر ، این به خاطر آن است که از خود اسلام متاثر است و از آن بهره گرفته است و در صدد تبیین و تقریر و تثبیت معارف اسلامی است. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⚪️انواع اثر گذاری اسلام بر فلسفه 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص ۷۳ الی ۷۵ از نظر استاد فیاضی ، اسلام دست کم از چهار جهت بر فلسفه اثر می گذارد: 1⃣جهت دهی و اهتمام به مسائل: فلسفه بحث از هستی و شناخت حقایق هستی است ولی چون مهم ترین مسئله برای یک مسلمان ، در شناخت حقایق هستی ، شناخت اصول های باورهای اسلامی همچون شناخت خداوند ، اوصاف و افعال خدا ، وحی و معاد است ؛ از این رو این مسائل به فلسفه او جهت می دهد. 2⃣اسلام، زمینه ساز پیدایی مسائل جدیدی در فلسفه می شود: مسائلی مانند بساطت خداوند متعال ، قضا و قدر ، لوح ، عرش ، کرسی ، حقیقت حشر ، حقیقت عذاب قبر و.... مسائلی است که در فلسفه یونان نبوده است و فیلسوفان ما چون مسلمان بودند و در اسلام این گونه مسائل وجود داشته ، آنها را وارد اسلام کرده اند. 3⃣ابداع استدلال های جدید: برهان صدیقین که نخست فارابی و سپس ابن سینا آن را مطرح کردند و بعدها هم ملا صدرا تقریر دیگری از آن دادند. همه آنها گفته اند که ما این برهان را از آیه :أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (آیه ۵۳ سوره فصلت) الهام گرفته ایم. 4⃣تصحیح مسائل فلسفی و زدودن خطاهای پیشین: درباره مسئله قدم عالم که از مسائل فلسفی پیش از اسلام است برخی از فلاسفه با پذیرش برخی قواعد فلسفی عالم رو قدیم می دانستند در حالی که حدوث زمانی عالم از ضروریات تمام ادیان است و منحصر به اسلام نیست. در این صورت فیلسوف درصدد بر می آید که حرف خودش را تصحیح کند و خطای خویش را برطرف کند. مطرح شدن مسئله حدوث دهری به نحوی تصحیح عقیده قبلی مبنی بر حدوث ذاتی بود. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⚪️حکایت مفهوم از محکی خود بالذات و بالفعل است. 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص ۴۱ ،۵۱ مقصود از حکایت ، نوعی دلالت است که فاعل شناسا بدون اعتبار و وضع واضع به طور ذاتی و بالفعل از دال ( مفهوم )به مدلول (محکی) منتقل می شود قید ذاتی در تعریف حکایت برای بیان این نکته است حکایت مفهوم از محکی به نحو وضعی و قراردادی مانند دلالت الفاظ بر معانی نیست. قید فعلی نیز بر این مطلب اشاره دارد که حاکی بودن مفهوم از معنا بدون هیچ شرط و مقدمه ای از محکی خود حکایت می کند و این حکایت شأنی نیست. توجه: نباید بالفعل بودن حکایت مفهوم از معنا را با واقع نمایی آن خلط کرد .واقع نمایی و صدق و کذب در رابطه بین معنا و واقع مطرح می شود و به مفهوم و حکایت آن از معنا ارتباطی ندارد ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⚪️تفاوت های مفهوم و معنا 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۴۸ الی۵۱ 1⃣ مفهوم حالت حاکویت دارد و به نحو بالذات و بالفعل در حال حکایت از معنا است ولی معنا ، حقیقتی است محکیِ مفهوم. 