eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
88.9هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
4هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
نیایش صبحگاهی 🌺🍃🌺 خدایا🙏 هفته جدید شروع شد🌸🍃 کمک کن شروع هفته جدید شروع موفقیت شروع پیشرفت شروع پله های ترقی و شروع بهترین ها باشه🌸🍃 آمیــن یا رَبَّ الْعالَمین 🙏 ای پروردگار جهانیان 🙏 @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام😊✋ دوستان صبح زیباتون بخیر ☕️🌸🍃 طلوع خورشید ☀️ معجزه ی هرصبح خداست💕 یعنی امید هست💓 یعنی عشق هست💕 یعنی زندگی زیباست🌸🍃 زندگیتون پراز امید و آرزوهای زیبا 💞 شروع هفته تون پُر برکت 🌸🍃 @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تقدیم با بهترین آرزوها 🎀شروع هفته تون عالی 🌸از خدا میخوام 🎀بهترین هفته رو 🌸پیش رو داشته باشه 🎀حال دلتون خوب 🌸احوالتون عالی 🎀روزی تون پربار و 🌸خوشبخت باشد 🎀وعاقبت بخیر @Ganje_arsh
✨﷽✨ ✳️مکاتبه عایشه و زید بن صوحان ✍(ابن ابی الحدید می‌گوید): هنگامی که علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) وارد بصره شد عایشه نامه‌ای به زید بن صوحان نوشت: از عایشه دختر ابوبکر صدیق همسر پیغمبر(ص) به فرزند با اخلاص خود، زید بن صوحان، امّا بعد: تو در خانه‌ات بنشین و مردم را از اطراف علی بن ابی‌طالب پراکنده کن، باید آن‌چه را من دوست می‌دارم از تو به من برسد، همانا تو موثّق‌ترین مردم هستی نزد من. والسلام. زید بن صوحان در پاسخ به عایشه نوشت: از زید بن صوحان به عایشه دختر ابوبکر اما بعد: خداوند تو را به چیزی امر فرموده، و ما را به چیز دیگری امر فرموه تو را به این امر کرده که در خانه‌‌‌ات بنشینی، و ما را به جهاد امر کرده است. نامه تو به من رسید، تو دستور داده‌ای که من برخلاف آن‌چه خدا امر فرموده عمل کنم، یعنی وظیفه‌ای که خدا برای تو مقرر کرده(در خانه نشستن)، من آن را به جا آورم، و وظیفه‌ای که خدا برای من مقرر کرده (جهاد)، تو به جا آوری!! (ای عایشه) فرمان تو اطاعت نمی‌شود، و نامه تو جواب ندارد. و السلام. 📚شرح نهج البلاغه ابن أبي الحديد: ج ٦، ص ٢٢٦ - ٢٢٧. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌➢ @Ganje_arsh ❤️
🌸✨هر ڪس بر مریض وارد شود و هفت مرتبہ بگوید خداوند او را شفا دهد مگر آن ڪہ اجلش رسیده باشد✨ 📚 دعوات ۲۲۳ @Ganje_arsh
✨﷽✨ ⚫️فاطمه (س) ، مبارز عدالت‌خواهی ✍ فدک مفهومی نمادین دارد که به معنایی بزرگ اشاره می‌کند و مقصود از آن، فقط همان قطعه زمین غصب‌شده در حجاز نیست. و همین معنای نمادینِ فدک بود که آن مبارزه را از یک دادخواهی عادی با افقی محدود و دایره‌ای تنگ، به انقلابی با قلمروی وسیع و آفاقی گسترده تبدیل نمود. ◾هریک از مستندات تاریخیِ مسلّم در این موضوع را که می‌خواهید، بررسی کنید. آیا ستیزی مادی یا اختلاف دربارۀ فدک به معنای محدود و واقعیت کم‌دامنۀ آن را می‌بینید؟! آیا مسابقه‌ای را شاهد هستید که برای دستیابی به محصولاتِ آن زمین درگرفته است؟! محصولاتی که هرقدر هم در برآورد آن مبالغه و اغراق شود، بازهم آن‌قدر نیست که دو طرف، ارزشی برایش قائل بوده باشند. ◾هرگز چنین نیست! این دادخواهی، قیامی بر ضد بنیان‌های حکومت بود؛ فریادی بود که فاطمه می‌خواست با آن، بنیادی را که سنگ‌بنای تاریخ بعد از سقیفه بود، از جای برکند. برای اثبات این سخن،‌ کافی است به خطبۀ فاطمه در مسجد و در برابر خلیفه و در میان آن جمع انبوه مهاجران و انصار نظر بیفکنیم که بیش از هرچیز بر مدار ستایش علی و تحسین مواضع جاودان وی در اسلام و اثبات حق اهل‌بیت می‌چرخد. فاطمه در این خطبه اهل‌بیت را وسیله‌های رسیدن به خدا در میان بندگان، برگزیدگان ویژۀ خدا، جایگاه قداست الهی، حجت او و وارثان