💙🍃
🍃🍁
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝نسل سوختــه
#قسمت_پنجاه_وپنجم
✍#ساعت_به_وقت_ڪربلا
◆✍بی حس و حال تر از همیشه، روے تخت دراز ڪشیده بود. حس و رمق از چشم هاش رفته بود و تشنگی به شدت بهش فشار می آورد. هر چی لب هاش رو تر ڪردم، دیگه فایده نداشت. وجودش گر گرفته بود.گریه ام گرفت، بی اختیار ڪنار تختش گریه می ڪردم. حالش خیلی بد بود، خیلی.شروع ڪردم به #روضه خوندن، هر چی ڪه شنیده بودم و خونده بودم.
◆✍از #ڪربلا و #عطش بچه ها. اشڪ می ریختم و روضه می خوندم.
از #علی_اڪبر_امام_حسین، ڪه لب هاش از عطش سوخته بود.از گریه هاے #علی_اصغر و #مشڪ_پاره #ابالفضل_العباس.معرڪه اے شده بود.ساڪت ڪه شدم، دستش رو ڪشید روے سرم. بی حس و جان، از خشکی لب و گلو، صداش بریده بریده می اومد. – #زیارت_عاشورا بخون شروع ڪردم، چشم هاش می رفت و می اومد. – ” اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین… به سلام آخر زیارت رسیده بود.
◆✍– عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً … چشم هاے بی رمق خیس از اشڪش، چرخید سمت در. قدرت حرڪت نداشت، اما حس ڪردم با همه وجود می خواد بلند شه. با دست بهم اشاره ڪرد بایست،
ایستادم دیگه قدرت ڪنترل خودم رو نداشتم، من ضجه زنان گریه می ڪردم و بی بی دونه دونه با سر سلام می داد. دیگه لب هاش تڪان نمی خورد. اما با همون سختی تکان شون می داد و چشمش توے اتاق می چرخید.
◆✍دستم رو گرفتم توے صورت خیس از اشڪم – اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ … وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ … وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ … وَعَلى … سلام به آخر نرسیده، به فاصله ڪوتاه یڪ سلام، چشم هاے بی بی هم رفت.دیگه پاهام حس نداشت. خودم رو ڪشیدم ڪنار تخت و بلندش ڪردم. از آداب میت، فقط خوابوندن رو به قبله رو بلد بودم.نفسم می رفت و می اومد و اشڪ امانم نمی داد
ساعت ۳ صبح بود …
◆✍ادامه دارد......
➢ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
🖤بدنش را به خون کشید 🖤 🎙️ #مصطفی_صابر_خراسانی #ریلز #روز_عاشورا #سیدالشهداء #کلیپ_روز_عاشورا @Gan
ذکــــــــــر #یا_ثارالله ع فراموش نشود 🙏
🖤بهـار گل به جراحـات پیکـرت پیداست
🖤چقـدر زخـم بر اندام بیسـرت پیداست
🖤به مـادر تـو «زیـارت قبـول» باید گفت
🖤که جای بوسۀ گرمش به حنجرت پیداست
🖤تو راست قـامت تاریخـی و خمیده قدت
🖤خمیـدگیـت ز داغ بــرادرت پیــداست
🖤اگر چـه گم شدهای در هجوم کثرت زخم
🖤بـه پارههـای جگر داغ اکبرت پیـداست
🖤مگـر کـه فاطمـه الان کنــار مقتل بود
🖤که روی سینه، گلِ اشک مادرت پیداست؟
🖤مگـر نشـان سنانهـا به پیکرت کم بود
🖤که جای سیلی بر روی دخترت پیداست؟
🖤تبسمـی کـه زدی بر فراز نی میگفت
🖤که در نگاه تو لبخند اصغرت پیداست
🖤هنـوز میبـری از زخـم کشتگانت دل
🖤هنـوز خنـدۀ گلهای پرپرت پیداست
🖤به خواهر از گلـوی پارهپاره حرف بزن
🖤کـه روح در نفس روحپرورت پیداست
🖤شـرار نالـۀ «میثم» ز آتش دل توست
🖤همیشه در نگهش زخم پیکرت پیداست
✍️ شاعر: حاج #غلامرضا_سازگار
--------------------------------------------------------
#روز_عاشورا #عاشورا #امام_حسین ع #امام_حسین_ع #روضه #صابرخراسانی #کربلا #سیدالشهدا ع
@Ganje_arsh
💙🍃
🍃🍁
📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی
📝نسل سوختــه
#قسمت_پنجاه_وپنجم
✍#ساعت_به_وقت_ڪربلا
◆✍بی حس و حال تر از همیشه، روے تخت دراز ڪشیده بود. حس و رمق از چشم هاش رفته بود و تشنگی به شدت بهش فشار می آورد. هر چی لب هاش رو تر ڪردم، دیگه فایده نداشت. وجودش گر گرفته بود.گریه ام گرفت، بی اختیار ڪنار تختش گریه می ڪردم. حالش خیلی بد بود، خیلی.شروع ڪردم به #روضه خوندن، هر چی ڪه شنیده بودم و خونده بودم.
