خرابهٔ مفپیان .
رفتم در یخچال رو باز کردم-
منم نزدیک محل اجابت مجاز دنبال یکی از کتاب درسیام میگشتم یادم افتاد تو کیفمه
اون یکی بار عینک چشمم داد و بیداد راه انداختم که عینکم کجاست و بار ها سر اینکه چرا داداشم برا اذیت کردنم مدادم مورد علاقمو قایم کرده قهر کردم و همش مداده دستم بود