خلافت و حکومت پیامبرانش می‌شمرد و همچنین مسلمانان را توجه می‌دهد که به نگون‌بختی دچار گشته‌اند، نسنجیده تصمیم گرفته‌اند، به دوران پیشینیانشان بازگشته‌اند، در پی سراب رفته‌اند و کار را به‌دست نااهل سپرده‌اند. این خطبه از فتنه‌ای که مردم به آن درافتاده‌اند و از انگیزه‌هایی سخن می‌گوید که باعث شد کتاب خدا را کنار نهاده و با حکم آن در مسئلۀ خلافت و امامت به مخالفت برخیزند. ◾پس مسئلۀ میراث و هدیه تنها به همان اندازه مطرح می‌شد که با موضوع سیاستِ کلان پیوند داشت. مسئله در دیدگاه فاطمه، مطالبۀ زمین و خانه نبود؛ بلکه از نگاه او مسئله، مسئلۀ اسلام و کفر، ایمان و نفاق، و نص (تعیین صریح) و شورا بود. 📚 کتاب فدک در تاریخ ، صفحه ۷۲ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌➢ @Ganje_arsh ❤️
🌸✨ جهت رفع افسردگے و انزوا و گوشہ گیرے ده بار قبل از طلوع و غروب بخواند✨ 📚 ناگفته‌ها ۱۸۴ @Ganje_arsh
✨﷽✨ 🔴جوان کفن دزد یک روز معاذ بن جبل در حالی که گریه می‏ کرد به رسول اکرم (ص) وارد شد و سلام کرد، حضرت بعد از جواب سلام علت گریه‏ اش را جویا شد. معاذ عرض کرد: یا رسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می‏ کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید وحضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می‏ کنی؟ جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ‏ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند، بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی‏ کنم که هرگز مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده‏ ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: قتل نفس کرده ‏ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین توبه کن که خدا ترا خواهد بخشید و لو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد. گفت: گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود: پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد و لو به بزرگی زمین و آنچه در آن است، بوده باشد. جوان گفت: گناهان من بزرگتر است. حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگار من، هیچ چیز بزرگتر از او نیست. در این موقع حضرت فرمود: مگر گناه بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت: نه یا رسول اللَّه. جوان گفت: یا رسول اللَّه، هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ‏ام؛ به گورستان می‏ روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را می‏دزدم. این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته. من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم. تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم، بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ‏ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، از طرفی وسوسه‏ های فریبنده نفس و شیطان، نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود را راضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس، این گناه را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار با جسد بی‏جان آن دختر به زنا مشغول شدم بعد جنازه ‏اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم. هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟! بله یا رسول‏ اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ‏ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت و در محلی دور از چشم مردم به گریه وزاری و توبه پرداخت، لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را می‏خواند، بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم. زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم. دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه‏ اش، خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد: «و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه...»