2⃣ظرف مفهوم و موطن آن بر اساس دیدگاه مشائیان ذهن و براساس دیدگاه صدر المتالهین و استاد فیاضی صقع نفس است؛ اما موطن معنا ، موطن مصداقش است و موطن مصداق نیز یا همان نفس الامر است. 3⃣موطن مفهوم ثابت است و هیچ گونه تغییری نمی کند اما معنا موطن ثابتی ندارد ، بلکه در هر مصداقی متفاوت است. 4⃣مفهوم حکم پذیر نیست ولی معنا حکم پذیر است. 5⃣معنا از نظر مورد اعم از مفهوم است وبرخی معانی مفهوم ندارد مثل برخی صفات و معانی از خداوند متعال (صفات مستاثره و مکنونه خداوند)که در مصداق خداوند موجودند ولی هیچ مفهومی از آن ها وجود ندارد . 6⃣صدق و کذب در معنا است نه مفهوم صدق و کذب در مورد رابطه معنا با واقع مطرح می شود و ارتباطی با مفهوم و حکایت آن از معنا ندارد. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ چهار تفسیر از اصالت وجود 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۸۶_ ۸۷ 1⃣تفسیر مختار استاد فیاضی : وجود اصیل است و ماهیت در خارج به عین وجود و به تبع آن موجود است. 2⃣علامه طباطبایی : وجود اصیل است ولی ماهیت در خارج به عین وجود موجود نیست بلکه حد خارجی آن است، ماهیت صرفا حد وجود و نفاد و نهایت آن است، نه عین وجود. 3⃣ وجود اصیل است ولی ماهیت در ذهن ، ظهور و انعکاس ذهنیِ موجودات محدود است، نه عین وجود و نه حد خارجی آن. آیت الله جوادی آملی ؛ رحیق مختوم ج۳ ص۴۱۴ ، ۴۱۵/ عبدالرسول عبودیت ؛ درآمدی بر حکمت صدرایی ج ۱ ص ۷۷_۱۳۵ 4⃣وجود اصیل است اما ماهیت در ذهن ، ظهور و انعکاس ذهنیِ حد موجودات محدود است ، نه عین وجود و نه حد خارجی آن و نه ظهور ذهنیِ خود موجودات محدود. علامه مصباح یزدی ؛ آموزش فلسفه ج۱ درس ۲۶ ص۳۳۷ ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ تعریف و موضوع فلسفه 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۵۳ 🔰تعریف فلسفه: فلسفه دانشی است که از "موجود مطلق" یعنی موجود به ما هو مجود و احکام و عوارض آن بحث می کند. 🔰موضوع فلسفه : موجود بما هو موجود است. آنچه که شایان به ذکر است و از محسوب می شود این است که موجود مطلقی که در اینجا گفته می شود با منظور سایر فیلسوفان فرق می کند که در بخش نکاتی در مورد موضوع فلسفه از دیدگاه استاد فیاضی به آن اشاره می کنیم. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ نکاتی در مورد موضوع فلسفه 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۵۳ الی۵۸ 📌نوآوری بیان شد که استاد فیاضی موضوع فلسفه را "موجود مطلق" می داند حال در اینجا به نکاتی اشاره می کنیم: 1⃣منظور استاد فیاضی از موجود مطلق با منظور سایر فلاسفه فرق می کند .موضوع فلسفه از نظر فیلسوفان موجود به معنای خاص است در حالی که موضوع فلسفه از دیدگاه استاد فیاضی " موجود به معنای اعم" است به نحوی که افزون بر موجود به معنای خاص ، شامل اعدام و اعتباریات نیز می شود.