آقا ما قرار بود امروز بریم . ولی بابام هی اصرار داشت که جمعه بریم . خلاصه کلی حرف زدیم اخرم به نتیجه نرسیدیم . من و مامانم میگفتیم پنجشنبه بابام میگفت جمعه .
دیگه آخرش استخاره کردیم و جواب گفته بود که صبر کنید و اینا .
هیچی دیگه خواستم بگم فردا میریم 😂 .
و اون فرشته های مهربونی که امسال نمیتونن راهی شن حالا شرایطش نبوده یا هر دلیلی ...
میدونم این روزا که بشنوین همه دارن میرن سخته براتون 🥲 ولی مطمئن باشید من به یاد تک تکتونم :) قول میدم براتون کلی دعا کنم که انشاالله سال بعد عازم بشید :) 🤍
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیروز کلاس زبان بودم ،بعد بابام کار داشت ، یکم دیر اومد دنبالم .
منم کلی با این پیشی کوچولو ها حال کردممم 😭 .
میپریدن رو سرو کول همدیگه باهم بازی میکردن 😭✨✨ .
هدایت شده از پوܭی ^᪲᪲᪲
دقت کردید مردم لباسهای خوشگل میپوشن ولی مغازه ها لباس های خوشگلی نمیفروشن؟
مخفیگاه جنگلی`
چالش نوشتن 30 روز . شما تو ناشناس بگید .من اینجا😊👇 https://daigo.ir/secret/757171088 روز 1 : شخصی
روز 15:
شاید میرفتم جنگل، یه جنگل بکر و قشنگ :)
البته شایدم میرفتم کربلا و برای همیشه اونجا ساکن میشدم .
#چالش