#فلسفه_حقیقت☺️

قسمت پنجم بعد از خوندن نظریه های سقراط و افلاطون و ارسطو میریم سراغ دوره جدید اروپا✅

با شکل گیری دوره جدید اروپا از قرن چهاردهم و پانزدهم و پیدایش دو جریان عقل گرا و تجربه گرا تو فلسفه در باره خدا نیز دیدگاه های متفاوتی ظهور کرد،که به گونه ای ریشه در این دو جریان داشت.

بخاطر همین دیدگاه چند فیلسوف رو در این باره میخونیم☺️

دکارت فیلسوف عقل گرای قرن هفدهم که تو یکی از استدلال های خودش برای اثبات خدا میگه:

این نظریه دکارت بود تا اینجا رو داشته باشید تا قسمت بعدی بریم سراغ فیلسوف بعدی😎

#شهیدانه🌿

نام تولد:منصور ستاری خواص _____ زاده:۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۷ ولی‌آباد، قرچک، تهران، ایران _____ درگذشته:۱۵ دی ۱۳۷۳ (۴۶ سال) فرودگاه اصفهان، اصفهان، ایران _____ وفاداری:نیروهای مسلح ایران شاخه نظامی:ارتش شاهنشاهی ایران ارتش جمهوری اسلامی ایران _____ سال‌های خدمت:۱۳۴۶–۱۳۷۳ ______ درجه:سرتیپ ______ یگان:نیروی هوایی شاهنشاهی ایران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ______ فرماندهی:معاونت پدافند نیروی هوایی معاونت طرح و برنامه نهاجا فرمانده نیروی هوایی ارتش جنگ‌ها و عملیات‌ها جنگ ایران و عراق ______ نشان‌ها:نشان فتح (درجه یک) _____ همسر:حمیده پیاهور _____ فرزندان:۴ _____ کارهای دیگر:فرمانده عملیات اسکورت در جنگ نفت‌کش‌ها تأسیس دانشگاه علوم و فنون هوایی ____ بر اثر سقوط هواپیما به شهادت رسیدن سینمایی منصور روایت زندگی شهید ستاری✅

بخشی از فراز وصیتنامه شهید ستاری🌿 اللهم اجعلنی من جندك فان جندك هم الغالبون و اجعلنی من حزبك فان حزبك هم المفلحون و اجعلنی من اولیائك فان اولیائك لاخوف علیهم و لا هم یحزنون اللهم انی اسئلك تجعل وفاتی قتلا فی سبیلك تحت رایت نبیك مع اولیائك و اسئلك ان تقتل بی اعدائك و اعداء رسولك و اسئلك ان تكرمنی بهوان من شئت من خلقك و لا تنهی بكرامه احد من اولیائك اللهم اجعل لی مع الرسول سبیلا حسبی الله ماشاءالله" الهی از عمق جانم و با تمام وجودم شهادت می دهم به وحدانیت تو و رسالت رسول محمد(ص) و امامت علی (ع) و اولاد طاهرین او و از تو می خواهم كه به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین، پنج تن آل عبا كه تمام جهان به خاطر آنها برپاست مرا از دوستان علی و اولاد علی قرار دهی. به حق علی بن حسین زین العابدین به من لذت عبادت و به حق باقرالعلوم لذت علم و به حق امام صادق لذت صداقت و به حق امام كاظم لذت فروبردن غضب و به حق امام رضا لذت رضایت از الله و به حق محمد بن علی لذت جود و ایثار و سخاوت و به حق علی بن محمد لذت هدایت و به حق امام حسن عسكری لذت سرباز و رزمنده اسلام بودن و به حق امام مهدی لذت فرماندهی بر سپاه اسلام را عنایت كن. و خواهش می كنم اصلا عكس مرا چاپ نكنید و برای من تبلغ نكنید و برای محمد و آل محمد و اسلا م تبلیغ كنید. اگر از من جنازه ای ماند در بهشت زهرا در بین بسیجی ها دفن كنید (البته این وصیت نامه پس از تدفین این شهید بزرگوار به دست آمد. لذا طبق خواسته خانواده ایشان محل دفنش در صحن حیاط امام زاده جعفر در شهرستان پیشوا از توابع ورامین كه زادگاه وی نیز می باشد، بود.) و همه چیز مانند آنها باشد. من حاضر نیستم كسی بعد از من در رنج بیفتد. در هیچ مورد. هر چه بنیاد برای یك بسیجی ساده انجام می دهد بدهد و در بقیه امور طبق قوانین اسلام.