(1) رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص) داد. حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می‏ بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند. سپس رو به اصحاب کرده فرمودند: جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد. 📚(1) آل عمران،134. 📚منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان
🌸✨خواندن ۳۶۰ مرتبہ 《سوره قدر》براے دفع فقر و زوال سختےها و احتیاج و رسیدن بہ ثروت و پرداخت قرض ها از مجربات است✨ 📚 مخازن ۴۹۵/۱ @Ganje_arsh
✨﷽✨ به جرج جرداق گفتند: شما یک مسیحی هستی و خیلی هم مذهبی نیستی، چه شد که در مورد حضرت علی علیه السلام کتاب نوشتی؟ به گریه افتاد و گفت مرحوم علامه امینی هنگامی که کتاب الغدیر را نوشت چند جلد از کتاب را برای من فرستاد. یک نامه هم نوشت و گفت آقای جرد جرداق شما یک حقوقدان و وکیل دادگستری هستی، نه شیعه هستی و نه سنی که بگوییم طرفداری را میکنی، کار تو دفاع از مظلوم است. ما با اهل سنت بر سر علی (علیه السلام) دعوا داریم ما می گوییم حق با علی است آنها می گویند نه. حالا این چند جلد کتاب الغدیر را به عنوان پرونده مطالعه کنید. تمام مدارک هم از اهل سنت است. من از شیعه چیزی در آن ننوشته ام. شما هم در حد یک وکیل دادگستری قضاوت خود را برای من بنویسید. می گوید: من دیدم وقتی انسانی مرا به عنوان یک وکیل دادگستری مخاطب قرار داده و از من کمک خواسته بی انصافی است اگر کمک نکنم بنابراین پذیرفتم. وقتی کتاب ها را دقیق خواندم دیدم در تاریخ از علی (ع) مظلوم تر نمی شناسم و لذا تصمیم گرفتم به اقتضای شغلم که وکیل دادگستری می باشم از این مظلوم دفاع کنم و کتاب «الامام علی صوة العدالة الانسانیة» را نوشتم. @Ganje_arsh
✨﷽✨ ❤️خدایم سخت ترین لحظه‌ها بهانه‌ای ست😔 تا باز هم پیدایَتْ کنم✨ تا باز هم صدایت کنم🌷 از همان صدا کردنهایی که خالص استُ بی ریا🌺✨ توکل بر خدای بزرگ😇 @Ganje_arsh
خانه‌ی پدری و مادری کجاست؟؟؟ بعد از خانه‌ی خدا، تنها خانه‌ای است که: روزی ده‌ها بار میتوانی بروی بدون دعوت و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحالتر میشود خانه‌ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد خابیندازی و وارد شوی خانه‌ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته شده تا تورا ببینند خانه‌ای که یادآور آرامش کودکانه‌ی توست خانه‌ی پدری و مادری آنجاست که همیشه و بی قید و شرط دوستت دارند خانه‌ی پدری و مادری آنجاست که هر چقدر نروی یا دیر بروی بدون سوال و گله منتظرت میمانند در خانه‌ی پدری و مادری تو همیشه جوان، زیبا و منحصر بفردی خانه‌ی پدری و مادری امنترین و راحتترین جای دنیاست درست مثل آغوششان و میدانی که بی هیچ دلیل و چشم داشتی تورا دوست دارند حتی اگر پدر و مادرت را بارها رنجانده باشی خانه‌ی پدری وخانه‌ی مادری بهشت این دنیاست پدر و مادر آفریده شدند تا جمعه‌ها کسی باشد دلش تنگمان شود آفریده شدند تا دل ببرند از آدمی و اگر نباشند جای خالیشان زندگی را خالی کند از سکنه... آفریده شدند تا دستهایشان هر دردی را التیام، هر دعایی را مستجاب و هر زندگی را بخیر کند @Ganje_arsh
❤️امام علی علیه السلام می فرمایند: باران رحمت حق به وسيله كار نيك ريزان شود🌨 ❤️قال علی بن ابی طالب عليه السلام : مع البرّ تدرّ الرّحمة🌨 📙غرر الحكم و درر الكلم جلد : 1 ، صفحه:۷۰۳ . @Ganje_arsh
