eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
87.2هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
💠 همه خوب میدانیم دایره ی دوست یابی بسیار گسترده شده بطوری که فقط محدود به فضای واقعی نیست، در ادامه خصوصیات یک از منظر را بررسی میکنیم، بنظر شما کدام یک از این معیارها را بطور قطع و یقین در دوستی های مجازی می توان یافت 💠 ایمان 🔸‌ممتحنه 1  ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! من و دشمن خودتان را دوست نگیرید. شما به آنان اظهار محبت می‎كنید؛ در حالی كه آنها به آنچه از حق برای شما آمده، كافر شده‎اند 💠 احترام به و مسائل دینی 🔸 مائده 57ـ 58  ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! افرادی كه ایین شما را به باد استهزا و بازی می‌گیرند ـ از اهل كتاب و مشركان ـ ولی خود انتخاب نكنید… آنها هنگامی كه اذان می‎گویید و مردم را به فرامی‎خوانید، آن را به مسخره و 💠‌راستگویی توبه/ 119 ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! از (مخالفت فرمان) بپرهیزید و با صادقان باشید 💠 دوستی دوطرفه 🔸 اگر انسان قصد دوستی با كسی را دارد، باید ببیند كه آیا طرف مقابل هم متمایل به این دوستی هست یا نه؟ 🔸‌آل‌عمران/ 119 شما كسانی هستید كه آنها را دوست می‎دارید، اما آنها شما را دوست ندارند 🔸 آری، اگر دوستی یك‌طرفه باشد، باعث ذلت و خواری می‎گردد و هرگز برای انسان سودمند نخواهد بود 💠 دورو نبودن 🔸 آل‌عمران/ 119 و هنگامی که شما را ملاقات می‎کنند، (به دروغ) می‎گویند: ایمان آورده‎ایم، اما هنگامی که تنها می‎شوند، از شدتِ خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‎گزند 💠 خیرخواه بودن 🔸 آل‌عمران/118 ای كسانی كه ایمان آورده‎اید! اسراری از غیر خود، انتخاب نكنید؛ آنها از هر گونه و فسادی درباره‎ شما كوتاهی نمی‎كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید 💠 خوش اخلاق بودن 🔸 یكی از دستورهای مبین اسلام، خوش اخلاقی با دیگران است كه جایگاه بسیار والایی را داراست. 🔸 خوش اخلاقی ،هم دوستیها را پایدار می‎سازد و هم در جذب دیگران به سمت خود تأثیر فوق العاده‎ای دارد: فصلت/ 34 بدی را با نیكی دفع كن، ناگاه (خواهی دید) همان كس كه میان تو و او دشمنی می‌كند، گویی دوستی گرم و صمیمی است 🔸 در مقابل، تحمل نكردن دیگران و تندخو بودن، باعث می‎شود آنان از اطراف انسان پراكنده شوند؛ حتی اگر انسان، بهترین مخلوقات و پیامبر باشد: 🔸 آل‌عمران/ 159 به (بركت) رحمت الهی، در برابر آنان (=مردم) نرم (و مهربان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو پراكنده می‎شدند. 📡 @Ganje_arsh
🕌وای بر دین به دنیا فروشان رسول الله صلی‌الله علیه وآله: وَيلٌ لِلَّذينَ يَجْتَنِبُونَ الدُّنيا بِالدِّينِ، يَلبَسونَ لِلنَّاسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لينٍ، ألسِنَتُهم أحلى مِنَ العَسَل، وقُلوبُهُم قُلوبُ الذِّئابِ، يَقولُ اللّهُ تعالى: أَفَبِي يَغتَرُّونَ أم عَلَيَّ يَجتَرِؤُونَ فَوَعزَّتي لأبعثَنَّ عَلى اُولئك فِتنةً تَذَرُ الحَليمَ مِنهُم حيرانَ.  واى بر كسانى كه دنيا را به وسيله دين به سوى خود مى كِشند. براى مردم لباس ميش مى پوشند و زبانشان شيرين تر از عسل، اما دلهايشان دل گرگ است. خداوند متعال مى فرمايد: مرا فريب مى دهند يا بر من گستاخى مى كنند؟! به عزّتم سوگند، اى بر آنان برانگيزم كه دانايشان در آن حيران ماند. 🔹الکافی ، ج۲ @ganje_arsh ❤️
