💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه #قسمت_هشتاد_ویڪ((شرافت)) 🔘✍🏻تمام وجودش می لرزید. ـ پیداش ڪردیم. یه دختر بود. به زور سنش به ۱۶ می رسید، یڪم از تو بزرگ تر. نفسم بند اومد. حس می ڪردم گردنم خشڪ شده. چیزے رو ڪه می شنیدم روت باور نمی ڪردم.ـ خدا شاهده باورم نمی شد. اون صحنه و جنازه ها می اومد جلوے چشمم، بهش نگاه می ڪردم، نمی تونستم باور ڪنم. با همه وجود به زمین و زمان التماس می ڪردم، اشتباه شده باشه. 🔘✍🏻براے #بازجویی رفتیم تو. تا چشمش به ما افتاد، یهو اون چهره عادے و مظلوم، حالت وحشیانه اے به خودش گرفت. با یه نفرت عجیبی بهم زل زد و گفت: اگر من رو تیڪه تیڪه هم بڪنید، به شما ڪثافت هاے آدم ڪش هیچی نمیگم. من به آرمان هاے حزب خیانت نمی ڪنم. می دونی مهران؟ اینڪه الان شهرها اینقدر آرومه، با وجود همه مشڪلات و مسائل، مردم توے امنیت زندگی می ڪنن، فقط به خاطر #خون_شهداست. 🔘✍🏻 #شرافت و #هویت مردم هر جایی به خاڪشه. ولی شرافت این خاڪ به مردمشه. جوون هاےمثل دسته گل، ڪه از عمر و جوونی شون گذشتن.این نامردها، شبانه می ریختن توے یه خونه، فردا، ما می رفتیم جنازه تڪه تڪه شده جمع می ڪردیم.توے مشهد، همون اوایل، ریختن توے یڪی از بیمارستان * ، بخش ڪودڪان، دڪتر و پرستار و بچه هاےڪوچیڪ مریض رو ڪشتن. نوزاد تازه به دنیا اومده رو توےدستگاه ڪشتن. با ضرب، سرم رو از توے سر بچه ڪشیده بودن. پوست سرش با سرم ڪنده شده بود. 🔘✍🏻هر چند، ماجراے مشهد رو فقط عڪس هاش رو دیدم، اما به خدا این خاطرات، تلخ ترین خاطرات عمر منه. سخت تر از دیدن شهادت و تڪه تڪه شدن دوست ها و همرزم ها. و می دونی سخت تر از همه چیه؟ اینڪه پسرت توے صورتت نگاه ڪنه و بگه: مگه شماها چی ڪار ڪردید؟ می خواستید نرید. ڪی بهتون گفته بود برید؟یڪی از رفیق هام، نفوذے رفته بود. لو رفت. جنازه اے به ما دادن ڪه نتونستیم به پدر و مادرش نشون بدیم. 🔘✍🏻ما براے خدا رفتیم، به خاطر خدا، به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم، طلبی هم از احدے نداریم. اما به همون خدا قسم، مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش ڪرد؟ به همون خدا قسم، اگه یه لحظه، فقط یه لحظه وسط همین آرامش، مجال پیدا ڪنن، ڪارے می ڪنن بدتر از گذشته. . ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃

💙🍃 🍃🍁 📖داستان زیبا از سرنوشت واقعی 📝نسل سوختــه #قسمت_هشتاد_ویڪ((شرافت)) 🔘✍🏻تمام وجودش می لرزید. ـ پیداش ڪردیم. یه دختر بود. به زور سنش به ۱۶ می رسید، یڪم از تو بزرگ تر. نفسم بند اومد. حس می ڪردم گردنم خشڪ شده. چیزے رو ڪه می شنیدم روت باور نمی ڪردم.ـ خدا شاهده باورم نمی شد. اون صحنه و جنازه ها می اومد جلوے چشمم، بهش نگاه می ڪردم، نمی تونستم باور ڪنم. با همه وجود به زمین و زمان التماس می ڪردم، اشتباه شده باشه. 🔘✍🏻براے #بازجویی رفتیم تو. تا چشمش به ما افتاد، یهو اون چهره عادے و مظلوم، حالت وحشیانه اے به خودش گرفت. با یه نفرت عجیبی بهم زل زد و گفت: اگر من رو تیڪه تیڪه هم بڪنید، به شما ڪثافت هاے آدم ڪش هیچی نمیگم. من به آرمان هاے حزب خیانت نمی ڪنم. می دونی مهران؟ اینڪه الان شهرها اینقدر آرومه، با وجود همه مشڪلات و مسائل، مردم توے امنیت زندگی می ڪنن، فقط به خاطر #خون_شهداست. 🔘✍🏻 #شرافت و #هویت مردم هر جایی به خاڪشه. ولی شرافت این خاڪ به مردمشه. جوون هاےمثل دسته گل، ڪه از عمر و جوونی شون گذشتن.این نامردها، شبانه می ریختن توے یه خونه، فردا، ما می رفتیم جنازه تڪه تڪه شده جمع می ڪردیم.توے مشهد، همون اوایل، ریختن توے یڪی از بیمارستان * ، بخش ڪودڪان، دڪتر و پرستار و بچه هاےڪوچیڪ مریض رو ڪشتن. نوزاد تازه به دنیا اومده رو توےدستگاه ڪشتن. با ضرب، سرم رو از توے سر بچه ڪشیده بودن. پوست سرش با سرم ڪنده شده بود. 🔘✍🏻هر چند، ماجراے مشهد رو فقط عڪس هاش رو دیدم، اما به خدا این خاطرات، تلخ ترین خاطرات عمر منه. سخت تر از دیدن شهادت و تڪه تڪه شدن دوست ها و همرزم ها. و می دونی سخت تر از همه چیه؟ اینڪه پسرت توے صورتت نگاه ڪنه و بگه: مگه شماها چی ڪار ڪردید؟ می خواستید نرید. ڪی بهتون گفته بود برید؟یڪی از رفیق هام، نفوذے رفته بود. لو رفت. جنازه اے به ما دادن ڪه نتونستیم به پدر و مادرش نشون بدیم. 🔘✍🏻ما براے خدا رفتیم، به خاطر خدا، به خاطر دفاع از مظلوم رفتیم، طلبی هم از احدے نداریم. اما به همون خدا قسم، مگه میشه چنین جنایت هایی رو فراموش ڪرد؟ به همون خدا قسم، اگه یه لحظه، فقط یه لحظه وسط همین آرامش، مجال پیدا ڪنن، ڪارے می ڪنن بدتر از گذشته. . ✍ادامه دارد......   ➢ @Ganje_aarsh ❤️ 🍃🍁 💙🍃