#به_بند_آمدن_زبان سید جمال گلپایگانی!
مرحوم سید جمال گلپایگانی میگوید من به دستور دو استادم مرحوم آخوند کاشی و جهانگیر خان شبها پنج شنبه و جمعه برم قبرستان تخت فولاد اصفهان قدری تفکر کنم در عالم مرگ و ارواح شبی بود از شبهای زمستان هوا بسیار سرد بود برف هم می آمد، من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان حرکت کردم و به تخت فولاد آمدم و در یکی از حجرات رفتم و خواستم دستمال خود را باز کرده چند لقمه ای از غذا بخورم و بعد بخوابم در این حال درمقبره را زدند تا جنازه ای را که از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بیایند و جنازه را دفن کنند، آن جماعت جنازه را گذاردند و رفتند و قاری قرآن مشغول تلاوت شد، من همین که دستمال را باز کرده و می خواستم مشغول خوردن غذا شوم ناگهان دیدم ...
ادامه را در لینک زیر همراه با کلیپش پست اخر کانال 👇
eitaa.com/joinchat/866320384C260d8cbae5