بسم الله الرحمن الرحیم

‌- میگفت: گاهۍاوقات‌‌باخدا‌خلوت‌‌ڪنید نگویید‌کہ‌ماقابل‌‌نیستیم.. هرچہ‌ناقابل‌‌ترباشیم‌خدا‌بیشتر‌اهمیت‌میدهد. خداکسۍنیست‌‌کہ‌فقط‌‌خوب‌هاراانتخاب‌‌کند♥.! #حـٰآج‌اسماعیل‌دولابۍ

#تلنگرانه مواظب‌دلت‌باش‼️ وقتۍاز‌خدا‌گرفتیش‌پاڪِ‌پاڪ‌بود .. مراقب‌باش‌با‌گناه‌سیاهش‌نکنے آلوده‌اش‌نکنی!! حواست‌باشه‌به‌خاطر‌یه‌لذت‌زودگذر .. یه‌لکہ‌ےِسیاه‌نندازےرو‌دلت کہ‌دیگہ‌نتونےپاکش‌کنی! دلت‌قیمتیہ‌ رفیق‌مراقبش‌باش🖐🏻🌱

#تلنگر یقین‌دارم اگرگناه‌وزن‌داشت! اگرلباسمان‌راسیاه‌میڪرد! اگرچین‌وچروڪ‌صورتمان‌را زیادمیڪرد! بیشترازاینهاحواسمان‌بہ‌خودمان‌بود گناه‌قدروح‌راخمیده! چهره‌بندگۍ‌راسیاه! وچین‌وچروڪ‌بہ پیراهن‌سعادتمان‌مےاندازد!

‌ همگی در صف ایستاده‌ایم.اما نمیدانیم هر کدام از ما در کجای صف ایستاده! نوبت که رسید... هر چه هست را، باید گذاشت و رفت... ثروت ، مقام و ... هیچ کالای دنیوی را با خود نخواهی برد بجز روح... یا پاک یا آلوده! تمام شد... #تلنگر

#شهیدانه🌿

زاده:۱۴ آذر ۱۳۲۹ قزوین، ایران درگذشته:۱۵ مرداد ۱۳۶۶ (۳۶ سال) منطقه عملیاتی سردشت _ مدفن:قزوین _ شاخه نظامی:ارتش شاهنشاهی ایران ارتش جمهوری اسلامی ایران _ درجه:سرتیپ خلبان _ یگان:نیروی هوایی شاهنشاهی ایران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران _ فرماندهی:پایگاه هشتم شکاری معاون عملیات نیروی هوایی ارتش _ جنگ‌ها و عملیات‌ها: جنگ ایران و عراق عملیات والفجر ۸ عملیات بیت‌المقدس عملیات فتح‌المبین عملیات طریق‌القدس ___ نشان‌ها:وینگ خلبانی جنگنده F14 Tomcat ____ همسر:ملیحه حکمت فرزندان:۳ _ سریال یا سینمایی شوق پرواز روایت زندگینامه شهید بابایی✅🌿

وصیت نامه شهید بابایی «بسم الله الرحمن الرحيم انا لله و انا اليه راجعون خدايا، خدايا، تو را به جان مهدی (عج) تا انقلاب مهدی (عج) خمينی را نگهدار. به خدا قسم من از شهدا و خانواده شهدا خجالت می‌کشم وصيت‌نامه بنويسم. حال سخنانم را برای خدا در چند جمله ان شاءالله خلاصه می‌کنم. خدايا مرگ مرا و فرزندان و همسرم را شهادت قرار بده. خدايا، همسر و فرزندانم را به تو می‌سپارم. خدايا، در اين دنيا چيزی ندارم، هرچه هست از آن توست. پدر و مادر عزيزم، ما خيلی به اين انقلاب بدهکاريم. عباس بابایی 61.4.22 21 ماه مبارک رمضان»

سلام علیکم دیشب باید میفرستادم ولی خستگی اجازه نداد جبرانی امشب میفرستم پارتشو ان شاءالله