(وجود بمعنی اعم همان نفس الامر و واقع هست) لذا استاد فیاضی بخلاف سایر فیلسوفان بحث از اعدام و اعتباریات در فلسفه را استطردادی نمی دانند 2⃣منظور از موجود مطلق در اینجا(و پیش از اثبات اصالت وجود) به معنای واقعیت مطلق است لذا مباحث قائلین به اصالت ماهیت یا قائلین به تباین حقایق از فلسفه خارج نیست. 3⃣منظور از "موجود مطلق" مفهوم موجود نیست بلکه حقیقت واقعی آن است. 4⃣موضوع فلسفه بدیهی تصوری و تصدیقی است؛ از آن دسته بدیهی که امکان تعریف و استدلال بر آن وجود ندارد. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ بیان تفسیر استاد فیاضی از اصالت وجود(۱)؛ وجود اصیل است و ماهیت در خارج به عین وجود و به تبع آن موجود است. 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۸۶ الی۹۸ 📌نوآوری مقدمات تفسیر 1⃣واقعیت شخصی در عالم محقق است. 2⃣از آن واقعیت دو مفهوم انتزاع می شود ؛ یکی مفهوم وجود یا هستی و مفهوم دیگر که حاکی از ماهیت است. مثلا هر گاه انسان با واقعیتی نظیر کتاب رو به رو شدیم دو سنخ مفاهیم در ذهن پدید می آید یکی مفهوم وجود و دیگر مفاهیمی نظیر جسم ، کتاب و.. که حاکی از ماهیت است. 3⃣ از آنجا که هر واقعیتی دو مفهوم دارد ، دو معنا خواهد داشت . 4⃣مفهوم وجود و مفهوم ماهیت ، غیر از هم اند. 5⃣معنای وجود و ماهیت نیز غیر یکدیگرند. 6⃣منظور از وجود در بحث اصالت وجود حقیقت وجود است. 7⃣منظور از ماهیت در محل بحث هر معنایی غیر از وجود است که امکان اتصاف به موجودیت را دارد. 8⃣منظور از اصالت در محل بحث ، تحقق بالذات است و مقصود از بالذات نیز چیزی است که نه بالعرض(در بالعرض محمول به واسطه در عروض بر موضوع حمل می شود :ناودان جاری است؛ اسناد جریان به ناودان بالعرض است) است و نه بالتبع(در بالتبع محمول به واسطه در ثبوت برموضوع حمل می شود: ظرف چرب است اسناد چربی به ظرف بالتبع است). 9⃣مقصود از اعتباری در محل بحث آن است که شی در عالم اعتبار محقق است نه در عالم حقایق. 0⃣1⃣موضوع اصالت و اعتباریت ،《 فرد وجود》 و 《فرد ماهیت》 است نه طبیعت کلی آنها. 1⃣1⃣مصداق وجود و ماهیت در خارج واحد است؛ نه آنکه هر کدام مصداقی جداگانه داشته باشد. 2⃣1⃣معانی متعدد می توانند حقیقتا با مصداق واحد و بسیط موجود شوند به نحوی که آن مصداق واحد ، مصداق حقیقی همه آن معانی باشد.◀️ این مقدمه یکی از بنیادی ترین مقدمات اصالت وجود است و اختلاف تفسیر نیز به آن برمی گردد. 3⃣1⃣ در بحث اصالت وجود در عین حال که ماهیتِ موجود در خارج به همراه وجود در یک مصداق واحد موجود است اما وقتی ذهن ، آن مصداق رو تحلیل می کند ، می یابد معنای وجود ، علت تحلیلیِ ماهیت موجود است و ماهیت موجود به تبع وجود موجود می باشد. 4⃣1⃣ مسئله اصالت وجود ، مسئله ای هستی شناسانه است نه معرفت شناسانه . از این رو قائل شدن به اصالت وجود ، منافاتی با اعتباری بودن مفهوم وجود ندارد. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚪️ بیان تفسیر استاد فیاضی از اصالت وجود(۲)؛ وجود اصیل است و ماهیت در خارج به عین وبه تبع آن موجود است. 