✨﷽✨ 🌼مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد میگوییم راحت شد !! ✍خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !! کم میخندیم و زود عصبانی می شویم کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم ! زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم. فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را...! مگر بیشتر از یکبار فرصت زندگی کردن داریم...؟! ✅اميرالمؤمنين عليه‌السلام: عُمرُ المَرءِ لاقيمةَ لَه. عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هيچ قيمتي قابل ارزيابي نيست. 📚اسرارالبلاغه، ص ٨٩ ‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌➢ @Ganje_arsh ❤️
🍃🌹اگر به خدا ایمان کامل داشته باشی همیشه چون کودکان 👶 آرامش و آسوده خاطری حتی در بدترین شرایط...🌹🍃 @Ganje_arsh
خیلی زیبا حتما بخوانید 👌 آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند : شب اول قبر آيت‌‌الله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم . چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايي چه خبر است؟! پرسيدم: آقای حائری، اوضاع‌تان چطور است؟ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن... وقتي از خيلي مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگي و سبکي از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسي را از تنت درآوري. کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و به طور کامل مي‌ديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشه‌اي نشستم و زانوي غم و تنهايي در بغل گرفتم. ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايي مي‌آيد. صداهايي رعب‌آور و وحشت‌افزا! صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست مي‌کرد. به زير پاهايم نگاهي انداختم. از مردمي که مرا تشيع و تدفين کرده بودند خبري نبود. بياباني بود برهوت با افقي بي‌انتها و فضايي سرد و سنگين و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک مي‌شدند. تمام وجودشان از آتش بود. آتشي که زبانه مي‌کشيد و مانع از آن مي‌شد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. انگار داشتند با هم حرف مي‌زدند و مرا به يکديگر نشان مي‌دادند. ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نمي‌آمد. تنها دهانم باز و بسته مي‌شد و داشت نفسم بند مي‌آمد. بدجوري احساس بی کسی و غربت کردم گفتم خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم.... همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم متوجه صدايی از پشت سرم شدم. صدايی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين! سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من مي‌آمد. هر چقدر آن نور به من نزديکتر مي‌شد آن دو نفر آتشين عقب‌تر و عقب‌تر مي‌رفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند. نفس راحتي کشيدم و نگاه ديگري به بالاي سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور ! نوری چشم نواز و آرامش بخش. ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نمي‌توانستم حرفي بزنم و تشکري کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم، آن هم چه ترسي! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زهره ‌ترک مي‌شدم و خدا مي‌داند چه بلايي بر سر من مي‌آوردند. بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستي، نفرموديد که شما چه کسي هستيد. و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند فرمودند: من علی بن موسی الرّضا هستم. آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبه‌اش بود ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد. منبع : کرامات امام رضا (ع) از زبان بزرگان نویسنده حسین صبوری با توجه به نزدیک بودن ایام ولادت امام رضا علیه السلام ختم ۴۰۰۰۰۰۰ صلوات تقدیم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) سهم شما ۴ صلوات و ارسال برای ۴ نفر ‌‎‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌➢ @Ganje_arsh ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا رو قضاوت نکنید چرا واسه یک اتفاق که فکر میکنی بده با خدا قهر میکنی شاید خدا واست خیر بزرگتری رو در نظر گرفته... @Ganje_arsh
✴️ یکشنبه👈 20 آذر / قوس 1401 👈16 جمادی الاول 1444👈11 دسامبر 2022 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⭐️احکام دینی و اسلامی. 📛امروز برای امور زیر مناسب نیست: 📛مسافرت. 📛جابجایی و نقل و انتقال. 📛و دیدارها خوب نیست. 👼مناسب زایمان و نوزاد بعدازظهر اعمال و رفتارش صالح باشد.ان شاءالله. 🚘سفر: مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز : قمر در برج سرطان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است: ✳️امور کشاورزی و زراعی. ✳️بذر پاشی و کاشت. ✳️آغاز نگارش کتاب پایان نامه و مقاله‌. ✳️خرید کردن. ✳️درختکاری. ✳️معامله ملک و خانه. ✳️و کندن چاه و آبراه خوب است. 📛ولی امور ازدواجی. 📛و بنایی خوب نیست. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث حزن و اندوه می شود. 💉🌡حجامت. یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، باعث فرج و نشاط می شود. 💑مباشرت: مباشرت امشب برای صحت جسم مفید و فرزند حاصل از آن حافظ قران گردد.ان شاءالله. 😴😴تعبیر خواب: خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 17 سوره مبارکه " اسراء" است. وکم اهلکنا من القرون من بعد نوح... و چنین استفاده میشود که کاری که باعث آزردگی و حزن و اندوه خواب بیننده باشد پیش آید ولی عاقبت بخیر شود.ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...... 💅 ناخن گرفتن: یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز: یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ استخاره: وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب. کتاب تقویم همسران:نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 @Ganje_arsh
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈(( دستخط)) ◆✍تمام وجودم می لرزید. ساڪی ڪه بیشتر از ۲۰ سال درش بسته مونده بود، رفتم دوباره گرفتم. وسایل بود.دو دست پیراهن قدیمی، ڪه بوے خاڪ ڪهنه گرفته بود. اما هنوز سالم مونده بود و روے اون ها یه و جیبی، با یه دفتر!تا اون موقع دستخطی از پدربزرگم ندیده بودم. بازش ڪه ڪردم، تازه فهمیدم چرا مادربزرگ گفت باید به یڪی می دادم ڪه قدرش رو بدونه. ◆✍ڪل دفتر، برنامه عبادے و تهذیبی بود، از ذڪرهاے ساده، تا برنامه ، ، و .ریز ریز همه اش رو شرح داده بود، حتی دعاهاے مختلف ◆✍چشم هام برق می زد و محو دفتر بودم، ڪه بی بی صدام ڪرد. – غیر از اون ساڪ، اینم مال تو و دستش رو جلو آورد و رو گذاشت توے دستم این رو از برام آورده بود، داده و . می گفت ڪه آزاد بشه، اونجا هم واست تبرڪش می ڪنم.خم شدم و دست بی بی رو بوسیدم. دلم ریخت، تازه به خودم اومدم و حواسم جمع شد، داره می کنه. گریه ام گرفته بود. ◆✍ بی بی جان، این حرف ها چیه؟ دلت میاد حرف از جدایی میزنی؟مرگ حقه پسرم ! خدا رو شڪر ڪه بی خبر سراغم نیومد. امان از روزے ڪه بی خبر بیاد و فرصت و جبران رو از آدم بگیره.دیگه آب و غذا هم نمی تونست بخوره. سرم هم توے دستش نمی موند. می نشستم بالاے سرش و قطره قطره آب رو می ریختم توے دهنش، لب هاش رو تر می ڪردم، اما بازم دهانش خشڪ خشڪ ◆✍ادامه دارد...... ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
