eitaa logo
گل یاس
332 دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
9.8هزار ویدیو
189 فایل
"سرباز امام زمانمان باشیم حتی در فضای مجازی" به کانال گل یاس خوش آمدید لینک کانال: https://eitaa.com/GOOLLEYAS 👇👇راه ارتباط با مدیر کانال👇👇 https://eitaa.com/Fatima_3516
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پلاک خاکی
درد دارد دویدن و نرسیدن..😔. که دویدن ما زدن است... . به قول شهید آوینی تنها کسانی مردانه می‌میرند که مردانه باشند... . شــ🌹ـــــهادت را نمےخواهیم و به خیال خودمان شهادتیم... بسنده کردیم فقط به عکس های چسبانده شده ی دیوار ! عکس و که فقط پست شد! کانال که پر شد از صوت و روایت شهدا! و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه را درک نکردیم... . . نفهمیدیم که تنها برای است... که و این عالم شهادت می دهند به شهیدان... . . شهادت را؛ اگر مےدیدیم هر مکان و زمان که باشیم شهادت ما را در بر خواهد گرفت... . . به یاد صحبت های حاج حسین یکتا در ظهر عاشورا ی فکه: اگر شهادت را می خواستیم! . در هیئت رهپویان وصال هم باشی به شهادت میری... در شمال هم باشی،شهید میری... . در وسط هم باشی،شهید میری... وسط این رمل های بعد از جنگ هم باشی، میری... . هم بشی،در کوچه پس کوچه های تهران به شهادت میری... . . . شهادت را بخواهیم... اگر خادم الشهدا باشیم... شبیه شان می شویم... نه به حرف ، در ... زندگی کنیم که می شویم... . . و حالا باید گفت: زیر چرخ اتوبوس زائران شهدا در پارکینگ ، هم باشی! . الشهدا در فضای مجازی،در عراق هم باشی؛ بعد زیارت اربعین... توران اسکندری میری... 👉 @Pelakkhakii🌹
‍ ‍ امروز برای وقت نداریم😔 با شیطان سرمان گرم است ما بهر ملاقات وقت نداریم چون فرد مهمی شده نفس دغل ما اندازه ی یک قبله دعا وقت نداریم😔 در تن غیرت ما خانه نشین است بهر سفر کرب و بلا وقت نداریم😭 تقویم گرفتاری ما پر شده از ای داغ دل لاله تورا وقت نداریم هرچند که خوب است بمیریم خوب است ولی حیف که ما وقت نداریم 💢 🔻برای شادی روح شهدا 🔻 ♦️کپی فقط با مجاز است: @GOOLLEYAS
💔 ✨خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز باهزاران قدرت عقل توجیهشان میکنم ببخش! https://eitaa.com/GOOLLEYAS
🔸سلام بر آنهایی که نفس هایشان بند آمد... تا ما نفس بکشیم...!❤️ https://eitaa.com/GOOLLEYAS
. هنوز هم مےدهند اما به "" نه به 😔 فقط دم زدن از افتخار نیست...☝️ باید زندگےمان ,حرف مان ,نگاهمان, لقمه هایمان ,رفاقتمانــ❤️ و... هم را بدهد...👌 . |• 🌺 شهادت روزی همه شماعاشقان👌🌷 🌾 روزتون شهدایی دوستان🌾 https://eitaa.com/GOOLLEYAS
....🌷 ♦️روبروي عکست ايستاده ام👤 و به نگاهت خیره مانده ام... ♦️تو هم مدتهاست به من خيره شده و من مثل كودكي "لجباز" به هر سو ميدوم تا به خيال خودم ديگر تحت تعقيب چشمهايت👀 نباشم... ♦️گم ميشوم ميان دلبستگي هاي💝 روزانه ام و با چشمهايي اشك الود، دوباره به التماس يك نگاه ديگر😭 بر ميگردم ... ♦️دوباره را به زندگي ام گره ميزني، راه روشن✨ ميكني برايم. و من دوباره هاي كودكانه ام را از سر ميگيرم و غفلت زده😞 خودم را به جاده خاكي ميزنم. ♦️حس يك كور از روشنايي رهايم نميكند نمي بينم تورا؛ و اين درد💔 دارد اين طور نمي شودهنوز نشده ام هنوز فاصله دارم تا مرد ميدان عشق♥️ شدن... ♦️براي همين است كه معني نگاه هايت را نميفهممـ🗯 گم شده ام چون گم كرده ام. بايد فكري به حال اين دل کرد كه فقط عشق است وگرنه اين دل كجا و رسيدن به كجا⁉️ ♦️شرط عشق است ما که ماندیم مجنون نبودیم ...😔😭 🌷 لینک کانالمون لطفا همه جا پخش کنید😎👇 https://eitaa.com/GOOLLEYAS
. . اینقدر مهربانند😇 که ☘ دست من و شما رو میگیرند😘و تو سفره پربرکت و دعوت میکنن...👌 مطمئنا کسی که و با تمام وجود 💪 بهشون بشه دست خالے بر نمیگرده🖐🏻🌱 . @GOOLLEYAS
کلام شهید🥀 جنگ نرم مثل خمپاره ۶۰💥 نه صدا داره نه سوت فقط وقتی متوجه میشی که دیگه رفیقت نه مسجد میاد نه هیئت! به یادشهیدحجت الله رحیمی🕊 https://eitaa.com/GOOLLEYAS