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص۹۸ الی ۱۰۰ 🔰شرح تفسیر از نظر استاد فیاضی: واقعیت شخصی در عالم وجود دارد (بنابر مقدمه اول) و دو مفهوم وجود و ماهیت از آن انتزاع می شود(بنا بر مقدمه دوم ) و این دو مفهوم دو معنا دارد : معنای وجود و معنای ماهیت (بنا بر مقدمه سوم ) همچنین مفهوم و معنای وجود، غیر از مفهوم و معنای ماهیت است (بنابر مقدمه چهارم و پنجم) و منظور از وجود معنای اسم مصدری وجود و معنای خاص یعنی تحقق ، واقعیت و موجودیت است (بنابرمقدمه ششم) و منظور از ماهیت هر معنای غیر از وجود است که ماهیت معنای اخص مانند انسان ،چوب و معانی دیگر مانند وحدت ، تشخص ، علت و .... را در برمیگیرد (بنابرمقدمه هفتم ) ، مصداق وجود و ماهیت در خارج واحد است (بنا بر مقدمه یازدهم) ، معنای وجود و معنای ماهیت در خارج حقیقتا با یک مصداق واحد موجودند و آن یک مصداق ،مصداق واقعی هر دو معنا است (بنابر مقدمه دوازدهم) ، چون اصالت به معنای محقق بالذات و در مقابل بالعرض و بالتبع است ، در میان وجود و ماهیت ، وجود اصیل و ماهیت فی حد ذاته اعتباری است (بنابر مقدمه هشتم) زیرا اعتباری یعنی چیزی که حقیقت و واقعیتی ندارد و صرفا در عالم اعتبار موجود است (بنابر مقدمه نهم) باید توجه داشت هر چند ماهیت فی حد ذاته (ماهیت خالی از وجود و عدم) اعتباری است و در عالم اعتبار محقق است ،ولی ماهیتِ موجوددر خارج به عین وجود موجود است و همان طور که اسناد موجودیت به وجود ،اسنادی حقیقی است ، اسناد آن به ماهیتِ موجود نیز حقیقی است ،نه بالعرض و المجاز ، هر چند اسناد موجودیت به ماهیتِ موجود به حیثیت تعلیلیِ تحلیلی نیاز دارد. وجود ، علت تحلیلی ماهیتِ موجود است و ماهیتِ موجود بالتبع ( به تبع وجود وبه سبب آن ) موجود است.(بنابر مقدمه سیزدهم) ◀️پس برپایه تفسیر استاد فیاضی 1⃣ وجود اصیل است. 2⃣ماهیت من حیث هی اعتباری است. 3⃣ماهیتِ موجود نیز در خارج در یک مصداق با وجود موجود است . از نظر استاد فیاضی ، صدر المتالهین نیز در صدد بیان این تفسیر بوده اند. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ مساله نفس الامر و صدق 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص ۱۴۲ _۱۴۳ نفس الامر و واقع از دیدگاه استاد فیاضی شامل واقع حقیقی (وجود به معنی خاص و عدم ) و واقع اعتباری می شود. ❇️نکته : یکی از کاربردهای مهم نفس الامر کارایی آن در بحث صدق است . بر اساس تعریف صحیح، صدق به معنی مطابقت یک معرفت با نفس الامر و واقع است . 🔶واقعیت موجودات حقیقی به وجود حقیقی آن ها ، واقعیت اعدام به نیستی و معدوم بودن آنها و واقعیات اعتباری به اعتباری بودن آنها است . مثال : ◀️قضیه واجب تعالی موجود است مطابق با واقع است و واقع آن وجود حقیقی واجب در خارج است . ◀️قضیه سیمرغ معدوم است نیز مطابق با واقع است ، و واقعش معدوم بودن حقیقی سیمرغ است . ◀️قضیه ماهیت من حیث هی اعتباری هست مطابق با واقع است و واقعش عالم اعتبار می باشد. در ادامه مباحث به ذیل می پردازیم: ۱.استدلال استاد فیاضی بر واقعیت داشتن عدم ،تمایز اعدام و وجود رابطه علیت بین اعدام ۲. تشریح اقسام نفس الامر ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚪️ واقعیت عدم 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو بر فلسفه اسلامی ص۱۳۰_۱۳۲ آیا همان طور که وجود (بالمعنی الاخص ) دارای واقعیت حقیقی و خارجی است ، عدم نیز واقعیتی حقیقی و متناسب با خودش را دارد یا هیچ واقعیت حقیقی ندارد؟ 