نیایش صبحگاهی 🌺🍃🌺 خـــدایا 🤲 در این صبح سرد پاییزیی 🍁 عاقبت دوستانم را به خوشبختی ختم کن و زندگیشون را قرین سلامت بدار🌺 ای صاحب فضل و کمال و عزّت و عظمت❤️ امروز را روز خوب و آرامی برای خودم، عزیزانم ودوستان همیشه همراهم قرار بـده 🙏 آمیـــن یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام 🙏 ای صاحب جلال و بزرگواری 🙏 @Ganje_arsh
🍁سلام به‌ 🍁صبح دل انگیز پاییزی 🍁سلام به زندگی 🍁سلام به دوستان عزیز 🍁 امروزتون 🍁پر از احساس خوشبختی 🍁زندگیتون پراز امید 🍁و توأم باسلامتی و کامیابی 🍁صبحتون زیبا @Ganje_arsh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺یکشنبه تون رو معطر کنید 🌺به ذکر شریف صلوات 🌺برحضرت محمد (ص) 🌺و خاندان پاک و مطهرش 🌺اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🍃وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌺وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Ganje_arsh
🌼هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است.... ✍عبدالسلام بن صالح هروی می گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: نظرتان درباره حدیثی از امام صادق (ع) که فرمودند: "وقتی قائم (عج) قیام کند، فرزندان قاتلان حسین (ع) را به جرم پدرانشان خواهد کشت" چیست؟ امام (ع) فرمودند: چنین است که می گویند. پرسیدم: در این صورت معنای آیه «وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ» (هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد) چه خواهد بود؟ فرمودند: خداوند در تمام گفته هایش صادق است؛ اما فرزندان قاتلان حسین (ع) به اعمال پدرانشان خشنودند و به آن می بالند و هر کس به کاری راضی باشد، همانند کسی است که آن را انجام داده است. اگر کسی در مشرق عالم کشته شود و دیگری در مغرب عالم به این قتل رضایت دهد، وی نزد خداوند شریک قاتل است. قائم (عج) پس از قیام، آن فرزندان را که به جنایت پدرانشان خوشنودند، خواهد کشت. 📚 چشمه حکمت رضوی (گزیده عیون اخبار الرضا) ص 240 ‌ ➣ @Ganje_arsh ❤️
🌸✨اگر کسی دچار کندذهنی باشد و همه چیز را فراموش کند و یاد نگیرد این اسم را تا ۴۰ روزی روزی ۲۱ بار بخواند ، هر چه بخواند فورا یاد گیرد✨ 📚 رهنمای گرفتاران ۲۰۹ @Ganje_arsh
حال دختر پیامبر رو به وخامت بود. اولی به همراه دومی وضعیت را به ضرر خود دیدند و قصد عیادت از ایشان را کردند... تا با این کار، خود را بی تقصیر جلوه دهند، و مسئله غصب خلافت و هجوم به خانه‌ی علی را؛ معمولی جلوه دهند! و به حکومت خود رنگ مشروعیت بدهند.... با مخالفت حضرت زهرا مواجه شدند. مجبور شدند امیرالمومنین را واسطه کنند! حضرت موضوع را با فاطمه‌ی زهرا(س) در میان گذاشت. به مولا فرمود: علی جان؛‌ خانه خانه‌ی توست من هم به منزله‌ی کنیز و خدمتگزار در خانه ات هستم...! هر طور صلاح میدانی عمل کن. (مطیع‌ مطلق‌ امام‌ بود) داخل شدند. حضرت صورت خود را از آنها برگرداند فرمود: با شما حرف نمیزنم فقط بگویید: آیا این سخن را از پدرم پیامبر شنیده اید؟! که فرمود: "فاطمه پاره ی تن من است هرکس او را بیازارد مرا آزرده است و هر که او را خشنود کند مرا خشنود کرده" هر دو تایید کردند که بله شنیده ایم! و بعد حضرت زهرا(س) فرمود: خدا و فرشتگان شاهدند که شما مرا خشمگین کردید، و اگر پدرم را ملاقات کنم ابتدا از شما دو نفر در محضرش شکایت میکنم... اولی به خود آمد و گریه کرد! دومی با آرنج به او زد و گفت: مرد بزرگ؛ تو خلیفه هستی و او در بستر مرگ است! چرا با حرف های یک زن خودت را باخته ای؟! و بعد حضرت زهرا(س) به دومی فرمود: من بعد از هر نمازی که میخوانم تو را نفرین میکنم... 📚 بحارالانوار،ج۴۳،ص۱۹۸ ➣ @Ganje_arsh ❤️