#فلسفه_حقیقت قسمت ششم☺️ بعد صحبت راجب دکارت حالا راجب دیوید هیوم صحبت میکنیم

ما گفتیم دکارت عقل گرا بود ولی خوب گفتیم دوتا جریان بود دیگه

دیوید هیوم فیلسوف حس گرا و تجربه گرا قرن هجدهم بود که ادعا می‌کنه که دلایل دکارت و بقیه فیلسوف ها پذیرفتنی‌ نیست

از نظر دیوید هیوم دلایلی که صرفا متکی بر عقل باشد مردودند😕چون عقل اساسا ادراک مستقل از حس و تجربه نداره

هیوم میگه مهم ترین برهان فیلسوفان الهی برهان نظم که از تجربه گرفته شده اما این برهان توانایی اثبات یک وجود ازلی و ابدی و نامتناهی رو ندارد این برهان فقط میتواند ثابت کند یک ناظم و خالقی این جهان را اداره می‌کند اما ثابت نمیکند که این ناظم خالق همان خداوندی است که نیازمند به علت نیست و وجود ابدی و ازلی دارد

پارت اول پارت قبل #پارت_چهارم من چیزی را میدانم که شما نمیدانید و آماده ی رونمایی از مخلوق جدیدش شد . آن هنگام که خدای روشنایی در کنار مجسمه ی خاکی خود قرار گرفت لوسیفر نیز مانند سایرین گردن خود را میکشید تا بتواند واکنش و رفتار خدای روشنایی را در هنگام رونمایی به دقت بررسی کند. پرده که از روی مجسمه کنار زده شد گرد و غبار بپا خاست بر اثر آن گردو غبار مجسمه خاکی عطسه ای زد و پس از عطسه نام خدای روشنایی را بر زبان آورد. لوسیفر از تعجب زبانش بند آمده بود؛ تنها در ذهنش سوالاتی بی پایان میچرخیدند و باعث گیجی او شده بودند. مگر این مجسمه خاکی نبود؟ چگونه به حرکت درآمد؟ اصلا چگونه اولین سخنش نام خدای روشنایی بود؟ بی دلیل نبود اینهمه ذوق و هیجان خدای روشنایی برای رونمایی ازین موجود عجیب که پر از اسرار و رازهای مخوف است. در میان هزاران سوال بی پایان همچنان لوسیفر منتظر بود تا سخنان خدای روشنایی را درباره ی مخلوقش بشنود. ولوله ی جمعیت که کم شد خدای روشنایی شروع به سخنرانی کرد: برخی از شما پیش از دعوت من بصورت مخفیانه برای بازدید موجود جدیدم آمده بودید، اما تنها کالبدی گلی در زیر پرده دیدید و در دل مرا مورد تمسخر قرار دادید. بدانید و آگاه باشید که این مخلوق قدرتمندتر از شماست و در علم از همه شما سر تر است. آنچه شما از او دیدید تنها جسمی بود که من بوسیله خاک و گل ساخته بودم؛ عنصر اصلی این موجود نسیمی است که من خود در آن جسم خاکی تعبیه کرده ام. حال همه شما در برابر مخلوق جدیدم به سجده بیفتید و خود را به پایش بیندازید. همه جمعیت در کمال بهت زدگی خود را جلوی پای مخلوق جدید به زمین انداختند اما... +لوسیفر چه میکنی؟ چرا خودت را بر زمین نمی اندازی؟ خدای روشنایی ناراحت خواهد شد. -چه میگویی؟ من لوسیفرم؛ خدای قدرتمند و صاحب علم و توانایی. صبر کن تا به خدای روشنایی قدرتم را نشان دهم . از سمت خدای روشنایی ندا آمد: لوسیفر چه شده است؟ چرا سجده نمیکنی؟ -ای خدای روشنایی تو با خودت چه فکری کردی که به من چنین دستوری میدهی؟ مگر مرا نمیشناسی؟ موجودی از خاک آفریده ای... درود بر تو، اما فراموش نکن که من موجودی آتشین هستم. من از آتش قدرتمند بوجود آمده ام؛ همان آتشی که میتواند تاریکی را روشن میکند و میتواند روشنایی را، زندگی را به تاریکی بکشاند. اگر تو خدای روشنایی هستی، باش اما بدان که من نیز خدای تاریکی هستم. #ادامه_دارد...