🔹مشهور فیلسوفان (من جمله ابن سینا، ملاصدرا، میرداماد، علامه طباطبایی ، آیت الله جوادی)معتقدند عدم ، واقعیت حقیقی در نفس الامر ندارد. 🔶استاد فیاضی بر اساس استدلال معتقدند عدم واقعیتی حقیقی دارد و واقعیت اعدام به نبود و نیستی آنها است. 🔳استدلال بر واقعیت عدم یکی از مهم ترین ادله ای که استاد فیاضی بر واقعیت عدم اقامه می کنند به شرح ذیل است : 1⃣ اگر در عالم واقع، موجود محدودی متحقق باشد، قطعا آن موجود محدود، در خارج از حد وجودی خودش معدوم است . 2⃣اگر وجودِ آن موجود محدود ، در خارج از حد وجودی اش معدوم باشد ، پس عدم آن موجود در محدوده خارج از حد وجودی اش حقیقتا موجود است زیرا اگر در خارج از محدوده وجودیِ آن ، نه خودش موجود باشد و نه عدمش ، مستلزم ارتفاع نقیضین بوده و محال است . ⬅️با توجه به این که در عالم واقع موجودات محدودی محقق هستند پس عدمِ موجود محدود در خارج از حد وجودی اش حقیقتا موجود است و واقعیت دارد. ♦️تذکر : مقصود از عدم هنگامی که می گوییم واقعیت حقیقی دارد ، عدم های حقیقی است نه عدم های اعتباری زیرا که اعدام اعتباری (مثل عدم واجب الوجود) صرفا واقعیتی اعتباری دارند. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔@FayaziPhilosophicalSchool
⬛️انالله و انا الیه راجعون ⬛️ با نهایت تاسف و تاثر ارتحال همسر مکرمه حضرت آیت الله فیاضی را به محضر آیت الله فیاضی، فرزندان و همه بازماندگان تسلیت عرض می کنیم. مراسم تشییع آن بانوی مکرمه و مومنه جمعه ۷ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۵ در گلزار علی بن جعفر(ع) قم برگزار می گردد. 🔸کانال نشر آثار آیت الله فیاضی 🆔@asfar99
⚪️ تمایز در اعدام 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۳۲_۱۳۵ ذکر برخی اقوال 1⃣تمایز میان اعدام صرفا ذهنی است. 2⃣تمایز ذهنی میان اعدام نیز وجود ندارد و اسناد تمایز به اعدام بالعرض و المجاز است. 3⃣ استاد فیاضی: اعدام با یکدیگر تمایز واقعی دارند. 🔰نکته :منظور از عدم در این بحث "عدم مضاف و مقید" است زیرا در عدم مطلق بما انه عدم مطلق تمایز معنا ندارد نظیر " وجود مطلق بما انه وجود مطلق " که تمایز در آن معنا ندارد. 💠 استدلال بر تمایز اعدام یکی از مهم ترین تمایز اعدام به شرح ذیل می باشد: ۱. اگر اَعدام مضاف واقعا از دیکدیگر متمایز نباشند ، نباید "عدم معلول" به "عدم علت مخصوص خود" مستند باشد. ۲. در حالی که بالبداهه ، "عدم معلول" فقط به "عدم علت خودش" مستند است. مثلا عدم باران فقط به عدم ابر باران زا مستند است، نه عدم های دیگر ◀️نتیجه: اَعدام ، واقعا با یکدیگر تمایز دارند. