#خاطره
#سفرزیارتی
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی
پدربزرگ و مادربزرگ از سفر زیارتی آمده بودند.بعدازرفتن مهمان ها نوبت رسید به دادن سوغاتی بچه ها همه باذوق سرساک پدربزرگ نشستیم .ساک رو بازکرد برای خانم ها چادری ،برای آقایون ساعت و..برای بچه ها اسباب بازی ...موتور ،هواپیما ،هلی کوپتر برای پسرها ..لباس وعروسک برای دخترها ...همه بچه ها از سوغاتی هاشون خوشحال بودن ..اما مهدی ده ساله چشمش دنبال چیز دیگری درمیان سوغاتی ها بود
دربین سوغاتی ها کتاب قرآنی به چشم می خورد ومهدی دلش آن را می خواست .اواز کودکی با قرآن مانوس بود قرآن واهل بیت
(علیهم السلام) دو بال پرواز مهدی به سوی حق
┄┅═══✼🌸✼═══┅┄