✳️ آخرین شبی که حرم حضرت زینب سلام الله علیها بودیم، حاج احمد اصلا توی حال خودش نبود. 🔻 مثل یک تعزیه خوان دور حرم می چرخید و بلند بلند گریه می کرد و با جمله های کوتاه و ساده اینگونه می خواند: «این جا رأس حسین (ع) را به نیزده زدند. عمه سادات را به اسیری آوردند. شامی ها با اهل بیت حسین (ع) کاری کردند که روی ظالم ها عالم سفید شد». بعد از روضه، یک گوشه حرم نشست و تا صبح نماز خواند و مناجات کرد. 🔸 نزدیک اذان صبح، آمد و سراغ یک پاسدار با لباس سبز سپاه را گرفت. ما که ندیده بودیمش. اصرار کردیم که قضیه چیست؟ گفت: یاد شهید محمد توسلی کرده بودم. خیلی دلم گرفت. به حضرت زینب (س) متوسل شدم. پاسداری را دیدم که آمد و گفت: «فردا روز موعود است. دیگر انتظار تمام شد». 🌷 فرداحاج احمد عازم لبنان شد و این رفتن دیگر بازگشتی نداشت. 📚 یادگاران، جلد ۹؛ کتاب متوسلیان نویسنده: زهرا رجبی متین نشر روایت فتح https://eitaa.com/GOOLLEYAS
‌●°•🌷•°● 🕊 رضا سگ باز!!! یه لات بود تو مشهد... هم سگ خرید و فروش می‌کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود!! یه روز داشت می‌رفت سمت کوه‌سنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می‌کنه. شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ - رضا گفت: بَروبچه‌ها که اینجور میگن.....!!! - چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش برخورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی‌کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای کچل با تواَم.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟ - رضا گفت: داشتم می‌رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی می‌کشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر..... - رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيده‌ای، چیزی؟!! - شهید چمران: چرا؟! - رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!! - شهید چمران: اشتباه فکر می‌کنی!!!! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می‌کنم، نه تنها بدی نمی‌کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می‌کردی ولی اون بهت خوبی می‌کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! رضا جا خورد!.... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی‌رفت، زار زار گریه می‌کرد! تو گریه‌هاش می‌گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟ اذان شد. رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. سرِ نماز، موقع قنوت صدای گریه‌ش بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه توبه و نماز واقعی........ ♡عِنْدَ‌رَبِّهِمْ‌يُرْزَقُون (به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران) 🔵 گاهی برای کمک به افراد و هدایت اون‌ها تذکر کافی نیست و باید دستشون رو گرفت و آورد تو راه... گاهی باید در برابر داد و فریادهای افراد؛ صبوری کرد و مهربونی به خرج داد... گاهی باید با بعضی افراد مثل گمشده ها رفتار کنیم؛ باید دستشون رو بگیریم و بذاریم تو دست خدا...باید کمکشون کنیم تا راه رو پیدا کنن... و این یعنی با دلسوزی و محبت امر به معروف و نهی از منکر کنیم نه با خشم و تکبر... ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ 🌷 ✾ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ↩️ عضو شوید ⇩⇩⇩👇👇 https://eitaa.com/GOOLLEYAS
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻هنوز با روحیاتش آشنا نبودم. پول داد که برونوشابه بخر. رفتم و همه را کوکاکولا خریدم. یکی از بچه ها گفت: «اگه محمدحسین بینه، تو رو می کشه!» به روی خودم نیاوردم. برچسب های نوشابه ها را کندم و ریختم داخل پارچ و آن را گذاشتم وسط سفره. همین که خواست شروع کند به خوردن، پرسید: «چه نوشابه ای بود؟» گفتم:کوکاکولا!» لب نزد. برگشت به همه گفت: این نوشابه مال اسرائیله! 💔 به ما بپیوندید👇👇 https://eitaa.com/GOOLLEYAS