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ علیت در اعدام 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۳۷ 🔰بر اساس دیدگاه استاد فیاضی ، با توجه به آنکه اعدام دارای واقعیت هستند ، میان آن ها علیت واقعی خواهد بود . افزون بر آن ، می توان برای علیت واقعی میان اعدام استدلال دیگری نیز اقامه کرد که به شرح ذیل است: 1⃣شیء ممکنی که اکنون معدوم است ، دو حالت دارد : یا بالذات معدوم است و یا عدمش را از جانب غیر دریافت کرده است. 2⃣فرض اول محال است ؛ زیرا : 3⃣اگر عدم برای ممکن معدوم از جانب غیر حاصل نشده باشد ، او در واقع ، ممتنع بالذات است نه ممکنِ معدوم . 4⃣لیکن ممتنع بالذات بودنِ آن معدوم خلف در ممکن بودن اوست . 5⃣بنابراین ، عدم برای ممکنِ معدوم از جانب عیر حاصل شده است . منظور از عیر نیز علت است زیرا علت، شیئی است که به سبب او شیء دیگری حاصل می شود. 6⃣از آنجا که عدم برای ممکنِ معدوم از جانب علت حاصل شده است ، عدم آن ممکنِ معدوم ،معلول علت می باشد. ◀️در نتیجه ، عدمِ هر ممکن ، واقعا معلولِ علت است، لذا علیت واقعی میان اعدام ثابت است. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool
⚪️ اقسام نفس الامر 📜برگرفته از کتاب نگاهی نو به فلسفه اسلامی ص ۱۴۴_۱۴۶ از دیدگاه استاد فیاضی نفس الامر همان واقع و وجود به معنای اعم هست که دو قسم دارد: 1⃣واقع حقیقی : واقعی است که بدون هیچ اعتباری در عالم نفس الامر تحقق دارد. واقع حقیقی خود دو قسم است : الف.وجود به معنای اخص :واقعیتی است که نقیض عدم بوده و منشاء آثار وجودی است. ب.عدم : واقعیتی است در مقابل وجود به معنای خاص که بخشی از نفس الامر را به خود اختصاص داده است. 2⃣واقع اعتباری : واقعی که تحقق حقیقی ندارد و ظرف تحقق آن عالم اعتبار است ، به نحوی که خارج از ظرف اعتبار تحققی ندارد. واقع اعتباری خود سه قسم دارد: الف. اعتبار عقلی یا نفس الامری : اعتباری است که هر چند واقع حقیقی ندارد ، منشاء انتزاع م حقیقی دارد . مثال : ماهیت من حیث هی نظیر انسان من حیث هو که هر چند واقع حقیقی ندارد اما هنگامی که عقل این ماهیت را که در واقع حقیقی ، موجود یا معدوم است را تحلیل می کند به ماهیت من حیث هی می رسد ( در مثال خودمان به انسان من حیث هو). ب. اعتبار عقلائی : اعتباری که افزون بر آنکه واقع حقیقی ندارد، منشاء انتزاع حقیقی نیز ندارد و اعتبار آن تنها به ید معتبر است ، منتها اعتباری که عاقلان آن را قبول دارند که عقلاء به خاطر اثر و غرضی دست به چنین اعتباری می زنند نه آن که بدون غرض و از روی وهم و خیال دست به اعتبار بزنند مانند اعتبارمالکیت و زوجیت که نه دارای واقع حقیقی است و نه منشاء انتزاع حقیقی بلکه عقلاء صرفا به دلیل غرض و هدف خاصی آن را اعتبار کرده اند. ج. اعتبار وهمی: اعتباری که افزون بر آنکه واقع حقیقی ندارد، منشاء انتزاع حقیقی نیز ندارد و اعتبار آن نیز تنها به ید معتبر است ، هیچ هدف عقلائی نیز برای اعتبار نیست و اعتبار آن صرفا وهمی و خیالی است به این معنا که معتبر آن را بدون هدف عقلائی تخیل و توهم کرده است مثل اعتبار غول و سیمرغ. نکته : این نوع نگاه به عالم نفس الامر ، نگاهی جامع به عالم واقع است که در همه ی مسائل فلسفی تاثیر گذار است. ◀️مکتب فلسفی استاد فیاضی 🆔 @FayaziPhilosophicalSchool