من.. من رفته بودم تا ببینمش..
رفته بودم بغلش کنم..
نباید همون جلو در اعلامیش دنیارو رو سرم خراب میکرد
قهوه تلخ
اینکه مامان بزرگم ذره ذره جلو چشمام آب میشه.. توان لیوان نگه داشتنو نداره.. زمین گیر شده و منو با ب
برا شادی روحشون فاتحه میخونین؟
#فور
قهوه تلخ
یعنی چی که به تشییع جنازشم نرسیدم((:
صبح.. قبل از اینکه حتی برم مدرسه..
همه چی تموم شده بود.. و الان یازده شب باید با دیدن اعلامیه اش بفهمم((:
میتونستن بهم بگن نه؟
میتونستن آمادم کنن..
تقصیری نداشتم که اینقد یهویی اینجوری کردن..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از صب هی این ویدیو میومد برام..
هی رد میکردم میگفتم نه من حالا حالا ها قرار نیس درکش کنم..
قهوه تلخ
از صب هی این ویدیو میومد برام.. هی رد میکردم میگفتم نه من حالا حالا ها قرار نیس درکش کنم..
ولی اعلامیشو که رو در خونش دیدم
اولین چیزی که اومد ذهنم نماز خوندنش بود((:
کاش میشد بخوابم بیدار شم ببینم نود سالم شده
از زندگیم دو سه روز بیشتر نمونده
من واقعا دیگه پتانسیل ادامه دادن ندارم..
هیچیو باور نکردم..
نمیره تو کتم که دیگه هیچ وقت نیست
میرم ریاضی لعنتیو تموم کنم و بخوابم
و عمیقا امیدوار باشم همشون خواب بوده باشه..