◆✍از #ڪربلا و #عطش بچه ها. اشڪ می ریختم و روضه می خوندم.
از #علی_اڪبر_امام_حسین، ڪه لب هاش از عطش سوخته بود.از گریه هاے #علی_اصغر و #مشڪ_پاره #ابالفضل_العباس.معرڪه اے شده بود.ساڪت ڪه شدم، دستش رو ڪشید روے سرم. بی حس و جان، از خشکی لب و گلو، صداش بریده بریده می اومد. – #زیارت_عاشورا بخون شروع ڪردم، چشم هاش می رفت و می اومد. – ” اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلاٰمُ عَلَیْکَ یَا بْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنین… به سلام آخر زیارت رسیده بود.
◆✍– عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً … چشم هاے بی رمق خیس از اشڪش، چرخید سمت در. قدرت حرڪت نداشت، اما حس ڪردم با همه وجود می خواد بلند شه. با دست بهم اشاره ڪرد بایست،
ایستادم دیگه قدرت ڪنترل خودم رو نداشتم، من ضجه زنان گریه می ڪردم و بی بی دونه دونه با سر سلام می داد. دیگه لب هاش تڪان نمی خورد. اما با همون سختی تکان شون می داد و چشمش توے اتاق می چرخید.
◆✍دستم رو گرفتم توے صورت خیس از اشڪم – اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ … وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ … وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ … وَعَلى … سلام به آخر نرسیده، به فاصله ڪوتاه یڪ سلام، چشم هاے بی بی هم رفت.دیگه پاهام حس نداشت. خودم رو ڪشیدم ڪنار تخت و بلندش ڪردم. از آداب میت، فقط خوابوندن رو به قبله رو بلد بودم.نفسم می رفت و می اومد و اشڪ امانم نمی داد
ساعت ۳ صبح بود …
◆✍ادامه دارد......
➢ @Ganje_aarsh ❤️
🍃🍁
💙🍃
4_5895714363272073809.mp3
9.09M
#روضه
🎶ا🎧 روضه شب سوم
🎤استاد دارستانی_حاج محمود کریمی
#پیشنهاد_دانلود
#برای_دیگران_ارسال_کنید
@Ganje_arsh
مداحی_آنلاین_هر_چه_کردم_دلم_جای_دیگر_نرفت_حاج_مهدی_سماواتی.mp3
7.81M
🔳 #شهادت_امام_موسی_کاظم(ع)
🖤روضه موسی بن جعفر(ع)
هر چه کردم دلم جای دیگر نرفت😢
👤حاج #مهدی_سماواتی
⏯ #روضه
🖤 @Ganje_arsh
1_10565529100.mp3
5.6M
|⇦• شرم دارم که بگویم...
#روضه و توسل به امیرالمومنین علیه السلام اجرا شده#شب_بیست_و_یکم ماه مبارک رمضان به نفس سید رضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نام خود را نقش کن
امشب به ایوان علی
ای به قربان علی و ای به قربان علی
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@Ganje_arsh
1_10474684502.mp3
34.38M
|⇦• عرق شرم...
#روضه و توسل به امیر المؤمنین علیه السلام ویژهٔ شبهای قدر اجرا شده#شب_بیست_ویکم ماه مبارک رمضان به نفس حاجمهدی رسولی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کفن کنید مرا رو به قبله حرمش
#نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا میکشد به یک میزان
سرم به دامن #حیدر به روی بالین است
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🖤 @Ganje_arsh
4_5978807729748186074.mp3
36.17M
|⇦•افتاده بود وتشنه لب...
#روضه و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمود کریمی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
کاظمین منتظر است با آغوشی گشوده تا جوانترین ستاره دنبال دار امامت را از خاک تا افلاک دنبال کند
و این حالت محزون خاک است که ملائک را به زاری نشانده است.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@Ganje_arsh