eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
88.6هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈((شاگرد)) ◆✍جداےاز برنامه هاے عبادے اون دفتر، برنامه هاےسابق خودم رو هم ادامه می دادم. قدم به قدم و ذره به ذره از قول یڪی از اون هادےها شنیده بودم، نباید یهو تخت گاز جلو برے. یا ترمز می برے و از اون طرف بوم می افتی، یا ڪلا می برےو از این طرف بوم.چله حدیثیم تموم شده بود. دنبال هر حدیث اخلاقی اے ڪه می گشتم، ڪه برنامه جدید این چله بشه. یا چیزی پیدا نمی ڪردم ◆✍ یاچند روز از تموم شدن چله قبلی می گشت و من همچنان، دست از پا درازتر. سوار هاے_خطی، داشتم از مدرسه برمی گشتم ڪه یهو روے یه دیوار نوشته بود “خوشا به حال شخصی ڪه تفریحش، ڪار باشه” تا چشمم بهش افتاد، همون حس همیشگی بلند گفت: – آره دقیقا خودشه. ◆✍و این حدیث برنامه چله بعدے من شد. تمام فڪر و مغزم داشت روے این مقوله ڪار می ڪرد … قرار بود بعد از ظهر با بچه ها بریم توے راه چشمم به نوشته پشت شیشه یه مغازه افتاد. چند دقیقه بهش خیره شدم و رفتم تو ـ سلام آقا، نوشتید شاگرد می خوایید. هنوز ڪسی رو نڪردید؟ خنده اش گرفت. چنان گفتم ڪسی رو استخدام نڪردید، ڪه انگار واسه مصاحبه شغلی یا یه مرڪز دولتی بزرگ اومده بودم. – چند سالته؟ ـ ۱۵ جا خورد ـ ولی هنوز بچه اے ـ در عوض شاگرد بی حقوقم، پولش مهم نیست می خوام ڪار یاد بگیرم. بچه اهل ڪار هم هستم، صبح ها میرم مدرسه بعد از ظهر میام. ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه 👈((شاگرد)) ◆✍جداےاز برنامه هاے عبادے اون دفتر، برنامه هاےسابق خودم رو هم ادامه می دادم. قدم به قدم و ذره به ذره از قول یڪی از اون هادےها شنیده بودم، نباید یهو تخت گاز جلو برے. یا ترمز می برے و از اون طرف بوم می افتی، یا ڪلا می برےو از این طرف بوم.چله حدیثیم تموم شده بود. دنبال هر حدیث اخلاقی اے ڪه می گشتم، ڪه برنامه جدید این چله بشه. یا چیزی پیدا نمی ڪردم ◆✍ یاچند روز از تموم شدن چله قبلی می گشت و من همچنان، دست از پا درازتر. سوار هاے_خطی، داشتم از مدرسه برمی گشتم ڪه یهو روے یه دیوار نوشته بود “خوشا به حال شخصی ڪه تفریحش، ڪار باشه” تا چشمم بهش افتاد، همون حس همیشگی بلند گفت: – آره دقیقا خودشه. ◆✍و این حدیث برنامه چله بعدے من شد. تمام فڪر و مغزم داشت روے این مقوله ڪار می ڪرد … قرار بود بعد از ظهر با بچه ها بریم توے راه چشمم به نوشته پشت شیشه یه مغازه افتاد. چند دقیقه بهش خیره شدم و رفتم تو ـ سلام آقا، نوشتید شاگرد می خوایید. هنوز ڪسی رو نڪردید؟ خنده اش گرفت. چنان گفتم ڪسی رو استخدام نڪردید، ڪه انگار واسه مصاحبه شغلی یا یه مرڪز دولتی بزرگ اومده بودم. – چند سالته؟ ـ ۱۵ جا خورد ـ ولی هنوز بچه اے ـ در عوض شاگرد بی حقوقم، پولش مهم نیست می خوام ڪار یاد بگیرم. بچه اهل ڪار هم هستم، صبح ها میرم مدرسه بعد از ظهر میام. ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