✨ #خاطره_کربلا ✨
👤 #شرکت_کننده_7
💎بخشنامه💎
تا اربعین چیز زیادی نمونده بود
مادرم عزمشو جزم کرده بود که بره
یک تیم هم با کاروانی آشنا میفرستاد با قیمت مناسب ...
من معلمم ...👩🏻🏫و سال قبل بهم اجازه نداده بودن که برم کربلا واسه همین حتی فکرشم نمیکردم که اماده بشم ...
یکی از بهترین دوستانم که همسرشون استادِ من بود تو فکر رفتن بود ...
اون بهترین دوست تمامزندگیم بود و من ارزومبود که باهاش سفر برم ...😇
یه روز پیامداد قیمت کاروانما رو پرسید و گفت شوهرم میگه اگر دوستت زهرا بیاد ما هم با کاروان اونا میریم ...😍
اینو که گفت ازم پرسید راهی هستی یا نه؟؟؟؟ خواستمبگم نه ولی عشقم به دوستم😍 باعث شد بگم معلوم نیست تلاش میکنم برم ....☺️😘
بعد جرقه ای در ذهنم خورد... چرا که نه؟؟؟ یعنی منم امسال میتونم برم؟؟؟
کاش بپرسم از مدیر ... 🤨
فردا تو مدرسه خیلی عادی و معمولی پرسیدم که مرخصی میدن واسه کربلا؟؟؟🧐
گفتن نه بابا اخه اموزش پرورش مرخصیش کجا بود؟؟؟؟😏😏
اما به خودمگفتم مرخصی میگیرم بی حقوق و بهشون میگم ساعت کاری رو جبران میکنم تا دوستمو ببینم ...🤔
به دوستم پیام دادمکه چی شد بلاخره؟؟؟😍
گفت ما با کاروان کاشان قطعی قطعی شدیم ....💔💔
یهو تموم دنیا خراب شد توی سرم بغض داشت خفم میکرد و کلا یک خط قرمز روی سفر کشیدم ....💔💔
دو شب بود که از دلِ شکسته و غم سنگین خواب نداشتم و اشک خوراکم بود و به سفر حتی فکر هم نمیکردم ....
اما فردای اون روز که توی جاده از مدرسه به خونه میومدم یهو تریلر های حمل وسایل موکب رو دیدم😭💔
یهو دلم پر کشید ....💔 بغضم ترکید و توی سرویس شروع کردم به گریه و بلند بلند به معاونمون گفتم من میخوام برم😭
رفتم خونه ... تاشب تو حال خودم نبودم غروب موقع اذان مغرب تو خونه تنها بودم گرگو میش بود😞
رفتم تو حیاط درست وسط حیاط نشستم و سرمو کردم رو به آسمون ... اشکام سرازیر شد و زار زار با صدای بلند گریه میکردم گفتم :
خدایااااااا😭❤️
یا واجب الوجود نازنینم .... اگر قبلا به خاطر دوستم میخواستم بیام ... دیگه انگیزم عوض شده من واسه خودتون میخوام بیام واسه امام حسین میخوام بیام😭😭 دارم هلاک میشم واسه رفتن😭😭😭
اگر نرم میمیرم😭💔💔💔
خدایا فقط تو میتونی اسباب رفتنمو مهیا کنی💔😭
خواهش میکنم بخشنامه بزن 😭
خداااااایااااااااا بخشنامه بزن ....
و توی بخشنامه بنویس غیبت معلم ها برای پیادروی اربعین موجه هست😭
کلی گریه کردم و بعد رفتم نماز خوندم
خوابیدم ... دوروز بعد یهو یکی از دوستان زنگ زد بهم ... جواب دادم گفت مژده بده ... گفتم چی شده؟؟؟
گفت وزارتخونه آموزش پروش بخشنامه زده که غیبت معلم ها برای پیاده روی اربعین موجهه😭😭❤️❤️❤️
از خوشحالی داشتم گریه میکردم😭
فقط دو روز تا حرکت کاروان مونده بود کارهامو کردم و راهی شدم😭❤️😭
در حالی که مادرم نتونست بیاد😞
و من در کاروان تنها بودم ... اولش خیلی غمگین بودم که تنها راهی شدم نه دوستم و نه مادرم ... کسی نبود😞
اما بعد گفتم حتما امام حسین منو تنهای تنها دوست داره😍😍😘😘
گفتم اگر منو تنها میپسندین من خریدار تنهایی ام😊😍❤️
و به این ترتیب سفر عجیب من آغاز شد ....
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
♨️در چالش #خاطرات_کربلا شرکت کنید و برنده #جایزه_نقدی بشید😍😱👏
⛔️ زووووود باشین💯:👇
🆔http://eitaa.com/joinchat/1830486034C0973355358
فطرت
✨ #خاطره_کربلا ✨ 👤 #شرکت_کننده_7 💎بخشنامه💎 تا اربعین چیز زیادی نمونده بود
⭕️زمان #شرکت_کننده_7 در مسابقه به اتمام رسید♨️
👁🗨بازدید #شرکت_کننده_7 تا این لحظه:
2⃣1⃣9⃣
💢یادتون باشه فقط سه روز مهلت دارید تا بازدید خاطرتون رو بالا ببرید😉💢
📛برای شرکت در مسابقه، خاطره تون رو برای ما بفرستید 😍👇👇👇
💯 @tahuora_fetrat 💯
♨️همراه با #جایزه_نقدی به بالاترین بازدید😱♨️