eitaa logo
🙏دعاهای مشکل گشا 🙏
89هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
4هزار ویدیو
25 فایل
‍ ❣دوست واقعى فقط خداست "خدا" تنها دوستيه ❣ ڪه هيچوقت پشتت رو خالى نمیڪنه و ❣ تنها دوستيه ڪه هميشه محبتش یڪ ❣طرفه است با خدا دوستى ڪن ❣ڪه محتاج خلق نشی تبلیغاتــــ ما🤍👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1016528955C6f8ce47ae9
مشاهده در ایتا
دانلود
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه ((فیل و پیرے)) 💠✍🏻خسته از برگشته بودم. در رو ڪه باز ڪردم، یه نفر با صداٌ مضطرب و ناراحت صدام ڪرد. ـ آقا مهران برگشتم سمتش، انسیه خانم بود. با حالت بهم ریخته و آشفته – مادرت خونه نیست؟ ـ نه، دادگاه داشتن بیشتر از قبل بهم ریخت. ـ چی شده؟ ڪمڪی از دست من برمیاد؟ سرش رو انداخت پایین ـ هیچی 💠✍🏻و رفت … متعجب، چند لحظه ایستادم. شاید پشیمون بشه برگرده و حرفش رو بزنه. اما بی توقف دور شد.رفتم داخل، سعید چند تا از همڪلاسی هاش رو دعوت ڪرده بود، داشتن دور هم فیلم نگاه می ڪردن. دوست هاش ڪه بهم سلام ڪردن تازه متوجه من شد، سرش رو آورد بالا و نگاهی بهم ڪرد. چیه قیافه ات شبیه علامت سوال شده؟نشستم ڪنارشون و یه مشت تخمه برداشتم. 💠✍🏻هیچی دم در انسیه خانم رو دیدم. خیلی بهم ریخته بود، چیزےنگفت و رفت. نگرانش شدم.با حالت خاصی زل زد بهم تو هم ڪه نگران هر احمق بیشعورے ڪه رسید بشو. و بعد دوباره زل به صفحه تلویزیون ـ حقشه بلایی ڪه سرش اومده، با اون مازیار جونش – براےمازیار اتفاقی افتاده؟ 💠✍🏻 نه، شوهرش می خواد دوباره ازدواج ڪنه. مردڪ سر پیرے، فیلش یاد هندستون ڪرده.و بعد دوباره با حالت خاصی بهم نگاه ڪرد، چشم هاش برق می زد. دختره هم سن و سال توئه، از اون هاست. دست مریم رو از پشت بسته ✍ادامه دارد   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃
💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه ((فیل و پیرے)) 💠✍🏻خسته از برگشته بودم. در رو ڪه باز ڪردم، یه نفر با صداٌ مضطرب و ناراحت صدام ڪرد. ـ آقا مهران برگشتم سمتش، انسیه خانم بود. با حالت بهم ریخته و آشفته – مادرت خونه نیست؟ ـ نه، دادگاه داشتن بیشتر از قبل بهم ریخت. ـ چی شده؟ ڪمڪی از دست من برمیاد؟ سرش رو انداخت پایین ـ هیچی 💠✍🏻و رفت … متعجب، چند لحظه ایستادم. شاید پشیمون بشه برگرده و حرفش رو بزنه. اما بی توقف دور شد.رفتم داخل، سعید چند تا از همڪلاسی هاش رو دعوت ڪرده بود، داشتن دور هم فیلم نگاه می ڪردن. دوست هاش ڪه بهم سلام ڪردن تازه متوجه من شد، سرش رو آورد بالا و نگاهی بهم ڪرد. چیه قیافه ات شبیه علامت سوال شده؟نشستم ڪنارشون و یه مشت تخمه برداشتم. 💠✍🏻هیچی دم در انسیه خانم رو دیدم. خیلی بهم ریخته بود، چیزےنگفت و رفت. نگرانش شدم.با حالت خاصی زل زد بهم تو هم ڪه نگران هر احمق بیشعورے ڪه رسید بشو. و بعد دوباره زل به صفحه تلویزیون ـ حقشه بلایی ڪه سرش اومده، با اون مازیار جونش – براےمازیار اتفاقی افتاده؟ 💠✍🏻 نه، شوهرش می خواد دوباره ازدواج ڪنه. مردڪ سر پیرے، فیلش یاد هندستون ڪرده.و بعد دوباره با حالت خاصی بهم نگاه ڪرد، چشم هاش برق می زد. دختره هم سن و سال توئه، از اون هاست. دست مریم رو از پشت بسته ✍ادامه دارد   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