#غریب_قریب #معرفی_کتاب🔻 📔کتاب «غریب قریب» نوشته سعید تشکری است. 🔸این کتاب که هم به صورت دوره دو جلدی و هم تک جلدی منتشر شده است، به سرگذشت بارگاه امام رضا علیه السلام در دوره‌های مختلف تاریخی می‌پردازد. 💬این داستان با هجرت امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو آغاز می‌شود، هجرتی که پس از چندی به شهادت ایشان ختم می‌شود. از آن پس ایجاد بقعه و بارگاه امام رضا علیه السّلام موضوع محوری است که داستان را به پیش می‌برد. در این روند، شرح حوادث و جریاناتی که دوره‌های مختلف از سامانیان تا قاجاریان بر این مکان رفته است ساختار کتاب را شکل می‌دهند. 🌹در این داستان، مکان ثابت است، مکانی که به برکت مدفونی که در دل خویش دارد، به قول نویسنده صبور است و پایدار و مانا. 🌹مرکزیت با بقعه و بارگاه و صد البته با صاحب بقعه است و این انسان‌ها، حکومت‌ها و شاهان هستند که می‌آیند و می‌روند و هر یک در برهه‌ای از زمان بر این مکان نقشی بر جای می‌گذارند. گاه این نقش به آبادانی می‌انجامد و نقش و نگاری است که سبب خیر و برکت برای اهالی آن دوران و دوره‌های بعدی است. ♦️ گاه نیز ردّی از خون، خرابی و خشم است از سوی انسان‌هایِ فانیِ مفتونِ قدرت که بر چهره تاریخ نقشی نازیبا بر جای می‌گذارند و این زشتی‌ها و کژی‌ها نیز بخشی از تاریخ می‌شود. 🔸 نویسنده کوشیده تا سرگذشت این مکان و حوادثی که حول این فضای قدسی شکل گرفته است را رنگ روایی و داستانی ببخشد. #امام_رضا #رمان_تاریخی #سعید_تشکری #ادبیات_و_تاریخ 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media

📌📌📌📌📌📌 #غریب_قریب ✂️ #برشی_از_کتاب بی‌بی مریم در مقابل سقّاخانه ایستاد و به نیّت سلامتی پسرش، اسماعیل، جرعه آبی نوشید. می‌شنید که همه آنان که بی‌بی مریم رخت‌شور را به خاطر داشتند، او را به هم نشان می‌دادند و دعایش می‌کردند. دلش شادمان شد. - یا ضامن آهو، پسرم را به تو سپردم. دستش به خاک خورد و طلا شد. هم وزن پسرم، نادرشاه، طلا نثارش کرد و او به حُرمت سال‌ها یتیم نوازی‌ات، سقاخانه‌ات را طلا کرد. ارادت پسرم را بپذیر یا امام غریب، قریبش باش در غربت یا غریب الغرباء، یا معین الضعفا. همه می‌دانستند که اسماعیل، جان نادرشاه را از مرگ نجات داده و او پاداشش را طلایی هم وزن خودش داده و او هم طلایش را پای مهر امام نثار کرده است. بی‌بی مریم باز احترام همه را به خودش می‌دید. 📕«غریب قریب » 📖صفحه 580 🍃دیدبان هنر و رسانه🍃 @Didban_Art_Media