✨﷽✨🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌼اول مسلمان باش، بعد... ✍علامه طباطبایی (ره) در صفحه‌ی ۶۷ کتاب «آموزش دين» می‌فرماید: «يک فرد اول بايد باشد، بعد يک تاجر يا کشاورز يا صنعتگر يا کارگر.» ايشان ريشه‌ی مطالب را بيان می‌کنند، در صورتی که ما زندگی را بر اساس تاجر بودن و کشاورز بودن و اين‌ها حساب می‌کنیم، بعد می‌گوییم خب شب هم می‌رویم مسجد و می‌خوانیم! نه؛ اول بايد وجود ما نمازی باشد، بعد کشاورز، صنعتگر، کارگر، تاجر، روحانی، دانشجو، استاد، رئيس جمهور و هر چه که بشود... علامه در ادامه می‌فرمایند: «و نيز فردی که می‌خواهد تشکيل خانواده دهد، اول بايد مسلمان باشد (چه دختر و چه پسر) سپس تصميم خود را عملی سازد. خلاصه دست به هر کاری که بخواهد بزند و هر مقام و منصبی که می‌خواهد اختيار نمايد، در آن و صحيح لازم است.» ما فکر می‌کنیم که (عج) چرا تشريف نمی‌آورند؟ به‌خاطر اين است که اين‌گونه مسلمانی هنوز در اجتماع و حوزه و دانشگاه ما رسمیت پیدا نکرده! اين کار استعمار است که از ريشه، مسئله را واژگون کرده. دنیایِ طبیعیِ خدا را اصل قرار داده، خودِ خدا را مخفی کرده! 👤 آیت‌الله سیدابراهیم خسروشاهی (ره) ‌‌‌‌ ■⇨ @Ganje_arsh 🌿 🌾🍂 🍃🌺🍂
🔴عاقبت فریب مردم ✍️ عليه السلام مى فرمايد: شخصى به تنگدستى مبتلا شد، هر چه فعاليت كرد، موفق به اصلاح معاش مادى خود به نحوى كه مى خواست نشد، او را كرد تا پايه گذار دينى شود و از اين راه به نان و نوايى برسد. دينى را از پيش خود اختراع كرد و مردم ساده دل و عوام را به آن دعوت كرد و بيش از آنچه كه مى خواست به نان و نوا رسيد، پس از مدتى پشيمان شد و تصميم به گرفت، پيش خود گفت: آنان كه به من آوردند، بايد همه را جمع كنم و اعلام نمايم كه من در تمام برنامه هايم دروغ گفتم. همه را جمع كرد و به آن ها اعلام نمود، ملت در جوابش گفتند: نه، تو دين صحيحى است، ولى خود تو در آيينت دچار شك و وسوسه شده اى! چون اين وضع را ديد، زنجير غل دارى تهيه كرد و به گردن انداخت و پيش خود گفت: از گردنم بر نمى دارم تا خداى مهربان مرا بيامرزد. به زمانش خطاب رسيد كه به او بگو: 💢به عزتم قسم اگر توبه ات تا قطع شدن تمام اعضايت ادامه پيدا كنند قبول نخواهم كرد مگر كسانى كه به آيين تو مرده اند. زنده كنى و آن ها را از اين گمراهى برهانى!💢 📚 عرفان اسلامی - حسین انصاریان / جلد 3 صفحه 197 📚 سفینه البحار: 260/5، باب العناد، ذم اضلال الناس ڪلیــڪ ڪنید ↩️ @Ganje_arsh
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
#ضحی قسمت ۹ و ۱۰ با بخش اورژانس بیمارستان تماس گرفتم و پرس و جو کردم اما گفتن همون بعد از ظهر مرخص
قسمت ۱۱ و ۱۲ توی چشمهاش نگاه کردم و با اطمینان گفتم: _اگر قانع بشم حتما... عصبی خندید: _همتون خدای مغلطه اید... همین الان گفتی اگر بگی چرا میرم. اونوقت الان میگی قانعم کن... گره ابروهام پررنگ تر شد: _خب معلومه که باید قانعم کنی تو منو چی فرض کردی؟ اونقدر منو آدم سفیهی دیدی که سر سیاه زمستون تو مملکت غریب خودمو آواره کنم بدون هیچ دلیلی؟ با چه وجدان و با چه عقلی از من میخوای بدون دلیل از خونه ای که حق قانونیمه بلند شم اونم تو این فصل که تو کل این شهر درندشت یه اتاقم گیر نمیاد... نکنه انتظار دارید کارتن خواب بشم و زیر پل بخوابم بخاطر چیزی که اصلا نمیدونم چیه! اما اگر دلیل منطقی و قانع کننده داشته باشید و آزاری از من به شما برسه  قول میدم هر چه سریعتر اینجا رو تخلیه کنم... حالا هم اگر حرفی هست میشنوم اگر نه باید برم به پروژه م برسم خیلی کار دارم... کمی مکث کردم ولی هر دو ساکت بودن... پشت کردم که برگردم اتاق که کتایون کلافه گفت: _دلیل منطقی میخوای؟ برگشتم طرفش: _مسلماً... _پس وایسا گوش کن بعدم برو و راحتش بزار... دست به سینه مقابلش ایستادم: _میشنوم... شمرده گفت: _ژانت دلش نمیخواست اینجا رو با کسی شریک بشه و با اصل شراکت مشکل داشته و هنوزم داره ولی بجز این با شخص تو خیلی بیشتر مشکل داره و اصلا نمیتونه تحملت کنه... خنده م گرفته بود... تابحال تا این حد منفور نبودم برای کسی! _خب چرا نمیخواد اینجا رو با کسی شریک باشه؟ _این به تو مربوط نمیشه _خب منو چرا نمیتونه تحمل کنه؟ _آهان.... این دقیقا همون قسمتیه که به تو مربوطه... چون تو اونو یاد یه اتفاق وحشتناک میندازی که میخواد فراموشش کنه... یاد یه تفکر مسموم و آدمکش، یاد تهجر و خشکی و مردم آزاری، یاد خونریزی و ناامنی... کم کم داشت مشخص میشد که مشکل از کجاست... همون چیزی که حدس میزدم... کتایون اما کماکان ادامه میداد: _چون شماها آدم های مریضی هستید که میخواید نظم همه جا رو بهم بزنید با کلمه ی صلح مشکل دارید جنگ طلب و متوهمید... چون... هر چیزی به ذهنش میرسید با خشم و انزجار تمام به طرفم پرتاب میکرد و من زیر این رگبار توهین و افترا احساس خفگی داشتم... نه بخاطر خودم، بخاطر باوری که بدون داوری براش حکم صادر شده بود...مثل همیشه... خونم به جوش اومده بود و تمام رگهای صورتم نبض داشت... به وضوح دویدن پر آب و تاب خون داغم رو توی این رگهای متورم حس میکردم ولی باز هم وقت عصبانی شدن نبود... وقت حرف زدن بود اونهم آروم و منطقی... منتظر شدم تا خوب خودش رو خالی کرد و بعد گفت: _جواب سوالت رو گرفتی؟ حالا اخلاق داشته باش و بدون مغلطه هر چه سریعتر از اینجا برو... به سختی کندن یک کوه از جا، لبخندی زدم: _این هیولایی که تو الان وصف کردی بعید میدونم اخلاقی داشته باشه که تو ازش طلب اخلاق میکنی... به هر حال من میرم... اما بعد از اینکه تمام تهمت هایی که زدی رو ثابت کردی... چند لحظه بی حرکت بهم زل زد ... حتی پلک هم نمیزد.. توی چشمهاش هم خشم بود هم شگفتی... بعد از چند لحظه مکث با خشم مضاعفی جواب داد: _منظورت چیه؟ بی تفاوت گفتم: _تو الان کلی رذائل اخلاقی به من و مهمتر به من نسبت دادی و گفتی به این دلایل نمیخواید که من اینجا باشم... واضحه که من هیچ کدوم این اتهامات رو نمیپذیرم و دلیلی برای ترک اینجا ندارم ولی اگر تو بتونی حرفات رو اثبات کنی من سر قولم هستم و اینجا رو تخلیه میکنم... اما باید بتونی ثابت کنی هر چی گفتی حقیقت داره و همه این چیزها درباره من و دینم صدق میکنه... باید ثابت کنی ما مسلمون ها متعصب، آدمکش و ضد امنیت هستیم باید ثابت کنی ضد علم و متحجریم... باید ثابت کنی مسلمون ها همینقدر که تو میگی بد و خطرناکن تا این موجود خطرناک رو(اشاره کردم به خودم) از محیط زندگی رفیقت دور کنی... خنده ی بلندی سر داد: _اینو که دیگه همه میدونن چی رو باید ثابت کنم؟ برو بیرون یه نظرسنجی بکن تا حساب کار دستت بیاد...شماها سرتون تو لاک خودتونه فکر میکنید فاتح دنیایید... متوجه نیستید که دنیا شما رو چطور میبینه... _چطور میبینه؟ _همونطوری که هستید... بعضی هاتون حداقل اونقدری صداقت دارید که این تهجر رو روراست نشون بدید مثل القاعده و داعش... بعضی هاتونم مثل تو، پشت ظاهر موجه و لبخند و آرامشتون پنهانش میکنید... سعی میکنید بگید ما با اونا فرق داریم... متمدنیم... صلح طلبیم.. درحالی که اصلا هویت شما با صلح و تمدن در تضاده... دیگه رسما از وکالت ژانت استعفا داده بود و خودش باهام طرف شده بود... صبر کردم تا سخنرانی ش تموم بشه و بعد نفس عمیقی کشیدم و گفتم: _باشه اصلا همه این حرفایی که میزنی درسته ولی باید برای حرفایی که میزنی دلیل داشته باشی دیگه مگه نه؟.... 🌱ادامه دارد..... ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ @Ganje_ars